< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت قول لغوی

 

مقدمه

بحث در مورد حجیت قول لغویین است. بحث ما در مورد حجیت ظواهر بود، و بعباره اخری بحث در اصاله الظهور بود، یعنی ظاهر کلام هر کسی حجت است. حال بحثی مطرح میشود که راه تشخیص اصاله الظهور چیست؟ بعباره اخری صغرای اصاله الظهور چیست؟ اول بفهمیم این کلام ظاهر در چیست؟ سپس بگوییم این ظاهر حجت است.

حال اگر یک کلامی را شک داریم که ظهور دارد یا ندارد، یعنی ظاهر هست یا خیر؟ (نص در مقابل ظاهر است، نص کلامی است که احتمال خلاف در آن وجود ندارد، اما ظاهر کلامی است که احتمال خلاف در آن وجود دارد مانند این که زید را اکرام کن. (نص جزئی و مشخص و محدود است.). مانند این که هر انسانی را اکرام کن. (ظاهر عام و کلی یا مطلق است.)) گاهی شک داریم که این کلام، قرینهی بر خلاف دارد یا ندارد، که در این موارد اصل عدم قرینهی بر خلاف است. اما آیا اول باید بگوییم قرینهای نداریم، پس کلام ظاهر است؟ یا این که نیازی به اصل عدم قرینه نیست، و اصلِ اصاله الظهور خودش یک قاعده است و نیازی به اصل عدم قرینه هم وجود ندارد. و باید بگوییم کلام ظاهر در همین است. نظر مرحوم آخوند، امام خمینی و آیت الله خوئی هم، همین است.

اما موقعی که ظاهر کلام معلوم نبود، مثلا قرآن فرموده است: "تیمموا صعیدا طیبا" و ما معنی "صعید" را نمیدانیم، یعنی نمیدانیم ظاهر این کلام چیست؟ آیا میتوان به کتب لغت مراجعه نمود؟ و آیا قول لغوی حجت است یا خیر؟

معمولا امام خمینی، آیت الله خوئی و مرحوم آخوند، معتقدند قول لغویین حجت نیست، علت هم این است که اگر کسی اهل خبره باشد و تخصصی در موضوعی داشته باشد، سیرهی عقلا این است که جاهل به عالم مراجعه میکند. ما وقتی معنی کلمهای را نمیدانیم جاهل هستیم، اما لغویین اهل خبره محسوب نمیشوند، و قول آنها برای ما حجت نیست، زیرا لغویین مورد استعمال کلمه را میدانند، و موضوع له را نمیدانند و نمیداند معنای حقیقی و مجازی کلمه پیست. و آن چه به درد ما میخورد، موضوع له کلمه است. بنابراین رجوع جاهل به لغویین جایز نیست.

اگر کسی بگوید کتابهای لغت معنای موضوع له را بلدند و ذکر میکنند. بنابراین برخی کتب لغت عالم به وضع کلمات هستند و قول آنها حجت است.

جواب این حرف این است که برخی کتب لغت، کلماتی را ذکر میکنند که مشترک لفظی است، مانند العین. مضاف بر این که عموم لغویین فاسق و فاجر هستند، و ما باید به افراد ثقه رجوع کنیم.

مطلب بعد این است که اگر کسی بگوید قول لغویین از باب دلیل انسداد حجت است، یعنی باب علم در لغت مسدود است، و وقتی باب علم بسته است، باید سراغ ظن برویم و ظن هم در همین کتب لغت است.

جواب این مطلب هم این است که ما یک انسداد کبیر و یک انسداد صغیر داریم، انسداد کبیر این است که کسی قائل شود باب علم در کل فقه بسته است (هم در فقه، هم در روایات، هم در رجال و ...) در نتیجهی انسداد کبیر، ظن و قول لغوی حجت است، حتی با انفتاح باب علم در لغت، باز هم ظن حجت است.

اما اگر کسی قائل به انسداد صغیر باشد، یعنی در باب آیات و روایات و رجال باب علم باز است، و فقط در لغت راه ما مسدود است، در این صورت در انسداد صغیر، اثبات حجیت ظن نمیشود.

شیخ انصاری میفرماید انصاف مطلب این است که ما حتی معنای آب را نمیدانیم، مثلا نمیدانیم گلاب، آب است یا خیر؟ یا سیلاب که گل آلود است، آب است یا خیر؟ جواب این فرمایش هم این است که این انسداد صغیر است، و انسداد صغیر هم ثابت نمیکند که ظن به قول لغوی حجت باشد.

نتیجه این که کتب لغت فایدهای ندارد.

ان قلت: اگر این حرفها درست باشد و کتب لغت معتبر نباشد، پس چرا در فقه و روایت و ... هر کس گیر میکند سراغ کتاب لغت میرود؟

قلت: معنای حرف ما این نیست که کتب لغت اعبار ندارد، بلکه کلام لغوی حجت نیست. کتاب لغت فایده دارد و آن هم این که وقتی کسی معنای لغتی را نمیداند، وقتی کسی به چند کتاب لغت رجوع کنیم، خود به خود نسبت به معنای لغت به یقین و علم میرسد، و علم حجت است و حجیت آن هم ذاتی است.

نتیجتا این که قول لغویین حجت نیست، اما ما باید به کتب لغت رجوع کنیم، تا خودمان بتوانیم به یقین برسیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo