< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی آیه « أذن»

مقـدمـه: آیهی دیگری که در باب اثبات حجیت دلالت خبر واحد مورد استنباط قرار میگیرد، آیه 61 سورهی توبه میباشد، که به آیهی أُذُن معروف است. آیه میفرماید:

 

﴿"وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَکُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ"﴾

 

و از آنان کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند: او (سراپا) گوش است (حرف هر کس را می پذیرد)! بگو: او گوش خوبی برای شماست، خدا را (در همه گفتارش) تصدیق می کند و به مؤمنان اعتماد میورزد.

 

چگونگی استدلال به آیهی أُذُن: شیخ انصاری میفرماید: دلالت آیهی اُذُن بر حجیت خبر واحد بدین صورت است که وقتی خداوند پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را ستایش و مدح به این میکند که مؤمنین را تصدیق میکند، (تصدیق مومن هم به این است که حرفش را بپذیرند) مدح خداوند دلالت بر حُسْن بودن این فعل دارد و اگر این کار حَسَن باشد، بنابراین واجب خواهد بود و اگر هم حَسَن نیست، پس قبیح است. چون خداوند تصدیق مؤمن را کنار تصدیق خدا، قرار داده است، مشخص میشود تصدیق مؤمنین کار خوبی است.

ذیل این آیهی شریفه چند روایت هم داریم. یکی روایت معروف اسماعیل است که فرزند امام صادق(علیه السلام) پولش را برای تجارت به تاجری داد و پول این شخص را برداشت. سپس این فرزند پیش امام(علیه السلام) آمد و از این شخص شکایت نمود. امام صادق(علیه السلام) فرمود چرا حرف مؤمنین را گوش نکردی؟ مردم میگفتند این شخص امانتدار نیست.

روایات قسامه نیز ذیل این آیه ذکر شده است.

 

نظر حضرت استاد عابدی در مورد دلالت آیه: ولکن درستش اینست که آیه دلالتی بر خبر واحد ندارد. اولاً در تفسیر قمی آمده که این آیه در مورد یک نمّام صادر شده است، شأن نزول هم اینست که یکی از منافقین نزد پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و بدگوئی یکی از مسلمانان را نمود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز حرف این نمّام را تأیید کرد. سپس جبرئیل نازل شد و شخص منافق را انکار نمود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هم حرف جبرئیل و خداوند را پذیرفت. شخص منافق هم شروع به مذمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم من را تأیید کرد و هم حرف جبرئیل را تصدیق نمود. اصلا هر کس هر چه به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بگوید، او تصدیق میکند.

در واقع تفسیر قمی در مقام اینست که بگوید مراد از مؤمنین در ﴿"يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ"﴾ منافقین است و این حتماً بدون هیچ شک و شبهه غلط است و مراد از مومن در کلام قرآن، قطعاً مؤمن واقعی است.

 

بهتر آنست که بگوییم معنای آیهی شریفه اینست که اگر یک منافق یا یک مسلمانی نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیاید و حرفی در مورد کسی بزند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل به احتیاط و حزم (دوراندیشی) میکند. به عنوا مثال شخصی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میآید و عرض کند زید نمازش را نمیخواند، روزه نمیگیرد، سرقت میکند و .... پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ میگوید ان شاالله شما گناه نکردی و قصد بد نداری (یعنی غیبت نکردی، تهمت نزدی، قبلاً عادل بود و حالا هم عادل هستی و ...) این نسبت به آورندهی خبر است و بعباره اخری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقداری که به نفع گوینده است حرف وی را میپذیرد، اما آن مقداری که به ضرر دیگران است را نمیپذیرد. یعنی وقتی گوینده میگوید فلانی دزدی کرد، حرف گوینده را به معنای راست گویی میپذیرد، اما این حرف را علیه شخص زید نمیپذیرد. یعنی در مورد زید هم این گونه نیست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) این حرفها را بپذیرد و کاری صورت دهد.

یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حرف گوینده را صددرصد نمیپذیرد، رد هم نمیکند. یعنی وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برخی قسمتهای حرف را میپذیرد و بقیه را نمیپذیرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رحمه للعالمین است و باید برای همه رحمت باشد، بنابراین حرف شما را میپذیرد ولی این حرف را علیه دیگری نمیپذیرد و اعمال نمیکند.

اگر آیه را اینطور معنی نماییم اصلا بحث خبر واحد در آن پیش نمیآید. خبر واحد اینست که اگر شخصی گفت دیگری سرقت نموده، حرفش را با تمامم آثارش بپذیریم و شخص سارق را به سبب این خبر، قطع ید کنیم.

روایات قسامه هم این گونه بود که اگر پنجاه نفر قسم خوردند شخصی مرتکب قتل شده است، و خودش گفت من این کار را نکردهام، فصدقه و کذبهم. چطور میشود که ما یک نفر را بگوییم راست میگوید و پنجاه نفر را بگوییم دروغ میگویند؟ این همان معنای حزم است، یعنی این گونه نیست این پنجاه نفر دروغ بگویند، معنای روایت این است که این پنجاه نفر دروغ نمیگویند، اما ممکن است اشتباه کرده باشند. و حکم راست گفتن هم بر کلام ایشان بار نمیکنیم. اگر بگوییم این پنجاه نفر دروغ میگویند، به ضرر این پنجاه نفر است و اگر هم بگوییم راست میگویند، به ضرر آن یک نفر است. فلذا ما باید کاری کنیم که نه به ضرر آن باشد و نه به ضرر ایشان.

تا اینجا مشخص شد که چرا آیه بر حجیت خبر واحد، دلالت نمیکند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo