< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب مقدمی تَهَیُئی تعلم

 

مقـدمـه: کلام در باب شرایط اصول عملیه بود و گفتیم احتیاط همیشه حسن است مگر جایی که اختلال نظام پیش بیاید. برائت هم گاهی عقلی و گاهی نقلی بود. در شبهات حکمیه بیان شد که باید به مقداری در ادله فحص نماید که مایوس شود. در شبهات موضوعیه هم بیان نمودیم که فحص لازم نیست اما تعلم لازم است.

 

وجوب نفسی یا غیری تعلم: یک مطلب اینست که تعلم واجب است، اما وجوبش طریقی است یا وجوب نفسی است؟ یعنی تعلم خودش واجب است یا به خاطر چیز دیگر واجب است؟ یعیاره اخری اگر کسی درس نخواند و احکام را یاد نگرفت و در نتیجه نمازش باطل بود، در قیامت اگر بخواند او را عقاب کنند به چه دلیلی عقاب میکنند؟ بخاطر ترک تعلم یا به خاطر نمازش که باطل است؟

معروف اینست که گفته میشود عقاب بر ترک واقع است، یعنی او را به سبب نمازش که باطل بوده عقاب میکنند. یعنی شخص جاهل معذور نیست. یعنی واقع بر شخص جاهل هم منجز است. شاهد منجز بودن واقع هم اینست که همیشه در مورد اشتراک احکام بین عالم و جاهل بحث شده است و این یعنی شخص جاهل هم حکم دارد.

ولکن وقتی آخوند میفرماید حکم چهار مرحله دارد و مرحله چهارم، تنجز است. معمولا گفته میشود جاهل معذور است چون وقتی علم ندارد، حکم منجز نیست و وقتی منجز نباشد، دیگر عقاب ندارد.

از طرفی اگر بگوییم عقاب بر واقع است، لازمه اش اینست که یادگرفتن احکام واجب است اما این تعلم، مقدمه و طریق الی الواقع است و این با نظریهای که میگوید "حکمی منجز میشود که انسان به آن علم داشته باشد و اگر علم نداشته باشد منجز نیست" سازگاری ندارد. اگر هم کسی بگوید در قیامت مواخذه میشود که چرا درس نخواندی تا حکم را یاد بگیری، در این صورت یعنی وجوب تعلم احکام نفسی است و دیگر وجوب طریقی و غیری ندارد. یعنی مصلحت و مفسده در خود یادگرفتن احکام است (نه در عمل کردن به احکام.) در حالی که همه میگویند یاد گرفتن احکام مقدمهی عمل است. پس بگوییم واجب نفسی است مشکل دارد و اگر بگوییم واجب غیری است هم مشکل دارد.

از برخی روایات استفاده میشود در قیامت، مواخذه بر خود درس نخواندن است.

 

راه حل: راه حل اینست که بگوییم همان گونه که وضو مقدمهی نماز است و خودش هم ثواب دارد (بر خلاف سایر مقدمات) به این، وجوب مقدمی تَهَیُئی گفته میشود، یعنی هم مقدمه است و مکلف را برای واقع آماده میکند و هم خودش مصلحت دارد. یعنی هم وجوب نفسی و هم وجوب غیری دارد. درس خواندن را هم میتوان مانند وضو لحاظ کرد.

 

عقاب بر ترک واقع یا ترک تعلم؟: همهی مطالبی که بیان نمودیم مقدمه بود برای این که اگر کسی تفحص نکرد و درس نخواند و عبادتی را انجام داد و چون مطالعه نکرده بود، عبادت را اشتباه انجام داد. در اینجا روشن است که عمل باطل است و تکلیف ساقط نمیشود. اگر هم برائت جاری کند، چنین شخصی معذور نیست و عذر ندارد.

اگر فرض کنیم شخصی درس میخواند به خلاف واقع میرسید. و حالا که درس نخوانده است درست عمل کرده است. آیا این جا باید بگوییم عملش صحیح است یا باطل است؟ در اینجا باید بگوییم گاهی این شخص عملش مستند به آن علم و طریق و حدیث است و گاهی مستند به علم و طریق و حدیث نیست. حال اگر شخص سراغ آن حدیث میرفت و آن حدیث هم اشتباه بود و عملش اشتباه میشد. در این صورت اگر عمل به خاطر حدیث اشتباه انجام میداد، معذور بود، زیرا حجیت امارات از باب طریقیت است (یعنی اگر به واقع رسید، واقع منجز میشود و اگر به واقع نرسید معذور است) اما اگر عمل او مستند به حجت و دلیل نبود، عملش باطل است و عقاب هم دارد.

 

نظر آخوند در مسئله: آخوند در کفایه میفرماید اگر ترک تعلم منجر به مخالفت شود، هیچ شبههای وجود ندارد که استحقاق عقوبت دارد. این مخالفت گرچه مورد غفلت و بی اختیار است اما در نهایت منتهی به اختیار میشود. یعنی اگر کسی درس خواندن را ترک کرد و به این دلیل به واقع نرسید، در قیامت عقاب دارد و گرچه این عقاب بر امر غیر ارادی است اشکالی ندارد. پس میتوان گفت وجوب درس خواندن مقدمی است و خودش مصلحت و مفسده ندارد.

 

اشکال فرمایش آخوند: اما فرمایش آخوند با این سازگار نیست که خود آخوند در واجب مطلق و واجب مشروط میفرماید درس خواندن، وجوب مقدمیِ ترشح از ذی المقدمه نیست. آخوند میفرماید تا مقدمه نیامده است وجوبی در کار نیست، وقتی هم که وجوبی بیاید دیگر مقدمهای غیرممکن است. مثلا شارع میگوید هر وقت مستطیع شدی و ماه ذی الحجه آمد حج انجام بده. حال چیزی بر من واجب نیست. وقتی هم ماه ذی الحجه آمد میروم گذرنامه بگیرم که در آن صورت دیگر به حج نمیرسم، این هم نتیجهاش ترک واجب است. در آن جا آخوند برای این که مطلب را حل کند میفرماید دس خواندن واجب نفسی است، اگر واجب نفسی باشد خودش عقوبت دارد. اما اینجا میفرماید واجب غیری است و این دو فرمایش با هم نمیسازد.

اشکال دیگر فرمایش آخوند اینست که وقتی کسی درس نخواند نمازش باطل است و عقاب هم میشود، اما عقاب او برای امر غیر اختیاری است. زیرا شخص الان که نمیتواند فوراً علم بیاموزد و علم آموختن زمان زیادی میبرد. پس الان قدرت بر عمل صحیح ندارد و کسی که قدرت ندارد عقاب هم نمیشود.

البته جواب فرمایش آخوند اینست که "الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار" یک بحث فلسفی و کلامی است و محلش اینجا نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo