< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

90/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

18/10/90

موضوع: عدم اشتراط فقر در سهم غارمین:

در جلسه گذشته روایاتی مثل صحیحه حسین بن علوان یا اسحاق بن عمار نقل شد که از نظر شرط فقر مطلق بود و با توجه به روایاتی که در جلسات پیش تر بیان شد فقط اعتبار عجز از ادای دین ، شرط دریافت از سهم غارمین برای پرداخت دیون ذکر شده بود و شرطی مضاف برین شرط در روایات مشاهده نشد جز روایتی از مستطرفات سرائر که در جلسه گذشته نقد سندی ودلالی آن گذشت.

در عین حال در کلمات برخی از بزرگان فقر را یکی از شروط این سهم شمرده اند و گفته اند که با غنا نمی توان از زکات ادای دین کرد زیرا غنا بر اساس استظهار فقها از روایات در مورد کسی بکار میرود که مالک مئونه یک سال زندگی خود باشد، از طرف دیگر هم گرفتن زکات بر غنی حرامست حتّی اگر برای ادای دین باشد، نتیجه این صغری وکبری: کسی که مالک مئونه یک سال زندگی خویش است نمی تواند دین خود را از زکات ادا کند.

جواب: مفهوم غنای در باب سهم فقرا ومساکین از زکات با غنای در باب ادای دین از زکات متفاوت است زیرا مقصود از غنای در اولی یعنی کسی که مالک مئونه سالیانه خویش باشد وبدین جهت از گرفتن زکات فقرا ومساکین محروم می شود اما غنای در غارم به نسبت ادای دین تعریف می شود ومعنای آن چنین می شود: کسی که توان ادای دین خود را داراست واز اینجهت از گرفتن زکات برای ادای دین محروم می شود.

در تایید این برداشت از غنای در دو مقام عباراتی ار صاحب مدارک وجود دارد که مطلب را به روشنی بیان می کند:

« الظاهر ان المراد بالغنی انتفاء الحاجة الی القضاء لا الغنی الذی هو ملک قوت السنة اذ لاوجه لمنع مالک قوت السنة من اخذ ما یوفی به الدین اذا کان غیر متمکّن من قضائه... و استقرب العلّامة في النهاية جواز الدفع إلى المديون و إن كان عنده ما يفي بدينه إذا كان بحيث لو دفعه يصير فقيرا، لانتفاء الفائدة في أن يدفع ماله ثم يأخذ الزكاة باعتبار الفقر» سپس می فرماید «و مقتضى كلامه أن الأخذ و الحال هذه يكون من سهم الغارمين، و هو غير بعيد، لعدم صدق التمكن من أداء الدين عرفا بذلك.»

اما مرحوم صاحب جواهر ره هم در ج15ص356 پا از این نظر فراتر گذاشته و استفاده از سهم فقرا را هم برای ادای دین مجاز میشمارند:

« فيمكن أن ينقدح من ذلك اعتبار القدرة على قضاء الدين مع مئونة السنة في الغني، فمن عجز عنهما أو أحدهما فهو فقير، و من ملك ما يقابلهما معا كان غنيا كما صرّح به الاستاذ في كشفه في تعريف الفقر و الغنى، ضرورة أن الحاجة إلى وفاء الدين أشدّ من الحاجة إلى غيرها من المؤن، مضافا إلى صدق الفقير على من ملك قوت سنته و كان عليه أضعافها دينا، و خصوصا إذا كان قد اشتراها به و لذا يعطى في الخمس و غيره مما يشترط فيه الفقر. و دعوى أن مثله غني كما ترى، فحينئذ اشتراط الفقر ممن عرفت في محله، إذ متى كان عاجزا عن وفاء الدين كلا أو بعضا كان فقيرا و إن ملك قوت سنته، و هو المراد من اشتراط عدم التمكن من القضاء ....»

صاحب جواهر به تبع علّامه در این کلام خود می فرمایند که اگر کسی مئونه سال خود را دارد اما مدیونست وقدرت ادای دین خود را ندارد فقیر بشمار میرود زیرا فقیر کسی است که سد خلت نیمتواند بکند چرا که یکی از حاجات بلکه اشد الحاجات ادای دین است و زکات برای رفع خلت ونیاز،جعل شده است. در نتیجه اشکالی ندارد که چنین شخصی از سهم فقرا گرفته واین حاجت خود را که ادای دین باشد از زکات ادا کند.

در قبال این حرف برخی فرموده اند که قرآن دو سهم مستقل قرار داده است سهمی برای فقیر وسهمی برای مدیونین، شاهد آن که اگر امام ذو القدره باشد بخشی از زکات را جدا می کند تا ادای دیون کند وبخشی را برای اداره زندگی فقرا قرار می دهد،لذا مصرف بخش اول با بخش دوم تمایز دارد:اگر فردی نیازمند به لباس وخوراک ومسکن و...باشد از سهم فقرا تأمین می شود واگر دینی بر عهده داشته باشد از سهم غارم بدانها پرداخت می شود.

فرضی دیگر می توان طرح کرد که اگر کسی مئونه یک سال خود را داراست در عین حال دینی هم بر ذمّه دارد می تواند ابتدا از این مئونه در ادای دین صرف کند وبعد به دلیل فقر وناداری، زکات فقرا را بگیرد.

تفکیک بین سهم فقیر با سهم غارم در این مقام دارای ثمراتی است از جمله آن که در مورد پدری که دین برعهده دارد چه زنده یا مرده فرزند او نمی تواند زکات مال خویش را ازجهت سهم فقرا به او بدهد زیرا نفقه معاش او بر فرزند توانگر واجبست اما همین فرزند می تواند از زکات مال خویش دین پدر را ادا کند یا اکر کسی برای أمور عامّه بدهکار شده است می تواند از سهم غارم، دین خود را از زکات ادا کند اما حق گرفتن از سهم فقرا را ندارد، از ایندست موارد در زکات فراوان وجود دارد که فرد مدیون فقیر بشمار نمی رود واز سهم فقرا حق گرفتن زکات را ندارد ولی از سهم غارم می تواند زکات گرفته ودین خود ادا کند.

شاید روایت ابن محبوب هم که دیروز گذشت مؤیّد وإرشادی باشد بر این تفکیک، زیرا امام  در این روایت دستور فرمودند که دین خود را از مال مئونه خود ادا کند سپس از صدقه ، معاش خود را تأمین کند زیرا وی حق ندارد مستقیما از سهم فقرا برای ادای دین بگیرد لذا ابتدا باید از مئونه ای که در دست دارد دین خود را ادا کند وبعد از آن که دستش خالی شد از سهم فقرا معاش خود را تأمین کند .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo