< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

92/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أقوال در مورد خمس غنائم جنگی/غنیمت در عصر غیبت/فدیه و جزیه و مصالح علیه

در جلسات گذشته گفته شد بنابر نظر مشهور فقها، غنیمت در جنگی که با اذن إمام به قتال درگیرد، یک پنجم متعلّق به إمام و باقی متعلّق به لشگریان می باشد و غنائم جنگی بدون اذن إمام به قتال، تماما ملک امامست. «البتّه منافاتی ندارد در شرایطی مثل دوران انزوا یا عصر غیبت، آن را برای شیعیان خود تحلیل کرده باشند که مشروح روایات تحلیل بعدا در ذیل مباحث أنفال، خواهد آمد.»

در مقابل قول مشهور، قول مرحوم محقّق در نافع و علامه در منتهی و صاحب مدارک، مبنی برتساوی، بیان شد و مستندات و مویدات آن نیز مورد بررسی قرار گرفت.

قول سومی در مقام وجود دارد که بین زمان حضور و زمان غیبت، قائل به تفاوت می باشد:

در زمان غیبت که دسترسی به إمام معصوم امکان ندارد و به تبع اذن إمام بی معناست، اگر جنگی درگیرد و غنیمتی به دست آید، طبق إطلاق آیه خمس، خمس غنیمت، مال إمام و سادات و باقی برای مقاتلین می باشد ولی در عصر حضور که امکان اذن وجود دارد بر أساس مرسله وراق و صحیحه ابن وهب«در جلسات قبل» بین صورت اذن و عدم اذن،‌ قائل به تفاوت شده و در صورت أوّل خمس غنیمت، مال إمام و باقی مال مقاتلین می باشد و در صورت دوم، همه غنیمت را باید متعلّق به إمام معصوم دانست.

احتمال چهارمی که بعض معاصرین در مقام گفته اند: ایشان با توجه به معنای نقل و أنفال که به معنای زیاده در أموال و املاک شخصیه می باشد به آیه أوّل سوره أنفال إشاره می کنند:

﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّه وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللّه وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[1]

سپس با توجه به معنای عام انفال، دایره عام را در آیه شریفه شامل فیء و غنائم می دانند لذا همه این موارد اولا و إبتدائاً مال خدا و رسولست. شاهد آن که این آیه در زمانی نازل شد که بین مسلمانان بعد از جنگ بدر،‌ در مورد تقسیم غنائم بدر، درگیری و نزاع بوجود آمد و امر به قضاوت پیامبر اکرم  موکول شد. در همان زمان این آيه نازل شد و غنائم جنگ بدر را جملگی از آنِ خدا و پیامبر اکرم  بشمار آورد. بعد از مدتی آیه خمس یعنی آیه 41 همین سوره نازل شد و فقط خمس غنائم را متعلّق به گروههای ششگانه قرار داد و باقی را متعلّق به مقاتلین دانست. در مقام جمع بین این دو آیه نیز باید دانست که آیه خمس،‌ آیه أنفال را نسخ نمی کند بلکه آیه أنفال تصمیم گیری در مورد غنائم را إبتدائاً حق پیامبر اکرم  «و بعد از ایشان إمام معصوم» می شمارد و بعد از صرف غنائم در راههایی که ایشان مصلحت می داند اگر چیزی باقی بماند به پیامبر اکرم  دستور می دهد که خمس باقیمانده از غنیمت را در مصارف تعیین شده و چهار پنجم باقیمانده – بعد از إخراج مصالح و خمس در مصارف آن –بین مقاتلین تقسیم فرماید. با این احتمال،اگر الف و لام الأنفال در سؤال مسلمانان از پیامبر اکرم  را الف و لام عهد بدانیم و مورد سؤال را به غنائم موجود در جنگ بدر، متوجه بدانیم ولی الف و لام الأنفال در جواب را باید الف و لام جنس بدانیم که هرگونه زیادی در أموال اعم از أنفال مصطلح و فیء و غنائم با تمام موارد آن را شامل می شود .

به این ترتیب همه غنائم إبتدائاً مال خدا و رسول و إمام می باشد و اگر حکمی در مورد خمس و اربعة اخماس غنیمت،‌ نیز نازل شده است بعد از ملکیّت و اختیار تام پیامبر و إمام می باشد. نتیجه این احتمال در بحث مانحن فیه آن است که بین اذن إمام و عدم اذن إمام به قتال،‌ تفاوتی نیست و در هر دو صورت، باید همه غنیمت را متعلّق به إمام معصوم دانست که خود بعد از صرف در مصالح، در صورت صلاحدید باقی را بین مقاتلین و مصارف خمس، صرف خواهد کرد. با این احتمال شاید سر رفتار پیامبر اکرم  در جنگ حنین معلوم شود که چرا همه غنائم را خود برداشتند و چیزی به مقاتلین ندادند روشن می شود . این احتمال با روایات با مضمون«الارض کلها للامام» و روایتی که زمین را خدای متعال به آدم ابوالبشر داد تطبیق می کند.

« و إن كان في زمن الغيبة فالأحوط إخراج خمسها من حيث الغنيمة خصوصا إذا كان للدعاء إلى الإسلام»[2]

در عصر غیبت جون اذن از إمام معصوم ممکن نیست اگر جنگی بین مسلمانان و کفّار درگیرد و غنیمتی به دست آید حکم آن چیست؟ آیا باید عموم آیه خمس را در اثبات خمس و ملکیّت باقی برای مقاتلین، حاکم بدانیم یا مرجع، صحیحه مرسله وراق و معاویة بن وهب می باشد که غنیمت در جنگ بدون اذن إمام را جملگی متعلّق به إمام معصوم می داند؟برخی از فقها احتمال داده اند امامی که در مرسله إشاره شده و جنگ را منوط به إجازه او کرده است فقط إمام معصوم نیست بلکه مقصود هر سائس الرعیة یا اولی الامر مسلمانی را شامل می شود . بنابر این اگر درعصر غیبت، سائس الرعیه إجازه یا فرمان جنگ دهد مقاتلین می توانند با استثنای خمس در بقیه غنیمت تصّرف کنند و الا فلا و همه را باید متعلّق به همان دولت إسلامی دانست.

در مقابل برخی فقهای ما مراد از إمام در مرسله وراق یا صحیحه ابن وهب را إمام معصوم گرفته و نتیجه گرفته اند که تمام مال در عصر غیبت متعلّق به معصوم می باشد. البتّه با روایات تحلیل«که بعدا خواهد آمد» کار راحت می شود .ولی اکثر فقهای ما بعموم آیه اخذ کرده اند و مرسله وراق و صحیح ابن وهب را مختصّ به فرض حضور و امکان استیذان از إمام قرار داده اند. و بر تقدیر شک در وجود مخصّص در عصر غیبت، عموم آیه محکّم خواهد بود و لذا مرحوم سیّد ماتن ره هم می فرمایند:

«فما يأخذه السلاطين في هذا الأزمنة من الكفار بالمقاتلة معهم من المنقول و غيره يجب فيه الخمس على الأحوط و إن كان قصدهم زيادة الملك لا للدعاء إلى الإسلام»«و من الغنائم التي يجب فيها الخمس الفداء الذي يؤخذ من أهل الحرب بل الجزية المبذولة لتلك السرية بخلاف سائر أفراد الجزية و منها أيضا ما صولحوا عليه » سه مورد از غنائم باقی ماند:

یکم: فدیه یعنی آن مالی که کفّار می دهند تا از اعدام رها شوند زیرا می توان کفّار اسیر را کشت یا به عنوان عبد، به ملکیّت گرفت یا در مقابل آزادی از آنها فدیه گرفت. این فدیه هم چون بدل استرقاق آن ها است جزء غنائم بشمار می‌آید.

دوم: جزیه ای که در خود جنگ از کفّار می‌گیرند لانه نتیجة‌ المقاتلة و الغلبة؛

اما جزیه دیگری داریم که اگر کفّار بخواهند در ذیل لوای إسلام زندگی کنند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند باید جزیه بپردازند مثل عدّه ای از یهود و نصاری در زمان پیامبر اکرم  و بعد از ایشان، این جزیه مال بیت المال می باشد و دخلی به غنائم جنگی و بحث خمس ندارد.

سوم:بعد از پایان جنگ اگر مصالحه کنند تا غنائم را به کفّار در قبال رقمی معيّن ، بازپس دهند.

که هر این سه مورد فوق جزء غنائم جنگی بوده و عموم آیه خمس،‌شامل آنها نیز می شود .

« و كذا ما يؤخذ منهم عند الدفاع معهم إذا هجموا على المسلمين في أمكنتهم و لو في زمن الغيبة فيجب إخراج الخمس من جميع ذلك قليلا كان أو كثيرا »

قسم دیگری از غنائم آن است که کفّار به مسلمانان حمله ور شوند یا به آنها شبیخون زنند، و مسلمانان در مقابل با مقاومت خود، آنها را شکست دهند. در این موارد که جنگ ابتدائی در کار نیست و از مصادیق دفاع بشمار می رود و غنائمی هم در این میان به دست می‌آید، باز طبق عموم آیه 41 سوره أنفال، خمس در آن واجب و باقی از آنِ مدافعین می باشد. عمده آن است که چنین فوائدی در جنگ ولو به شکل دفاعی آن از لشگر کفر به دست آمده است و بعد از صدق غنیمت جنگی،‌ شمول آیه خمس، رادعی ندارد البتّه در حکم فوق، بین عصر غیبت و حضور تفاوتی نیست...

«من غیر ملاحظة خروج مئونة السنة علی مایأتی فی أرباح المکاسب»

این دسته از غنائم مثل أرباح مکاسب نیست که بتوان بعد از گذشت یک سال و احتساب مئونه یک ساله، خمس آن را إخراج کرد بلکه مثل غوص و کنز و...است که خمس در إبتدا بدون مئونه یکساله شخص غانم و عیال وی،‌ باید إخراج شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo