< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

93/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحلیل خمس/ ضرورت علم رجال

سخن در مورد تحلیل خمس در عصر غیبت و بیان روایات و أقوال فقها در مقام بود. گفتیم صاحب حدائق در مقام جمع بین روایات باب، سهم إمام را بر شیعیان حلال شمرده و سهم سادات را بر جای خود باقی و لزوم اخراج آن را برای سادات نیازمند ثابت می داندالبتّه در پایان با إستناد به مرسله حماد متقدم که أولویت مصرف تمام خمس را إبتدا برای تأمین نیاز سادات و در صورت زیاد آمدن در اختیار مصالح إمامت قرار داده بود بر سبیل احتیاط می فرماید که در صورت کسری سهم سادات از تأمین نیاز سادات بایستی از سهم إمام نیز بر این سهم افزود تا تمام نیاز طوائف سه گانه سادات تأمین گردد حدائق بعد از تحکیم قول خود به نقد و برّرسی اقوالی چون قول صاحب ذخیره مبنی بر حلیت تمام خمس، و أقوال دیگری چون لزوم خمس به سادات می‌پردازد.

باری چون مباحث ما در این مقام به روایات گره خورده و میان أستاد و صاحب حدائق و دیگران إختلاف اتی در اعتبار و عدم اعتبار أسناد روایات باب تحلیل ادّعا شده است ناگزیر مقدمه ای را در مورد تاریخ و سیر تدوین علم رجال تا به امروز بیان میداریم:

ابتدائاً می‌دانید در زمان خلفای بعد از پیامبر اکرم  دستور منع تدوین حدیث صادر گردید. داستانهای زیادی در مبدء زمان منع تدوین حدیث در تاریخ آمده است. بنابر نقلی عایشه گزارش می دهد که مقدار زیادی از روایات پیامبر اکرم  در خانه پدر یعنی خلیفه أوّل گردآمده بود و پدر را دیدم که تا به صبح در تأمّل و تحیر و نگرانی به سر می‌برد که با این روایات چه باید کرد؟ فردای آن شب، پدر دستور به آتش زدن آن روایات داده و سپس دستور کلّی منع تدوین حدیث را صادر نمود. در زمان خلیفه دوّم هم این سیاست إدامه پیدا کرد و داستانهایی از تازیانه زدن وی بر ابوهریره به دلیل نقل روایات پیامبر اکرم  و همچنین تهدید عبد الله بن مسعود در این راستا نقل شده است.

بهانه ها و توجیهات فراوانی برای این کار در کتب اهل سنّت آمده از جمله گفته اند که در صورت تکثیر و تدوین روایات پیامبر اکرم  ، رقیبی برای قرآن بوجود می‌آید و نقش قرآن و مرجعیت و مراجعه مسلمانان به آن کم رنگ و کم فروغ می‌گردید. دلیل سست دیگر منع تدوین حدیث را آن گفته اند که عرب حافظه ای قوی داشت و هدف صدور دستور منع تدوین حدیث آن بود که این حافظه، توانمند و قدرتمند باقی بماند در حالی که کتابت روایات پیامبر اکرم  با قوت و ضبط روایات در ذهن و حافظه منافات داشت؛ جالب آن که خود اهل سنّت به ارزش قلم و کتابت بنابر تصریح سوره قلم و روایاتی چون «قیدوا العلم بالکتاب»[1] از پیامبر اکرم  اذعان دارند.

جناب سیّد علی شهرستانی دوست نزدیک ما نیز کتابی درباره منع تدوین حدیث به نگارش درآورده اند که مطالب سودمندی درین زمینه دارد. برخی از متفکران شیعه هم در مورد فلسفه منع تدوین حدیث نظریه هایی مطرح کرده اند و آن را به مقاصد سیاسی اهل سنّت و خلفای صدر إسلام مرتبط دانسته اند از جمله گفته اند که جریان منع تدوین حدیث برای جلوگیری از نشر فضائل و جایگاه وصایت و خلافت امیر المؤمنین علی  در بیان و سیره پیامبر مکرم ص بود و از آنجا که به صورت مستقیم جلوگیری از آن ممکن نبود مجبور به جلوگیری از نشر کل احادیث نبوی و در ضمن آن جلوگیری از احادیث وارده در شان وصی بر حق پیامبر اکرم  برآمدند.

در ضمن هم مجبور به ره گم کنی و توجیهاتی از قبیل توجیهات فوق برآمدند که پوششی برای آن مقاصد سیاسی باشد. وضع به این منوال إدامه داشت تا در زمان عمر بن عبد العزیز در سال 99ه.ق حکم منع تدوین حدیث ملغی گردید و أوّلین کتاب روایی اهل سنّت در آن زمان به نام الموطأ از ابن مالک تالیف و نشر گردید.

دریغ از آن که در آن سال، هیچیک از اصحاب پیامبر اکرم  باقی نمانده بودند و از تابعان نیز افراد اندکی در قید حیات بودند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! که چه روایاتی باقی مانده بود؟! و چه اعتباری برای آن روایات بعد از گذشت 90 سال باقی مانده بود؟! پس أوّلین و مهمترین زمینه جعل حدیث در اهل سنّت فاصله طولانی مدت تدوین حدیث نبوی بعد از رحلت پیامبر اکرم  و وجود مقاصد سیاسی و تحولات انحرافی در آن دوران و فاصله گرفتن إسلام از فرهنگ اصیل خود بود.

نمونه های فراوان تاریخی از حضور و فعالیت جعل کنندگان احادیث در دست است که خود اهل سنّت نیز به آن اذعان دارند و نوشتن صحاح حدیثی چون صحیح بخاری هم برای پیراستن روایات و انتخاب روایات صحیح از میان حجم سنگینی از روایات دروغین و تحریف شده بود.

جعل حدیث انگیزه های دیگری نیز داشت. مسلمانان متحجری بودند که از باب توجیه وسیله به خاطر تقدس هدف! روایاتی درباره ارزشهای إسلامی جعل می کرد ند. از جمله شهید ثانی در کتاب الدرایه خود جریانی را به نقل از بخاری بیان می دارد. بخاری گوید که حدیثی را شنیدم و از گوینده روایت در مورد راوی آن پرسیدم، خبر از حضور وی در بصره داد، به آن سامان رفتم وی را یافتم او نیز راوی اصلی را شخصی از اهالی عبّادان«همان آبادان فعلی» معرفی کرد، رنج سفر بر خود هموار کرده و وی را در مجالس صوفیان یافتم و از سند روایتش پرسیدم که وی اعتراف به جعل روایت نمود و هدفش را ترویج قرآن و اهتمام مردم به قرآن کریم معرفی می کرد !

مرحوم امینی در ج5 و 6 الغدیر خود شرح حالی از جاعلان حدیث و تعداد احادیث مجعول توسّط آن ها ارائه کرده است که در مجموع به نقل برخی از أسناد از شیعه و سنی تعداد روایات موضوعه به رقم وحشتناک 400تا 500 هزار و شاید بیشتر بالغ می شود .

اما داستان جعل حدیث در شیعه سیر دیگری داشت. اگر چه تاریخ دهشتناک جعل احادیث اهل سنّت و فاصله زیاد بین تدوین و رحلت پیغمبر خدا ص و مقاصد سیاسی و قطع وحی و عدم دسترسی به معصوم در احادیث شیعه وجود نداشت و از اینجهت تاریخ حدیث شیعه تمایز و برجستگی خاصی نسبت به روایات اهل سنّت دارد اما به هر تقدیر زمینه انحراف و جعل در هر امر بشری و در هر علم تاسیس یافته توسّط غیر معصوم وجود دارد.

این داستان را از رسائل مرحوم شیخ انصاری در مورد ابن ابی العوجا بیاد دارید که در هنگامه به دار آویختن، اعتراف به دسّ و جعل و وارد کردن روایاتی به نام جعفر بن محمد در روایات شیعه داشت. وجود نفوذی های حکومت که در حلقه های شیعیان نفوذ کرده و در قامت شیعه به توطئه علمی و جعل حدیث می‌پرداختند إحتمال دور از ذهنی نبود و نمونه های تاریخی برای آن نیز قابل مشاهده است. لذاست که یکی از فعالیتهای اصحاب أهل بیت از إمام موسی بن جعفر  به بعد عرضه کتب و مجموعه های روایی به إمامان معصوم‌ ع برای تصحیح و تایید و جداسازی سره از ناسره در میان آن روایات بود تا پس از کسب اعتبار از ناحیه مقدسه معصوم، در میان شیعه منتشر شود، از جمله این کتابهای مورد تایید ائمه  می توان به کتب حریز بن عبد الله و یونس بن عبد الرحمن و محمد بن مسلم إشاره داشت.

البتّه این کار برای همه کتب رائج در میان شیعه امکان نداشت، فقط در زمان مرحوم نجاشی در قرن پنجم حدود دو تا سه هزار از کتب راویان شیعه وجود داشت که عمده آن ها به معصوم عرضه نشده بود و اعتبار آن از جهت تایید مستقیم معصومان ع ثابت نبود. فاصله زمانی تدوین مجامع حدیثی در دوره های بعد با راویان و صاحبان اصول در ادوار قبل، اصالت آن کتب تالیف یافته و مستند به اصول روایی را با تردید مواجه می‌ساخت. شیخ طوسی کتب فراوانی را گاه با واسطه و گاه بی واسطه از صاحبان اصول و از آن ها تا ائمه  نقل می‌کند.

برای بالا بردن اعتبار روایات مجالسی به نام امالی از زمان شیخ صدوق و سپس شیخ مفید و در إدامه در عصر سیّد مرتضی و شیخ طوسی إیجاد شد که روایات، نقل و توسّط حاضران نگاشته می شد تا غنا و اعتبار روایات در میان جامعه شیعه بالا رفته و از روایات مجعوله فی الجمله پیراسته شود.

بر همه عوامل بالا در تحریف و جعل احادیث، عوامل فراوان دیگری را می توان افزود از جمله داستان استنساخ! آری در زمان گذشته دستگاه چاپ نبود بلکه کاتبانی بودند که به عنوان شغل به نسخه برداری و رونویسی از کتب می‌پرداختند، برای این کار آشنایی با زبان و همچنین موضوع آن، ضرورت داشت ولی همه کتّاب این ویژگی را نداشتند و بسا برای درآمد زایی بیشتر با شتاب به نسخه برداری کتب پرداخته و دقّت لازم را در ثبت جزئیات کلمات و عبارات نداشتند و از اینرو فراوان در نسخه های خطی و إختلاف و زیاده و کم در آن ها راه یافت.

کیفیّت أدای کلمات هم با شیوه علامت گذاری انعکاس نداشت تا مثلا استفهام را از خبر و نوع استفهام انکاری بازنمایاند و بطور کلّی معانی روایات از نظر صورت و معنی در سیر استنساخ، دچار استحاله و دگرگونی فراوان می‌گردید. به این ترتیب هم روایاتی که به دست مرحوم کلینی رسیده و وی آن ها را در کافی شریف، نقل کرده ازین مشکلات و مصائب در امان نیست و هم مجامع حدیثی عهد أوّل چون کتب اربعه را نمی توان صددرصد عاری از هرگونه تحریف و تخلیط و...دانست.

فشار و تنگنای حکام جائر بر أهل بیت و شیعیان آنان صدور روایات بر وجه تقیّه و حفظ معارف و منافع شیعه از دستبرد حوادث، عمده عامل بزرگ دیگری است که تأمّل و برّرسی متن و سند روایات را ضروری می‌سازد. مرحوم عیاشی در بغداد از بزرگترین ثروتمندان بود که در منزل خود مجلس تدوین حدیث برگزار می کرد و با کمک جمعی از طالبان حدیث در این مسیر همت گمارد.

آفت دیگری که روایات شیعه در مسیر تکون خود به آن دچار بود فرقه گرایی و وجود مذاهب عدیده از واقفیه و زیدیه و اسماعیلیه و...بود که هرکدام با روسا و سران خود در زمان أهل بیت ع و بعد از آن تا زمانهای بعد روایات مبتنی بر اعتقادات خود را پذیرفته و از آن دفاع می کرد ند که خط اصیل روایات معتبره از أهل بیت در این میان به بوته فقدان و جعل و دسّ دچار گردید. فعالیت بعضی از این فرقه ها به قدری

پررنگ بود که حضرت صادق  به عنوان نمونه زیدیه را لعن می‌نمایند.

مجموعه مقدماتی که در بالا به آن پرداختیم و عواملی که به آن ها إشاره داشتیم ضرورت علم رجال و برّرسی تک‌تک روات کتابهای روایی شیعیان را بر ما مبرهن می‌سازد. امروزه علم رجال به چنان توسعه ای رسیده است که فقیه بایستی وقتی را برای غور در این علم صرف نماید و در فهم اشارات و رموز این کتب نهایت تلاش خود را بکار گیرد. از باب نمونه نجاشی در کتاب رجال خود عباراتی چون فاسد المذهب، مضطرب الحدیث، مشوش المذهب، لایستقیم علی رأی و... را بکار می‌برد که فهم مقصود هریک از آنها وقت و مجالی مبسوط و غوری مفصل را می‌طلبد.

البتّه جوامع حدیثی هم در ادوار مختلفی تدوین شده است:أوّلین دوره در زمان خود معصومان توسّط افرادی چون علی بن مهزیار و حسن و حسین پسران سعید و... دوّمین دوره توسّط محمدون ثلاثة یعنی صاحبان کتب اربعه و در ادوار بعد از جمله در قرن یازدهم توسّط شیخ حر عاملی و علامه مجلسی و فیض کاشانی صورت گرفته است. تدوین این جوامع توسّط محدثان، اهدافی مانند ترتیب و تهذیب حدیث داشت علاوه هدف بازشناسی سره از ناسره و برّرسی روایات معتبر از غیر معتبر مقصود و منظور بوده است. پس براستی شناخت احادیث و رجال آن ها و تفقه و درایت علاوه بر روایت آن ها و تفریع فروع با اتکای به اصول و پاسخ گفتن به سؤالات و نیازهای هر زمان و... وظیفه و رسالت سنگینی است که امروزه بر دوش فقهای عالیمقام سنگینی می‌کند که جز با کوششی مجاهدت آمیز و بدون توفیق الهی کسی را یارای رسیدن به قله آن نمی باشد.

در پایان به نظر ما به تبع محقّق قمی و فقیه عالی قدر مرحوم بهبهانی در بسیاری از مسائل فقهی تحصیل یقین و إطمینان مشکل بوده و باید مدار در فقاهت را بر ظن اجتهادی قرار داد چه آن که دست فقیه با این همه تطورات و گذر زمان و عواملی چون تقیّه و جعل حدیث و دیگر عواملی که در فوق برشمردیم از دست یابی به قطع و یقین کوتاه بوده و راهی جز اتکای به دلیل انسداد و حکم مبتنی بر ظنون وجود ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo