< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه دوم: حَسَن بودن احتیاط

مقـدمـه

موضوعِ تنبیه دوم و تنبیه چهارم کفایه اینست که احتیاط کار خوبی است (البته بین خوب بودن و مستحب، فرق وجود دارد) و ما میگوییم احتیاط، حَسَن است.

 

دلیل مطلوبیت احتیاط

علت خوب بودن احتیاط[1] هم اینست که احتیاط گاهی در توصلیات و گاهی در تعبدیات است؛

     توصلیات: در توصلیات معنای احتیاط اینست که انسان تحفظ بر واقع کند و آن را رعایت کند، اگر به برائت عمل نماییم، به حکم ظاهری عمل شده است، اما اگر به احتیاط عمل کنیم، به حکم واقعی عمل شده است و عمل به واقع، مطابق غرض شارع است (زیرا مصلحت واقع، نصیب مکلف میشود.)؛

     تعبدیات: مرحوم آخوند در کفایه فرموده است تعبدیها دو گونه است، گاهی مکلف میداند کاری حسن است و مصلحت دارد و گاهی شک دارد. مثلا اگر کاری مردد بود که واجب است یا مستحب است مانند دعای عند رویت الهلال، که نمیدانیم مستحب است یا واجب است، اما قدر متیقن امری در این باره وجود دارد. در اینجا نسبت به وجوب برائت جاری مینماییم، اما حداقل مستحب است؛ استحباب هم مبین اینست که مصلحت دارد، در هر صورت خوب بودن این کار محرز است، پس احتیاط است که انسان دعا را اول ماه عند رویت الهلال بخواند.

اما اگر چیزی عبادت بود، اما مردد بود بین این که مطلوب شارع است یا خیر، مثلا نمیدانیم مستحب است یا مباح، در این صورت اگر کسی بگوید عبادت قصد قربت میخواهد و قصد قربت هم به معنای قصد امتثال امر خداوند باشد، در این صورت برائت میگوید واجب نیست، اما در مورد احتیاط میگوییم این چنین احتیاطی تشریع و حرام است. زیرا وقتی نمیدانیم خداوند امر نموده یا خیر، اگر بگوییم به قصد امتثال امر خداوند انجام میدهم، این نوعی تشریع و حرام است.

 

تلازم حکم عقل و شرع

اگر کسی بگوید از راه خوب بودن احتیاط میفهمیم این کار حَسَن است و هر چیزی که عقل بگوید خوب است، شرع هم آن را خوب میداند و این تلازم بین حکم عقل و شرع است. یعنی از خوب بودن عقلی، خوب بودن شرعی را میفهمیم و هر چه خوب باشد امر هم دارد. پس میتوانیم قصد اطاعت امر خود را بنماییم.

پاسخ چنین حرفی این است که هیچ دلیلی، موضوع خود را اثبات نمیکند. یعنی اگر دلیلی بگوید سادات را احترام کنید، از این دلیل نمیتوان استفاده کرد که چه کسی سید است.

مطالبی که تا اینجا بیان شد، نظر کفایه و آیت الله خوئی بود.

 

ورود به بحث با شیوهی حضرت استاد عابدی

وقتی میخواهیم بحث کنیم احتیاط کار خوبی است یا خیر، گاهی بحث در تعبدیات و گاهی در توصلیات است. یک بحث اینست که اصلا احتیاط جایز است یا خیر، یک بحث هم اینست که اصلا احتیاط خوب است یا خیر.

     توصلیات: خیلی مواقع امور احتیاطی، عنوان ثانویه دارد. مثلا احتیاط در طهارت، ممکن است واجد عنوان ثانوی اسراف باشد و حکم اسراف حرمت است. اما اگر احتیاط واجد عنوان ثانوی نباشد، یعنی مثلا موجب وسواس و ... نباشد؛ روشن است که خلاف سیرهی معصومین(علیهم السلام) است. روایات صحیحهای که به ما رسیده مبین اینست که بنای شارع بر این نبوده که انسان در پاکی و نجاست احتیاط کند، اگر هم در این موارد احتیاط خوب بود، حداقل یک مورد در روایات اشاره میشد. بنابراین در توصلیات احتیاط، واجب نیست و خوب هم نیست، اما به شرط این که عنوان ثانوی بر آن بار نشود، جایز است.

     تعبدیات: در تعبدیات بایستی بین شبههی وجوبیه و تحریمیه باید فرق بگذاریم؛

     شبههی وجوبیه: در این صورت مثلا شخص شک کند در نماز قلبش حضور قلب داشته یا نه، یا این که قرائتش صحیح بوده یا نه و ... در مواردی که شخص شک دارد چیزی واجب است یا نه، اگر شبههی وجوبیه است و برائت هم جاری میشود، آیا احتیاط هم میشود کرد یا خیر؟ و این که آیا احتیاط حسن است یا خیر؟ گاهی احتیاط مستلزم تکرار است و گاهی احتیاط مستلزم تکرار نیست. مثلا تکرار اذکار نماز، مستلزم تکرار نماز نیست، اما گاهی شخص در مقام تکرار نماز بر میآید. اگر کسی نظر آخوند را بپذیرد که قصد قربت وجوب عقلی دارد (دون الشرعی) و قصد قربت را هم به معنای قصد امتثال امر اخذ نماید، در اینجا باید گفت احتیاط واجب نیست، خوب هم نیست و حرام است، زیرا لازمهاش تشریع در دین است.

اما اگر کسی بگوید قصد قربت به معنای قصد امر نیست، بلکه نسبت دادن یک کار برای خدا است یا این که معنای قصد امر، خوب بودن یک کار است (مثلا خداوند دستور به کنار گذاشتن نان از وسط محل عبور و مرور مردم نداده است، اما شخصی به خاطر خداوند، نان را از وسط خیابان بردارد و کنار باغچه بگذارد) در این صورت اگر عبادت را این گونه معنی نماییم، میگوییم احتیاط در نماز اشکالی ندارد و خوب هم هست. زیرا این نوعی انقیاد برای خداوند متعال است.

اما اگر احتیاط موجب تکرار عمل باشد، یا دلیل بر مطلوبیت این کار داریم مانند وضو، یا دلیلی بر مطلوبیت این تکرار وجود ندارد، اگر قصد قربت را به معنای قصد امتثال امر بگیریم، باید بگوییم این تکرار عمل جایز نیست، زیرا تشریع و حرام است (به سبب ادخال ما لیس من الدین، فی الدین) اما اگر کسی بگوید قصد قربت یعین نسبت دادن عمل به خدا (مثلا بگوید به خاطر خداوند دوباره میخوانم، نه این که خداوند دستور داده دوباره بخوانم) در این صورت اگر میدانیم این عمل عبادت است (یعنی عبادت بودن آن را احراز نمودهایم) میگوییم احتیاط جایز است، اما اگر عبادت بودن آن محرز نشده است، میگوییم احتیاط جایز نیست. (مثلا نمیدانیم نماز دوم عبادت محسوب میشود یا خیر.) شاید علت این که در روایات وارد شده شخص فقیه نمازش را تکرار نمیکند اینست که چنین کاری خوب نیست.

     شبههی تحریمیه: مثلا میخواهیم حرفی را بزنیم، اما نمیدانیم دروغ است یا نه، در اینجا همیشه برائت جاری میشود و میتوانیم بگوییم غیبت و دروغ نیست. اما در شبههی تحریمیه احتیاط خوب است و ادلهی احتیاط هم اینجا را میگیرد. در مانحن فیه در شبههی تحریمیه، اخباریین بالاتفاق فتوی به احتیاط دادهاند. بلکه تمام روایاتی که در مورد حسن احتیاط وارد شده است، مربوط به شبههی تحریمیه است.


[1] . یعنی هر جا که می‌توانیم برائت جاری نماییم، به جای برائت، احتیاط جاری کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo