< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مردمی بودن حکومت (آیا حاکم جامعه إسلامی إمتیازات ویژه ای دارد؟)
 مردمی بودن حکومت تنها به این معنی نیست که مردم در برپایی حکومت نقش دارند. بلکه به این معنی است که نباید برای حاکم إمتیازاتی ویژه لحاظ گردد. پس حاکم نباید از إمکانات بیشتری نسبت به مردم برخوردار باشد. در نظامهای سوسیالیستی، لیبرالیستی و ...- علی رغم شعارهایی که سر می دهند- حاکم از إمتیازات بیشتری برخوردار است. با بررسی این نظامها به این نتیجه می رسیم که این ویژه خواری ها ریشه در خودکامگی و قوانین غلطی دارد، که به کارگزار حکومتی مصونیت می دهد، تا هر طور خواست از إمکانات به نفع خود یا بستگانش إستفاده کند.
 آیه أول: وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَليلاً * وَ لَوْلا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً * إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصيراً. [1]
 رکون یعنی إعتماد و توجه به چیزی داشتن. در این زمینه چند عبارت را می آوریم؛
 وَ لَوْلا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِم ... أى كنت متمايلا اليهم مع السكون و الاستقرار في الجملة. [2]
 در شأن نزول این آیات روایاتی به نقل از أهل تسنن و فرقه ناجیه شیعه- وارد شده است.
 برخی روایاتی که از عامه نقل شده است:
 أخرج ابن اسحق و ابن أبى حاتم و ابن مردويه عن ابن عباس قال ان أمية بن خلف و أبا جهل بن هشام و رجالا من قريش أتوا رسول الله فقالوا تعال فاستلم آلهتنا و ندخل معك في دينك و كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يشتد عليه فراق قومه و يحب إسلامهم فرق لهم فانزل الله وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ إلى قوله نَصِيرا.
 ... عن ابن عباس رضى الله عنهما أن ثقيفا قالوا للنبي صلى الله عليه و آله و سلم أجلنا سنة حتى نهدي لآلهتنا فإذا قبضنا الذي يهدى للالهة أحرزناه ثم أسلمنا و كسرنا الآلهة فهم أن يؤجلهم فنزلت وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ الآية. [3]
 برخی روایاتی که از شیعه نقل شده:
 ... حدثنا محمد بن همام، عن محمد بن إسماعيل العلوي، عن عيسى بن داود النجار، عن أبي الحسن موسى بن جعفر، عن أبيه (صلوات الله عليهما)، قال: «كان القوم قد أرادوا النبي (صلى الله عليه و آله) [ليريبوا] رأيه في علي (عليه السلام) و ليمسك عنه بعض الإمساك حتى أن بعض نسائه ألححن عليه في ذلك، فكاد يركن إليهم بعض الركون، فأنزل الله عزوجل: وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ في علي لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا وَ لَوْلا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ ... [4]
 طبق این روایت، آیات مورد بحث در مورد إعتراض به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده؛ زیرا عده ای عرضه داشتند: ای رسول خدا شما خیلی از علی (علیه السلام) حمایت می کنید. از شما می خواهیم در مورد وی صحبت نکنید. حضرت هم خواسته آنها را إجمالا قبول کرد. و لذا این آیه نازل شد.
 العياشي: عن أبي يعقوب، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: «سألته عن قول الله: وَ لَوْلا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا. قال: «لما كان يوم الفتح أخرج رسول الله (صلى الله عليه و آله) أصناما من المسجد، و كان منها صنم على المروة، فطلبت إليه قريش أن يتركه، و كان مستحيا فهم بتركه ثم أمر بكسره، فنزلت هذه الآية».
 این روایاتی که از عامه و خاصه نقل شد، قابل قبول نمی باشند؛ زیرا:
 این روایات با شخصیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سازگار نیست. زیرا ایشان در تثبیت توحید أهل مسامحه و مصالحه نبودند. به راستی پیغمبری که از قطع دست یک دزد نمی گذرد، چطور می تواند در مورد بتها یا گفتن از علی (علیه السلام)- که أنجام رسالتش مبتنی بر گفتن از وی است- دست بردارد؟
 سند برخی از این روایات، مانند: روایت مرفوعه أبی یعقوب، مخدوش است.
 قال ابن بابويه: حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي، قال: حدثني أبي، عن حمدان بن سليمان النيسابوري، عن علي بن محمد بن الجهم، عن أبي الحسن الرضا (عليه السلام)، مما سأله المأمون، فقال له: أخبرني عن قول الله: عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ. قال الرضا (عليه السلام): « هذا مما نزل بإياك أعني و اسمعي يا جارة. خاطب الله عزوجل بذلك نبيه (صلى الله عليه و آله) و أراد به أمته، و كذلك قوله تعالى: لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ و قوله تعالى: وَ لَوْلا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا. » قال: صدقت، يابن رسول الله. [5]
 طبق این روایت عتاب خداوند متعال با پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست. چون إیشان خلاف خواست خداوند متعال أنجام نمی دهند. لذا این توبیخ به کسانی بود که از جهاد سرپیچی کردند.
 ( إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لاتَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصيراً )
 خداوند متعال در این قسمت می فرمایند: اگر حاکم خلافی را مرتکب شود، عذابش بیشتر و شدیدتر خواهد بود؛ هم در دنیا کیفر خواهد دید، و هم در آخرت.
 آیه دوم: وَ نَادَى‌ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبّ‌ِ إِنَّ ابْنىِ مِنْ أَهْلىِ وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنتَ أَحْكَمُ الحْاكِمِينَ * قَالَ ياَنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرْ صَالِحٍ فَلَا تَسْلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنىّ‌ِ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ. [6]
 در ماجرای حضرت نوح، چون قبلا خداوند متعال وعده داده بود که أهل و عیال ایشان از عذاب مصون باشند. لذا حضرت نوح عرضه داشت: " إن إبنی من أهلی و إن وعدک الحق. " در مقابل خداوند متعال فرمودند: " إنه لیس من أهلک إنه عمل غیر صالح. " و این کلام خداوند متعال دلالت دارد بر اینکه: بستگانِ کارگزار نباید إستثناء قانونی داشته باشند.
 آیه سوم: يَا نِسَاءَ النَّبىِ‌ِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينْ‌ِ وَ كاَنَ ذَلِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا. [7]
 برخی زنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مقام إعتراض از وضع خویش، گاهی با خود و گاهی در میان خود نجوی می کردند که اگر ما همسر فرد دیگری می شدیم، وضع مادی بهتری می داشتیم. و گاهی هم می گفتند: چرا رسول خدا حوائط سبعه [8] را به دختر گرامی شان، فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده است. و به ما چیزی نمی دهد. لذا آیات ذیل نازل گشت.
 يَأَيهُّا النَّبىِ‌ُّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَينْ‌َ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * وَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الاَخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا. [9]
 طبق آیه مورد بحث، حاکم إسلامی نباید از إمکانات حکومتی به نفع بستگان خویش إستفاده کند. زیرا حکومت از آن مردم است. و همه باید به نحو مساوی از موقعیتها بهره مند گردند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


[1] اسراء/سوره17، آیه75
[2] التحقيق في كلمات القرآن الكريم؛ ج، ص: 223
[3] همان.
[4] البرهان في تفسير القرآن، ج‌3، ص: 561
[5] البرهان في تفسير القرآن، ج‌3، ص: 561 و 562
[6] هود/سوره11، آیه46
[7] احزاب/سوره33، آیه30
[8] پس از تشکیل حکومت إسلامی در مدینه، یهودیانی که در مدینه و یا در أطراف آن سکونت داشتند، طبق پیمانی تحت حمایت مسلمین قرار گرفتند؛ به این شرط که علیه مسلمین إقدامی نکرده و در جنگها به آنها کمک کنند. در جنگ أحد، مخیرق یهودی- که از بزرگان یهود و فرد متمولی بود- به کمک مسلمین شتافت. و در همین جنگ به شهادت رسید. وی که لحظه آخر عمرش مسلمان شد، وصیت کرد تمامی أموالش- من جمله حوائط سبعه که هفت باغ حاصلخیز بود- از آن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد. رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم باغهای هفتگانه را به دختر عزیزش حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند. حضرت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این نخلستانها کار می کردند. و در آمد حاصله از آنها را بین نیازمندان تقسیم می کردند. به گفته استاد محترم، اینکه در تاریخ نقل شده: حضرت در نخلستانها کار می کردند، مراد همین باغهاست.
[9] احزاب/سوره33، آیه29

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo