< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث ملاقی در شبهه محصوره

 

مقـدمـه: آخرین تنبیهی که در کفایه برای بحث اشتغال ذکر شده است، بحث ملاقی شبههی محصوره است، یعنی اگر چیزی با یکی از اطراف شبههی محصوره ملاقات نمود، چه حکمی دارد؟

بعباره اخری هر تکلیفی فی نفسه منجز است، اما اگر از آن تکلیف، تکلیف دیگری تولید شود، آن تکلیف جدید حکم خودش را دارد، به عنوان مثال همهی فقها اتفاق نظر دارند که اگر ظرفی با آب دهان سگ ملاقات نمود، باید خاکمالی شود، حال اگر دست با این ظرفِ نجس ملاقات نمود، یا ظرف دیگری با این ظرف ملاقات نمود، اینها دیگر نیازی به خاکمالی ندارد. یا مثلاً گفته میشود اگر چیزی با بول نجس شد دو بار باید آب بکشند، حال اگر چیزی با بول نچس شد و چیز دیگری با این ظرف نجس شد، در اینجا دیگر دو بار تطهیر لازم نیست، زیرا حکم دو بار تطهیر برای ملاقات با بول است و ملاقات با ملاقات کرده با بول، یک حکم جدید است و شک داریم آیا دو بار طهارت لازم است یا خیر، اصل بر عدم است.

مرحوم آخوند در کفایه و هم چنین آیت الله خوئی سه مطلب را در بحث ملاقات ذکر نمودهاند و ما میگوییم چهار مسئله در این باب وجود دارد.

 

صُوَر چهارگانه مسئله: اگر یک قطره خون در یکی از دو ظرف افتاد و ما نمیدانیم در کدام افتاد (شبههی محصوره) و ما دست خود را به یکی از دو ظرف زدیم، آیا دست ما نجس میشود یا خیر و آیا وجوب اجتناب دارد یا خیر؟ در اینجا چهار صورت پیش میآید؛

یک صورت اینست که هم ظرف و هم دست پاک است. (هم ملاقی و هم ملاقا)

یک صورت اینست که هم ظرف و هم دست نجس است و از هر دو باید اجتناب نمود.

یک صورت اینست که از ظرف باید اجتناب نمود ولی نیازی نیست از دست اجتناب شود.

یک صورت اینست که دست (ملاقی) نجس است ولی ظرف (ملاقا) پاک است.

 

تبیین صورت اول: در این صورت اجتناب از هیچکدام (ملاقی و ملاقا) لازم نیست. اگر فرض کنیم یکی از اطراف شبههی محصوره ابتدائاً از مجل ابتلا خارج شود و بعد از این که از محل ابتلا خارج شد و ما هم علم به نجاست و هم علم به ملاقات پیدا کنیم (یعنی علم پیدا کردیم یا این ظرفی که مانده نجس است یا آن ظرفی که ریخته است نجس است و علم هم پیدا کردیم که دستمان با این ظرف ملاقات کرده است) در اینجا هم ملاقی و هم ملاقا هر دو پاک هستند.

دلیل هم اینست که شرط تنجز هر تکلیفی اینست که اطرافش محل ابتلا باشد، وقتی یک طرف محل ابتلا نبود، طرف دیگر هم شبههی بدویه است و برائت جاری میشود. مرحوم آخوند و آیت الله بروجردی اصلا این صورت را ذکر نفرمودهاند.

 

تبیین صورت دوم: در این صورت هم از ملاقی و هم از ملاقا باید اجتناب نمود. مثلا کسی ابتدائاً دستش را در این ظرف نمود (یعنی ابتدائاً ملاقات حاصل شد) سپس یقین حاصل کند که یک قطره خون یا در آن ظرف یا در این ظرف افتاده است. یعنی اول ملاقات بود و بعد از ملاقات علم به نجاست بود مطلقاً (چه نجاست قبل الملاقات و چه بعد الملاقات) در اینجا باید گفت هم ظرف و هم دست نجس است.

دلیل هم اینست که الان طرف علم اجمالی سه مورد است (نه دو تا) یعنی علم داریم نجاست یا در آن طرف است یا در این طرف که دو تا (ملاقی و ملاقا) هستند. در اینجا یا ملاقی و ملاقا نجس هستند یا آن طرف نجس است. در اینجا شبههی محصوره است و باید از همه اجتناب نماید.

 

تبیین صورت سوم: در این صورت از ملاقا (ظرف) باید اجتناب نمود ولی اجتناب از ملاقی (دست) لازم نیست. اگر فرض نماییم ابتدائاً کسی علم پیدا نمود که یا این ظرف یا آن ظرف نجس است. اینجا علم اجمالی داریم و شبهه هم محصوره میشود و هر طرف هم وجوب اجتناب دارد. الان اگر دستش با یکی از این اطراف برخورد (ملاقات) کند، دست وجوب اجتنابا خواهد داشت، چون خود ملاقا وجوب اجتناب دارد. اما اگر ابتدا ملاقات بود و بعد از حصول ملاقات، علم پیدا کرد که یا آن ظرف یا این ظرف نجس است، اگر بدین صورت باشد که این دو تا یک طرف علم اجمالی هستند و آن یکی هم یک طرف علم اجمالی است، در اینجا از هر سه تا باید اجتناب کند، اما اگر بدین صورت بود که ابتدا یک طرف ملاقات حاصل شد، بعد از ملاقات علم حاصل کرد که یا آن طرف نجس است و یا این طرف و علم و ملاقات هم بعد نجاست بوده است، بعباره اخری این دو طرف را که دارد اول دستش با یکی ملاقات نمود و بعد فهمید قبل الملاقات یکی نجس بوده است که اگر نجاست در این طرف بوده دستش هم با ملاقات برخورد کرده اما با توجه به این که معلول خودش یک حکم مستقلی غیر از علت دارد و یک تکلیف جدید به حساب میآید، اگر ابتدا دست ملاقات نمود و بعد از ملاقات فهمید قبل الملاقات یکی نجس بوده است، در اینجا در حقیقت شک در تکلیف جدید دارد و وقتی شک در تکلیف جدید بود، اصل در عدم است. یعنی حالا که فهمید قبلاً یک قطره خون افتاده است میگوید قبلاً یا این ظرف نجس شده است یا آن ظرف نجس شده است و آن موقع که خون افتاده بود هنوز ملاقات حاصل نشده بود و ما هم علم نداشتیم. بعداً ملاقات حاصل شد و بد از ملاقات ما تازه فهمیدیدم یکی از دو ظرف نجس بوده است.

در اینجا آخوند میفرماید اگر یک طرف معلول و علت بود (یا سبب و مسبب بود) ما میگوییم علم نسبت به آن طرف و این سبب داریم، مسبب (یعنی ملاقی) تکلیف جدید است و اصل عدمِ آن است.

 

تبیین صورت چهارم: این صورت بر عکس صورت سوم است و میگوییم در این صورت از ملاقی (دست) باید اجتناب نمود ولی اجتناب از ملاقا (ظرف) لازم نیست. اگر کسی یقین کند که یا آن ظرف یا دست خودش نجس است، الان که چنین یقینی دارد و دو طرف اطراف علم اجمالی است باید از هر دو اجتناب کند. بعد از یقین کردن، شخص بفهمد شاید علت نجس شدن دستش این باشد که دستش به آن ظرف خورده که آن ظرف نجس بوده است (نه این که خون یا روی آن ظرف افتاده باشد یا روی دست من) یعنی اگر دست نجس شده باشد به خاطر اینست که با آن ظرف ملاقات نموده است. در اینجا دست نجس است و ان ظرف پاک است.

دلیل هم اینست که به مجرد علم به این که یا آن ظرف نجس است یا این ملاقی، تکلیف منجز میشود و شارع دستور میدهد از هر دو اجتناب کن. بعد که میفهمد که اگر دست نجس است به خاطر آن ظرف است، این تکلیفِ زائد است و اصل عدم آن است.

 

جمع بندی : دلیل تمام موارد صور چهارگانه در اینست که باید دید تنجیز علم اجمالی (منجز کردن تکلیف) چگونه است. اگر یک طرف از محل ابتلا خارج است یا اگر یک طرف تکلیف زائد باشد، در این گونه موارد علم اجمالی تنجیز نمیآورد و محل برائت است. اما اگر همهی اطراف علم اجمالی مورد ابتلا بود و علم اجمالی هم منجز است، از همهی اطراف باید اجتناب نمود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo