< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

91/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

22/1/91

موضوع: أقوال سه گانه پیرامون گرفتن زکات ابناء الاغنیاء

در جلسه گذشته فروض سه گانه کلام سید در مسأله یازدهم مطرح و أدلّه آن نیز مورد برّرسی قرار گرفت اما سخن در فرض سوم ناتمام ماند وفقط نظر سید استاد ره در حاشیه عروه در آن مسأله مطرح شد. در این جلسه به طرح أقوال طرح شده در این فرض ومستندات آن ها می پردازیم اما ابتدا صورت مسأله فرض سوم را یاد آور میشویم: صاحب عیال غنی است و حاضر به بذل بر عیال هم هست،پرسش آنست که دراین صورت آیا می شود به عیال وزن یا فرزند یا والدین نیازمند او از زکات دیگری داد یا خیر؟مثل والدین نیازمندی که پسر کمک کار آن هاست، آیا مجازند که از زکات دیگران برای اداره امر معاش خود دریافت دارند یا خیر؟ این فرض معرکة الاراء است.

سه قول در این فرض وجود دارد: «قول بالجواز مطلقا وقول بالعدم مطلقا و قول بالتفصیل بین التوسعة فیجوز والنفقة الواجبة فلا یجوز.»

صاحب جواهر ومدارک به قول اول فتوا داده اند و شهید اول در دروس وبیان وشهید ثانی در مسالک بدین قول انتساب دارند.

مستند جواز:گرچه صاحب عیال مثلاً پسر با انفاق به اینها رفع فقر آن ها را می کند ولی می توان با پرداخت به والدین این پسر غنی وجوب نفقه رااز عهده فرزند بردارد زیرا اولا: بالفعل یصدق علیهم انهم فقرا چه آن که آنان خود مئونه سالیانه شان را ندارند ومی توان به آن ها از زکات داد. جواهر(15/399)به بعد نیز متعرض این مسأله شده است ثانیاً: تمسّک به صحیحه عبد الرحمن بن الحجاج

« عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ أَبُوهُ أَوْ عَمُّهُ أَوْ أَخُوهُ يَكْفِيهِ مَئُونَتَهُ أَ يَأْخُذُ مِنَ الزَّكَاةِ فَيَتَوَسَّعَ بِهِ إِنْ كَانُوا لَا يُوَسِّعُونَ عَلَيْهِ فِي كُلِّ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ.» [1]

یعنی برای توسعه در أمور معاش می توان از زکات دریافت در صورتی که ذو العیال فقط به تأمین نیازهای ضروری اکتفا می کند در نتیجه گرفتن زکات بر پدری که فرزند غنی دارد یا فرزندی که پدر غنی دارد جایزست.

بله آن چه موجب رفع احتّیاج می شود وصدق عنوان غنی می شود وقتی است که بالفعل متلبس به غنا بشود ومالک موونه بشود ولی گرچه انفاق بر ذی العیال واجب واو هم حاضر به بذل نفقه است بر عیال او فقیر صدق می کند. مرحوم حکیم ره در مستمسک بحث مفصل ودقیقی آورده اند که فقر موضوع برای دو حکم است یک وجوب انفاق مثلاً اگر والدین فقیر وپسر غنی است برای والدین دو حکم است:

1.جواز اخذ زکات 2.وجوب انفاق فرزند بر والدین وامتیازی بین این دو حکم نیست که بگوییم وجوب انفاق فدا شود یا جواز زکات از بین برود تا وجوب انفاق بماند واگر امتیازی نیست محذوری در تقدیم حکم اول بر حکم دوم نیست.

آیا به این أدلّه می توان اثبات کرد که عیالی که بالفعل واجد مال نیستند ولو صاحب مال بر آن هاانفاق کند که علّامه در بعض کتبش و صاحب مدارک وجمعی دیگر تایید کرده اند.

پشتوانه قول به منع نیز أدلّه ای به قرار مقابل است:

اول) اینها به یک معنا غنی هستند زیرا واجب النفقه اند وباذل هم مضایقه ای از تأمین آن ها ندارد پس کفایت معاش را دارا هستند و گرفتن زکات بر غنی حرامست وفیه: فقط وجوب تکلیفی بر ذو العیال ثابت است وبمجرد وجوب تکلیفی انفاق غنای بالفعل عیال ثابت نمی شود زیرا وجوب تکلیفی اثبات غنای وضعی نمی کند.

دوم) بعض از نصوص مطلق است مثل صحیحه عبد الرحمن بن الحجاج در ب13ح 1که فرمود:«خمسة لا یعطون من الزکاة شیئا...»و فیه: مقصود از این روایت –چنآن که قبلاً گذشت خود مزکّی ذوالعیالست که نمی تواند زکاتش را به این پنج نفر بدهد ودادن دیگران منعی ندارد.

 


[1] . (ب11ح1):.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo