< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

92/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لزوم اذن در تصدّق / نیازمندی به علم رجال.

در پایان جلسه گذشته روایتی را از داود بن یزید آوردیم که در اذن حاکم شرع برای پرداخت مقدار مال معلوم الحرمة به فقیر، به آن إستناد شده بود.

بحث سندی این روایت: در سند این روایت شخصی به نام موسی بن عمر واقع شده است که بین دو نفر مرددست یکی ابن بزیع فردی مورد وثاقت که مرحوم نجاشی در رجال خود، وی را توثیق کرده است؛ دیگری موسی بن عمر بن یزید که سعد اشعری از وی در اسناد کامل الزیارات،‌ نقل روایت می کند و به این قرینه یعنی قرار گرفتن موسی بن عمر بن یزید در اسناد کامل الزیارات در زمره توثیقات عامّه قرار گرفته و وثاقت وی ثابت می شود در هر صورت،‌ این روایت از نظر سندی دارای اعتبارست«اگر چه أستاد خوئی ره در این اواخر به خاطر اعتراضات و اشکالات شاگردان، از مبنای خود در توثیق رجال کامل الزیارات، دست برداشتند.»

بحثی اجمالی در مورد علم رجال: در رابطه با رجالیین دو قسم توثیق وجود دارد: یک توثیق خاص که اسم شخص به همراه تعریف و توثیق، در رجال اوائل «رجال ابن غصائری، رجال کشی، برقی، رجال و فهرست شیخ، رجال نجاشی» آمده باشد البتّه بعد از این کتب اولیه رجالی، کتبی چون رجال منتجب الدین و ابن طاووس و مرحوم علامه به نام خلاصة الأقوال و... نوشته شد تا در عصر ما که مرحوم أستاد با بذل همت فراوان و با استفاده از جلسات رجالی و کار گروهی، مجموعه عظیمی به صورت معجم رجال الحدیث را به عالم علم و دانش عرضه کرد.

طبقات الرجال هم از آیة اللّه بروجردی به یادگار مانده است که طبع خوبی ندارد و فقط به درد تشخیص طبقه با توجه به راوی و مروی و... و تمییز مشترکات می خورد.

در مورد اصل نیازمندی به علم رجال، بحثهایی درگرفته است از جمله صاحب حدائق و نوع اخباریین، منکر ضرورت و نیاز به علم رجال، شده اند. در بیان استدلال ایشان مقدّمه ای در تدوین کتب حدیثی ضرورت دارد: در زمان أهل بیت  افرادی از أصحاب ایشان همچون حسین بن سعید و برادرش و علی بن مهزیار و... بعد از وجود کتابهای نامنظم و کشکول گونه از روایات، جوامع حدیثی را به نگارش درآورند و به ترتیب ابواب فقهی، کتاب خود را تدوین کردند. بعد از ایشان، بزرگان مشایخ ثلاثه آمده و جوامع حدیثی معروف را به نگارش درآوردند.

یکی از بزرگان برای دسترسی به یک کتاب معتبر و جامع و مدون در اصول عقائد و دستورات دینی و عملی، از مرحوم کلینی تقاضای تالیف کتابی با جامعیت و خصوصیّات فوق داشت. ایشان هم در اجابت به این سؤال، بیست سال زحمت کشیده و معتبرترین کتاب روایی شیعه را از خود به یادگار گذاشت و در مقدّمه این کتاب، إدّعا کرد روایاتی که در این کتاب،‌ آورده ام جملگی از آثار صحیحه صادقین است و امیدوارم که در برآوردن آرزوی دوستم، موفق باشم!

بعد از ایشان مرحوم صدوق آمد، وی تمام عمر شریف را در جمع آوری روایات صرف کرد از جرجان افغآن استان تا ری و شامات و عراق و...همه جا در طلب روایات به سیر و سفر پرداخت و به حق، ملقب به عنوان رئیس المحدثین گشت. ایشان در کنار دیگر کتب روایی خود، کتاب «من لایحضره الفقیه» را با الهام از نام کتاب «من لایحضره الطبیب» محمد رازی نوشت. ایشان نیز در مقدّمه کتاب خود إدّعا می کند که آن چه را حجّتبین خود و خدای خود می باشد در این کتاب، جمع کرده است. البتّه این کتاب، فقط شامل روایات فقهی است و در پایان مختصری از کلمات پیامبر اکرم  را آورده است.

شیخ طوسی بعد از شیخ صدوق کمر همّت بست و به تقاضای أستاد خود شیخ مفید،‌ شرحی روایی بر مقنعه مفید رقم زد و روایات را در شرح فتاوای مفید، تنظیم کرد و نام آن را تهذیب الاحکام، گذاشت که حاوی حدود سی و چند هزار حدیث می باشد. ایشان در کتاب عدة الاصول خود در مورد کتاب تهذیب می فرماید که این کتاب را از کتب مشهور و معتمد شیعه جمع کرده ام. البتّه در کنار تهذیب، کتاب استبصار را برای پاسخ به طعنه عامّه بر شیعه نوشته تا از روایات به ظاهر متعارض صادره از اهل بیت، رفع تعارض کند. البتّه معروف است که جمع های شیخ، جمع های تبرعی است. باری عمده کتاب روایی مورد إعتبار شیخ طوسی، کتاب تهذیب است.

برای پیگیری و مطالعه سیر تدوین کتب حدیثی، مقدّمه نافع مرحوم بروجردی بر کتاب جامع الاحادیث، خواندنی است و در کنار این بحث در مقدمه، بحثی هم از طبقات محدثین هم دارند.

بعد از این بزرگواران مرحوم فیض کاشانی و شیخ حر عاملی و علامه مجلسی، در صدد برآمدند که تألیف جامع و کاملی از همه کتب روایی گرد آورده و جوامع حدیثی جدیدی را به نگارش درآورند. مرحوم مجلسی افراد را به سرزمین های دور و کتابخانه های کشورهای إسلامی میفرستاد تا کتب روایی مختلف را جمع کرده تا در تدوین کتاب بحار از آنها سود جوید. زحمات طاقت فرسای تدوین وسائل در طول بیست سال، درجلسات گذشته بیان شد. بعد هم فیض کاشانی جامع وافی را نوشته که بین آیات و روایات کتب اربعه، جمع آوری کرده است.

امثال اخباریین گویند که جوامع أوّل یا جوامع ثلاثه آن چه لازمه تحقیق و تنقیح بوده است انجام داده اند و زحمت تحقیق و تفحص سند روایات را از دوش ما برداشته اند. مثلاً بسیاری از اصول اربعمأة در دسترس جناب کلینی بوده است و وی می توآن استه به راحتی از میان آنها کتابی را با صرف کمترین وقت به عنوان جامع حدیثی گرد آورد ولی این که ایشان بیست سال وقت صرف تالیف کافی شریف، می کند از آنروست که ایشان در صدد تهیه بهترین و معتبرترین مرجع از فرمایشات أهل بیت بوده است.

یا شخصیتی مثل جناب صدوق فقط یک محدث صرف نبوده است بلکه علاوه بر آن، رجالی زبردستی نیز بوده است ایشان شاگرد ابن ولید و وی شاگرد ابن عقده بوده که هر دو دستی هم در علم رجال داشته اند.

شیخ الطائفه طوسی که مستغنی از تعریف و توصیف در این عرصه است، به همین مقدار بسنده باید که عقل از تحلیل عظمت وی از جهت کثرت و تنوع و اتقان تالیفاتش، عاجزست گویی معجزی از معجزات الهیه است که در قرن پنجم بر بشریت تابیده است. لذاست که اخباریین گویند قدما با آن فضل و جایگاه و قرابتی که به زمانه معصوم داشته اند نهایت تلاش خود را بکار بسته اند و ما بعد از قرنها فاصله و از دست رفتن منابع و... توان هماوردی با این اسطوانه های علم و دانش را نخواهیم داشت البتّه امثال صاحب حدائق، روایات کتب اربعه را قطعی نمی داند بلکه تنها مرجع مکلّفان و حجّتدر زمان انسداد باب علم می داند. تعبیر مرحوم نائینی در این مقام شنیدنی است که می فرمایند تشکیک در روایات کافی، حرفه عاجزست.

با مراجعه به تاریخ علم رجال در میان فقهای شیعه مشاهده می شود که بعد از صاحب مدارک، علم رجال، اهمیّت خود را از دست می دهد و امثال صاحب جواهر اعتنای جدی به علم رجال ندارد و گاه در صورت ضعف سند، این ضعف را با عمل اصحاب، منجبر می داند. مدت کوتاهی در زمان محقّق اردبیلی، پرداختن به علم رجال رواج پیدا کرده و بعد از ایشان باز مغفول مانده و در زمانه ما به برکت همت و زحمت بزرگانی چون آیة اللّه بروجردی و سیدنا الاستاد، بحث های رجالی جان تازه ای گرفته است و فقیهی امروزه از کنار اسناد روایات با بی اعتنایی عبور نمی کند.

بیان أستاد اشرفی: باری بعد از این مقدّمات به نظر ما از آن جا که تمام توثیقات روات روایات، به رجالیین متقدّم بازگشت دارد و این توثیقات بیش از ظن برای ما حاصلی ندارد حال اگر بزرگان حدیث چون مرحوم کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی هر یک به إعتبار روایات کتب خود تاکید داشته باشند و روایتی را با این اوصاف، دو نفر از مشایخ ثلاثه در کتب خود نقل کنند ظنی بمثابه ظن توثیقات خاص رجالیین بلکه بالاتر در إعتبار روایت برای ما ایجاد شده و این روایت نزد ما از حجیّت برخوردار خواهد بود «و ما به این طریق راه میانه ای بین انکار مطلق و إعتبار مطلق علم رجال اختیار کرده ایم و الحمدلله.»

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo