< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: رعایت توان مردم در إجرای حکم
 دو أصل وجود دارد که باید توسط حاکم دینی رعایت گردد.
 مرونت.
 صلابت.
 با توجه به اینکه مصلحت مردم در سایه إجرای قانون به نحو صحیح توسط حاکم است، باید این دو أصل به نحو دقیق رعایت شود. پس حاکم دینی باید بتواند بین این دو أصل جمع کند.
 وقتی أمیرالمؤمنین (علیه السلام) از فتح یمن [1] برمی گشتند، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و تصمیم گرفتند به إستقبالشان بروند. وقتی این خبر به أمیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) رسید، ایشان دستور دادند سپاه توقف کند؛ تا ایشان به مدینه رفته، از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کسب تکلیف کنند. وقتی برگشتند دیدند سپاهیان در غنائم تصرف کرده، لباسهای زربفت و گرانبها را پوشیده اند. أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به آنها إعتراض کرده، غنائم را از آنها گرفت. و فرمودند: تا پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد غنائم دستور نفرموده اند، کسی حق ندارد از آنها إستفاده کند. به دنبال این جریان کسانی که در غنائم تصرف کرده بودند، از إیشان ناراحت شدند و وقتی به مدینه رسیدند، و مورد توجه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار گرفتند، شکایت أمیر المؤمنین (علیه السلام) را نمودند. حضرت هم در جواب فرمودند: شکایت علی را نزد من نکنید. زیرا او در إجرای أمر إلهی صلابت و قاطعیت دارد.
 صلابت حاکم جامعه إسلامی: صلابت در أصل قانون است. یعنی حاکم جامعه إسلامی حق ندارد از قوانین إلهی که به جهت إداره جامعه آورده شده است، سرپیچی کرده و یا حتی نرمشی نشان دهد. چرا که خود خداوند متعال در مرحله وضع قانون، سهولت را رعایت کرده است.
 ... يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْر ... [2]
 در جلسه دوم به یک نمونه از قاطعیت رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان قطع دست فاطمه خثئمیه إشاره کردیم. با توجه به این داستان، بخوبی متوجه می شویم که حاکم حق ندارد در قانون تساهل و تسامح داشته باشد.
 مرونت در مرحله إجراء قانون است.
 در صدر إسلام همسر فردی (عثمان بن مضئون)، خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسید و عرضه داشت: شوهرش دو- سه هفته است که از او کناره گیری کرده و شب و روز به عبادت می پردازد. و به دنبال کار و تلاش نمی رود. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از شنیدن سخنان زن آنقدر ناراحت شدند که بلافاصله از مسجد بیرون رفتند. و غضب إیشان به حدی بود که حتی کفشهای خود را نپوشیدند. یکسره پیش عثمان رفته و فرمودند:
 يا عثمان لم يرسلني الله تعالى بالرهبانية، و لكن بعثني بالحنفية السهلة السمحة أصوم و أصلي و ألمس أهلي، فمن أحب فطرتي فليستن بسنتي، و من سنتي النكاح.
 در حدیثی دیگر رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خطاب به أبوذر فرمودند:
 یا أباذر بُعِثت بالحنفیة السمحة. [3]
 معنای سمحة:
 به معنای روان بودن و نرمش نشان دادن است. و همانطور که بیان شد، این نرمش در مرحله إجراء قانون است و نه در أصل قانون.
 خلاصه جمع بین صلابت و مرونت به این شد که؛ صلابت یعنی در هر حال قانون باید رعایت گردد. ولی در نحوه إجراء آن حاکم می تواند بر أساس شرائط و مقتضیات، تصمیم گیری کند. و این إختیار دادن به حاکم در مرحله إجراء قانون، همان مرونت می باشد.
 آیه أول: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهْا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَايَعْلَمُونَ. [4]
 این فرمان به معنای تشکیل حکومت است. و تنها مسأله إجراء دین نیست. به دلیل روایت إمام صادق (علیه السلام) که فرمودند:
 ... لِلدِّينِ حَنِيفاً قَالَ هِيَ الْوَلَايَةُ. [5]
 حضرت آیه را تا آخر نخواندند؛ بلکه بلافاصله پس از خواندن آیه تا للدین حنیفا فرمودند: هی الولایة (الحکومة)
 در مفردات راغب، ولایت اینطور معنی شده: إتصال دو شیئ به نحوی که جدا شدنی نباشند.
 جامعه ولایی یعنی یک جامعه تشکیلاتی که دارای چینش إجتماعی است. همانگونه که خداوند متعال این چینش را در آیات مختلفی بیان کرده است. مانند:
  إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. [6]
 « أل » در این کلمه برای عهد ذهنی است. و مراد دین إسلام است.
 راغب در مفردات می گوید: الحنیف: میل القدمین للوسط (از وسط راه برود) و المراد به الإعتدال.
 حنیف یعنی از میانه راه رفتن و مراد همان میانه روی است. و این فراز إشاره به همان جنبه مرونت حاکم دارد.
 این کلمه یا حال از فاعل [7] است، یا از مفعول و یا از مجرور.
 فطرت: إستعداد و گرایشی است که در هر موجودی برای رسیدن به کمال وجود دارد. به نحوی که اگر در آن شرائط خاص قرار گرفت، شکوفا می شود. و دین همان إستعدادها و گرایشهایی است که درون هر إنسانی وجود دارد. پس دین همان فطرت إنسان است.
 آیه دوم: يُرِيدُ اللَّهُ أَن يخُفِّفَ عَنكُمْ وَ خُلِقَ الْانسَانُ ضَعِيفًا. [8]
 این آیه در مورد نکاح أمه است.
 با توجه به اینکه آیه قبلی در مورد توبه است، لذا این إراده بر إراده تشریعی حمل می شود.
 چرا خداوند متعال فرموده است خلق الإنسان ضعیفا؟ بضعف انسان به چیست؟
 در پاسخ می گوییم: بشر از لحاظ مقاومت در مقابل إجراء فرائض و مخالفت با شهوات ضعیف است. و لذا خداوند خواسته است که تخفیف دهد.
 پس مراد از این ضعف، ضعف خاص است. [9]


[1] منطقه ای در جنوب شبهه جزیره که متمدن ترین قسمت آن است. این قسمت بفرمان رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و بدست توانمند حضرت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فتح گردید. و از آنجا که منطقه ای حاصلخیز بوده، جهشی در وضع إقتصادی مسلمین بوجود آورد.
[2] بقره/سوره2، آیه185
[3] بحارالأنوار، ج 22، ص 264
[4] روم/سوره30، آیه30
[5] الكافي؛ ج، ص: 419
[6] مائده/سوره5، آیه55
[7] نظر مرحوم علامه طباطبائی همین است. به دلیل اینکه با سیاق آیه تناسب بیشتری دارد.
[8] نساء/سوره4، آیه28
[9] در تاریخ، درباره چنگیز مغول اینطور نقل شده: وی پس از اینکه مدتی با قبیله ای از چین می جنگید، توانست آنها را شکست داده و رئیس شان را بکشد. و تنها دختر وی را زنده گذارد. وقتی خواست به وی نزدیک شود، دختر به او گفت: اگر به من نزدیک شوی، من با قطع رگ زیر زبانم توسط دندان، خودکشی می کنم. چنگیز با آن همه بی رحمی، در مقابل دختر تسلیم شد. بعدها این دختر، تنها زن چنگیز شد. و وقتی از دنیا رفت، چنگیز با آن همه قساوتی که داشت، فقط یک قطره أشک ریخت. که می گویند: این تنها قطره أشک وی در طول عمرش بوده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo