< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نوع برخورد کارگزاران حکومتی با مردم (خصوصیات حاکم جامعه)
 در هر نوع حکومتی- از قرون وسطی تا کنون- این بحث که کارگزار حکومت چطور باید با مردم برخورد داشته باشد، مورد توجه بوده است.
 به طور کلی در جوامع غیر دینی، حاکمان جامعه خود را از سائر أفراد جامعه بالاتر دانسته، و لذا برخی اخلاقیات منفی شکل گرفته است. أما در جامعه إسلامی، حاکم نباید به خاطر بهره مندی از قدرت، دچار تغییر رفتار گردد. در این زمینه می توان به روایتی إشاره کرد؛ در زمان تشکیل حکومت إسلامی در مدینه، روزی فردی اعرابی وارد مدینه شد تا پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را ملاقات کند. وی ایشان را زمانی دید که از مسجد خارج می شدند. فرد اعرابی با دیدن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به لرزه افتاد. حضرت تا این وضع را دیدند، به سوی وی رفته، او را در آغوش گرفتند. و فرمودند: من هم مثل تو یک بشر هستم. و مادر من هم مثل مادر تو از پستان بز شیر می دوشید. و من هم مثل تو می خورم، می خوابم و ...
 نمونه دیگر، منش حضرت أمیر المؤمنین، علی (علیه السلام) در نوع رفتار و پوشش آن حضرت است؛ إیشان به دنبال بدست آوردن دل مستضعفان و محرومان جامعه بودند.
 پس باید دید خصوصیات حاکم جامعه إسلامی در برخورد با مردم چه چیزهایی است.
 آیه أول: لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بالْمُؤْمِنينَ رَئوفٌ رَحيمٌ. [1]
 أولین خصوصیت حاکم إسلامی: بی تفاوت نبودن نسبت به مشکلات و وضع مردم
 رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مصداق کامل شعر معروف بنی آدم أعضای یک پیکرند، هستند. چرا که گرفتاری مردم برایشان سخت و ناراحت کننده بوده است. و در واقع حضرت نمونه رفتاری یک حاکم جامعه إسلامی در رابطه با مردم است. به عبارت دیگر؛ حاکم در جامعه دینی باید مشکل مردم را مشکل خود و بلکه بالاتر از آن دانسته، تمامی تلاش خود را در جهت برطرف کردن آنها به کار گیرد.
 دومین خصوصیت حاکم إسلامی: حریص بودن بر پیشرفت أفراد جامعه
 سومین خصوصیت حاکم إسلامی: مهربانی نسبت به مردم
 باید توجه داشت که بین این دو واژه فرقی وجود دارد. رئوف نوعِ عملی مهربانی است. یعنی اگر کسی در مرحله عمل، مهربانی و نوع دوستی خود را نشان دهد، رئوف می باشد. و از آنجا که مظهر حاکمیت در إسلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، لذا حاکم جامعه إسلامی باید فردی رئوف باشد.
 در مورد این آیه در جلسه نهم، به تفصیل بحث خواهد شد. إن شاء الله تعالی.
 آیه دوم: فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً. [2]
 چهارمین خصوصیت حاکم إسلامی: در خدمت مردم بودن تا مرز فداکاری.
 باخع یعنی کسی که خود را به خاک أفکنده است. زیرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای هدایت آنها آنقدر تلاش کرد و إحساس مسئولیت نمود که گویی در این راه به خاک أفتاد. در واقع این آیه در سدد بیان این مطلب است که حاکم جامعه إسلامی باید تا مرز فداکاری در خدمت مردم باشد.
 یک سؤال: آیا این آیه می خواهد به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بگوید: باید اینطور باشی. یا اینکه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را توبیخ می کند؛ که چرا اینطور هستی؟
 تفسیر أول:
 برخی گفته اند: این آیه در مقام إعتراض به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است؛ که چرا حضرت خودش را در راه خدمت به مردم و هدایت آنها دچار زحمت می کرد؟ تا آنجا که نزدیک بود از بین برود. مانند کسی که همه دارایی خودش را به پای دیگران ریخته، خودش چیزی نداشته باشد، تا إمرار معاش کند. خوب مسلم است که چنین شخصی مستحق توبیخ است.
 تفسیر دوم:
 برخی دیگر گفته اند: آیه دلالت دارد بر اوج فداکاری پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم).
 نظر حضرت استاد
 از آنجا که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) أسوه حسنه برای مسلمین، بلکه همه إنسانها می باشد، تفسیر دوم مناسبتر است. چرا که اگر تفسیر گروه أول را بپذیریم، دیگر حضرت نمی تواند أسوه حسنه باشد. [3] در حالی که خداوند متعال فرموده است:
 لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً. [4]
 آیه سوم، چهارم و پنجم:
 أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ. [5]
 أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمينٌ. [6]
 فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحينَ. [7]
 پنجمین خصوصیت حاکم إسلامی: خیر خواه مردم باشد.
 در این سه آیه، مسأله نصیحت، در کنار رسالت آمده است. باید توجه داشت که نصیحت به معنای موعظه نیست. زیرا موعظه در همان مفهوم رسالت وجود دارد؛ زیرا رسالت یعنی رساندن پیام حق به مردم که موعظه هم به عنوان جزئی از رسالت است. پس نصیحت معنای دیگری دارد. و آن معنی خیرخواهی برای مردم است. آن هم در همه زمینه ها؛ هم در زمینه قول، هم در زمینه عمل، هم در زمینه مشورت دادن و ...
 شاهد اینکه نصیحت به معنای خیر خواهی است، اینکه در آیه 68 ، سوره أعراف، بلافاصله پس از کلمه «ناصح»، کلمه «أمین» آمده است؛ که در مورد أفراد خیر خواه إستفاده می شود.
 در واقع تکمیل رسالت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به این است که خیرخواه آنها باشد. لذا حاکم إسلامی، همانند خادمی دلسوز است که در همه أمور مربوط به حکومت، به عنوان عنصری خیرأندیش و خیرخواهِ أفراد جامعه، نقش إیفاء می کند. و این خیرخواهی یکی از وظایف حاکم إسلامی دانسته شده.
 
 
 
 
 
 
 


[1] توبه/سوره9، آیه128
[2] کهف/سوره18، آیه6
[3] زیرا کار ایشان مورد توبیخ خداوند متعال قرار گرفته است.
[4] احزاب/سوره33، آیه21
[5] اعراف/سوره7، آیه62
[6] اعراف/سوره7، آیه68
[7] اعراف/سوره7، آیه79

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo