< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیه سوم: وَ لَا نُكلَّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالحْقّ‌ِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ. [1]
 آیات قبل از این آیه، در مورد أفرادی است که به خداوند متعال إیمان آورده و به دنبال برآوردن رضای إلهی هستند. و در این راه از خود بسیار إشتیاق نشان می دهند. با این همه قلوبشان از خداوند متعال ترسان است.
 إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبهِّم مُّشْفِقُونَ * وَ الَّذِينَ هُم بِايَاتِ رَبهِّمْ يُؤْمِنُونَ * وَ الَّذِينَ هُم بِرَبهِّمْ لَا يُشْرِكُونَ * وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا ءَاتَواْ وَّ قُلُوبهُمْ وَجِلَةٌ أَنهَّمْ إِلىَ‌ رَبهِّمْ رَاجِعُونَ * أُوْلَئكَ يُسَارِعُونَ فىِ الخْيرْاتِ وَ هُمْ لهَا سَابِقُونَ. [2]
 ایهامی در اینجا به ذهن می آید؛ و آن اینکه: أحکام إلهی جنبه إیذاء مردم را دارد. و لذا برای رفع این إیهام خدواند متعال در آیه 62 می فرمایند: می فرماید: «لَا نُكلَّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
 در حقیقت این قسمت در مقام بیان این مطلب است که أحکامی که خداوند تشریع کرده است خارج از توان مردم نیست. ألبته اگر فقط همین باشد برای بحث ما مفید نیست. زیرا این طور معنی کردن آیه در مقام تشریع و آمدن أصل قانون است. و در أصل قانون خود خداوند متعال مرونت را رعایت کرده است. و بحث ما در مورد إجراء قانون است.
 أما با دقت در کلمه نفس می توان گفت: این آیه به جنبه رعایت مرونت در إجرای حکم هم دلالت دارد. پس هم دال بر رعایت مرونت در أصل تشریع قانون است، و هم دال بر رعایت آن در مقام إجراء قانون. پس حاکم جامعه إسلامی باید در إجراء حکم، توان مردم را در نظر بگیرد.
 توسط همین آیات می توان جواب این شبهه را داد که برخی می گویند: إسلام دینی نیست که بتواند حقوق بشر را مد نظر بگیرد. و مربوطه به همان دوران خودش است. چرا که در دنیا دو حقوق است، حقوق إنگلیس و حقوق فرانسه که مرتب با توجه به شرائط مردم، تغییر می کند. و لذا این إشکال را به إسلام وارد می کنند که تغییر پذیر نمی باشد. در حالی که قوانین إسلامی در نحوه إجراء بسیار إنعطاف پذیر است. و لذا پیشرفته ترین نحوه قانونگذاری و إجراء قانون از آن إسلام است. به صورتی که در هر إقلیمی با هر نوع بشری و در هر زمانی، قابل إجراء است.
 آیه چهارم: وَ جَاهِدُواْ فىِ اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَئكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكمُ‌ْ فىِ الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَ فىِ هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكمُ‌ْ وَ تَكُونُواْ شهُدَاءَ عَلىَ النَّاسِ فَأَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ اعْتَصِمُواْ بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَئكمُ‌ْ فَنِعْمَ الْمَوْلىَ‌ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ. [3]
 (هُوَ اجْتَبَئكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكمُ‌ْ فىِ الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ)
 این آیه به آیه نفی حرج، مشهور شده است.
 دو نکته مهم در این آیه بیان شده است. که عبارتند از:
 هو اجتباکم.
 ملة أبیکم إبراهیم.
 در واقع این دو نکته، ملاک و دلیل فراز « مَا جَعَلَ عَلَيْكمُ‌ْ فىِ الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ » می باشد.
 طبق این آیه قوانین إلهی قابل إجراست. زیرا خداوند متعال می فرماید: در دین حرج و سختی قرار نداده ایم.
 این معنی را می توان با مراجعه به روایاتی که از أهل بیت (علیهم السلام) رسیده است، به خوبی درک کرد. یکی از این روایتها روایت عبد الأعلی است.
 عبد الأَعلى مولى آل سام سأل الإِمام الصادق- عليه السلام- و قال: عثرت فانقطع ظفري و جعلت على إصبعي مرارة فكيف أصنع بالوضوء، قال: يعرف هذا و أشباهه من كتاب اللّه عزّ و جلّ، قال اللّه تعالى:
 (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ)، امسح عليها.
 همانطور که ملاحظه می شود إمام صادق (علیه السلام) به این آیه إستدلال می کند برای إجراء حکم. یعنی در مقام إجراء حکم- همانند مقام تشریع حکم- حرج نفی شده است.
 
 
 
 
 
 
 


[1] مومنون/سوره23، آیه62
[2] مومنون/سوره23، آیه61
[3] حج/سوره22، آیه78

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo