< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

93/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرط إیمان سادات/شرط فقر در ایتام

سخن در إشتراط إیمان سادات برای جواز گرفتن سهم سادات خمس بود. دلائلی بر إشتراط این شرط بیان شد از جمله روایتی که در پایان جلسه گذشته بیان شد: « عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أُعْطِي هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَاكَ حَيٌّ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً قَالَ لَا تُعْطِهِمْ فَإِنَّهُمْ كُفَّارٌ مُشْرِكُونَ زَنَادِقَةٌ.» [1] در این روایت، راوی از إمام  در مورد دادن زکات به واقفیه می‌پرسد که با پاسخ صریح و روشن إمام مواجه می شود.

مثل روایت فوق، روایت ابراهیم اوسی از إمام رضا  است که در تعلیل حرمت زکات برای غیر شیعیان اثنا عشری چنین فرموده اند:« فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ أموالنَا وَ أموال شِيعَتِنَا عَلَى عَدُوِّنَا[2]

در روایتی یعقوب بن شعیب از إمام کاظم  از دادن زکات به غیر شیعیان در صورت نیافتن فقیر شیعه پرسش می‌کند، جواب چنین است:« مَا لِغَيْرِهِمْ إِلَّا الْحَجَرُ[3] مجموع این روایات، دادن زکات به منکر ولایت إمام علی  یا ولایت حضرت رضا  را جائز نمی داند. صرف نظر از خدشه سندی در هر سه روایت فوق «به خاطر ضعف ابراهیم اوسی یا سهل بن زیاد» این روایات اگر چه در باب زکات است اما از عموم تعلیل و سیاق آن ها عمومیّت هرگونه حق و مصرف از بودجه های خاص دینی و مذهبی برای غیر شیعیان را می توان إستفاده کرد و تعمیم حرمت مصرف خمس برای سادات غیر شیعه إمامی به اثبات می‌رسد.

دلیل دوّم: أستاد خوئی با شبیه دانستن خمس به زکات، إشتراط إیمان در مقام را به اثبات رسانده اند چرا که خمس، بدل زکات بوده و برای تأمین نیاز ساداتی که از زکات محروم شده اند و رعایت حرمت و کرامت منسوبان به پیامبر ص و دوری اتهام إستفاده از منابع بیت المال برای سادات، جعل شده است، از طرف دیگر به إجماع فقهای شیعه زکات بر غیر شیعه اثنا عشری مجاز نیست و زکاتی را که سنی مستبصر در دوران گذشته مذهبی خود پرداخته است نیاز به اعاده دارد، دلیل آن هم به مضمون روایات، صرف زکات در غیر مسیر و مصرف صحیح آن می باشد. پس از اثبات إشتراط إیمان در معوض که زکات باشد، این شرط در عوض یعنی خمس هم شرط بوده و فقط دادن خمس سادات به سادات شیعه اثنا عشری مجاز می باشد.

در پاسخ گفته شده است که خدای متعال از جهت تکریم و حفظ منزلت سادات، آن ها را از گرفتن زکات منع کرده است و خمس را بجای آن قرار داده است، کرامت سادات هم ربطی به دین و مذهب آن ها ندارد و در هر صورتی اعم از إیمان یا عدم إیمان کرامت آن ها محفوظست، آری اگر منبع مالی خمس را خدای متعال برای مؤمنان جعل کرده بود، إشتراط إیمان، معقول بود ولی جهت تکریم سادات و إختصاص خمس به سادات، در صورت عدم إیمان آن ها نیز محفوظ خواهد بود.

إشتراط إیمان در خمس، مخالفانی چون شیخ طوسی و ابن ادریس نیز دارد و در لزوم آن محقّق در نافع و شرایع تردید کرده است. برای نفی إشتراط برخی به إطلاق آیه شریفه خمس در مورد مستحقّان سه گانه خمس یعنی فقرا و ایتام و ابنای سبیل، تمسّک کرده اند به إعتقاد این گروه فقط قید سیادت در این گروه را می توان از روایات برداشت کرد ولی قیدی مبنی بر إیمان این سه گروه در آیات و روایات نیامده است و در مجموع أدلّه، قول به عدم إشتراط إیمان، به دست می‌آید.

دلیل سوم بر اشتراط:

مقدمه أوّل: دادن خمس نوعی کرامت و اظهار مودت به گیرنده خمس است.

مقدمه دوّم: اظهار مودت و کرامت به دشمنان خدا جایز نیست بنابر صریح آیه ذیللاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ...»[4]

مقدمه سوم: یکی از اظهر مصادیق دشمنی با خدا و رسول ص، دشمنی یا انکار ولایت امیر المؤمنین علی  می باشد چه آن که ابلاغ رسالت نبوی در گروی تبلیغ ولایت علوی بود.

نتیجه: دادن خمس به غیر شیعه اثنا عشری، مصداقی از مواده با دشمنان خدا و رسول بوده و حرامست.

در مقابل این دلیل، مخالفین إشتراط به مرسله حماد، تمسّک کرده و از إطلاق آن عدم إشتراط إیمان را نتیجه گرفته اند: «وَ إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْخُمُسَ خَاصَّةً لَهُمْ دُونَ مَسَاكِينِ النَّاسِ وَ أَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ عِوَضاً لَهُمْ مِنْ صَدَقَاتِ النَّاسِ تَنْزِيهاً مِنَ اللَّهِ لَهُمْ لِقَرَابَتِهِمْ بِرَسُولِ اللَّهِ  وَ كَرَامَةً مِنَ اللَّهِ لَهُمْ عَنْ أَوْسَاخِ النَّاسِ فَجَعَلَ لَهُمْ خَاصَّةً مِنْ عِنْدِهِ مَا يُغْنِيهِمْ بِهِ عَنْ أَنْ يُصَيِّرَهُمْ فِي مَوْضِعِ الذُّلِّ وَ الْمَسْكَنَةِ...» [5] باز مشاهده می شود که در این روایت، سخنی از شرط إیمان، برای جواز گرفتن خمس نیست بلکه فقط بر اختصاصی بودن سهم سادات برای آنان دلالت دارد.

جواب این اشکال: از اخباری که بدلیت خمس را نسبت به زکات بیان کرده اند از جمله همین روایت حماد برداشت می شود که نیازمندان سادات اگر مقرری به نام خمس نداشتند همانا از سهم زکات، نیازهای آنان تأمین می شد و از آنجا که مسلما زکات بر غیر مؤمن، حرامست می توان دستکم از باب احتیاط، قائل به إشتراط إیمان در خمس برای سادات گیرنده زکات شد. این بدلیت با تأمّل و غور در روایات بدلیت، ظهور و وضوح بیشتری پیدا می‌کند.

«و في الأيتام الفقر»[6] ابن ادریس و شیخ در مبسوط، فقر را در یتیم شرط نمی دانند. عدم إشتراط فقر در یتیم، دو دلیل دارد:

اول: إطلاق آیه خمس که نسبت به یتامی، قیدی را نیاورده است و خمس را نسبت به هر دو گروه فقیر یتیم و غنی روا می‌شمارد؛ یتامی نیز جمع محلی به الف و لام بوده و دلالت بر افاده عموم می‌کند. تنها قیدی که در روایات آمده است قید بنی هاشمی بودن گیرنده خمس است که موجب تقیید آیه شریفه می شود .

دوّم قسیم شیئ نمی تواند قسم آن باشد و از آنجا که در آیه شریفه خمس، یتیم در کنار مسکین بوده و قسیم آن می باشد نمی توان شرط فقر را در یتیم، معتبر دانست زیرا اعتبار این شرط در یتیم، مستلزم آن است که یتیم، یکی از أقسام مسکین باشد به این معنا که فقیر با أقسام یتیم و غیر یتیم آن، مستحقّ خمس باشند و به عبارت دیگر تکرار یتیم در کنار مسکین بر فرض اعتبار فقر در یتیم، تکراری عبث و بیهوده خواهد بود.

در مقام برّرسی اعتبار یا عدم اعتبار شرط فقر از طرفی آیات قرآن و فرمایشات پیامبر اکرم  و سلم توصیه و تاکید ویژه ای بر اهتمام به امور ایتام به صورت خاص دارد از جمله این فرمایش رسول رحمت ص:« أَنَا وَ كَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ فِي الْجَنَّةِ وَ أَشَارَ بِإِصْبَعَيْهِ السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَى‌»[7] لذا غیر از ملاک فقر، ملاک یتیم بودن نیز یکی ازملاکهای حکم به استحقاق خمس خواهد بود و وجود یا عدم وجود فقر دخالتی در آن نخواهد داشت.

از طرف دیگر مشهور بین فقها، قید فقر را در یتیم شرط می دانند. یکی از شواهد اعتبار این قید آن است

که دادن خمس به یتیم سادات ثروتمندی که از پدر ثروتمند خود به ارث برده است، با فلسفه خمس منافات دارد چه آن که بارها خواندیم و گفتیم که زکات برای سد خلت فقرای غیر سادات است و در جبران محرومیت سادات از زکات، خدای متعال ضریبه ای به نام خمس را قرار داده است و دادن خمس به سادات غیر نیازمند و لو غیر فقیر باشندخلاف این فلسفه بوده و باید دلیل و حکمت دیگری در اثبات خمس برای سیّد یتیمِ ثروتمند جست علاوه بر آن روایاتی خواهد آمد که إختصاص سهم سادات را برای فقرا به اثبات می رساند.

 


[4] . سوره مجادله، سوره58، آیه22.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo