< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موافقت التزامیه

 

مقدمه

کلام در باب موافقت التزامیه بود و این که آیا از ناحیه ی موافقت التزامیه، مشکلی در جریان اصول عملیه در اطراف علم اجمالی پیش میآید یا خیر؟ به عنوان مثال در جایی که من میدانم نماز جمعه یا واجب است و یا حرام است، و دوران امر بین محذورین است، هر دو حکم الزامی میشود؛ یعنی یقین دارم نماز جمعه مستحب، مباح یا مکروه نیست. حالا اگر شک داشتیم و نسبت به وجوب و نسبت به حرمت، برائت جاری میکنم، و حکم به اباحهی نماز جمعه میکنم. در حالی که من یقین دارم حکم خدا اباحه نیست و الزام بوده است، در حالی که الان حکم به اباحه نمودیم. بلکه همیشه در موارد تخییر در فتوا به همین صورت است، زیرا ما حکم شرعی به تخییر که نداریم، اما مجتهد از باب دوران امر بین محذورین حکم میکند و این خلاف حکم خداست.

مورد سومی که بیان میکنیم این است، در جلسات قبل بیان نمودیم فعلی شدن هر حکم به موضوع آن است. هر وقت موضوع محقق شد، آن حکم فعلی میشود و بالعکس. اگر کسی بگوید یکی از واجبات، موافقت التزامی است، این یک تکلیف میشود. این حکم وقتی فعلی میشود که موضوع آن محقق شود. (مثلا وجوب نماز صبح وقتی فعلی میشود که موضوع آن (صبح) بیاید.) حال کی اعتقاد به حکم خدا واجب است؟ وقتی حکم خدا باشد، اعتقاد به آن واجب است. اگر ما در اطراف علم اجمالی برائت جاری کردیم، برائت حکم را بر میدارد، حال که برائت حکم را برداشت موضوع حکم منتفی و در نتیجه خود حکم نیز منتفی است، حال که حکم منتفی است، ما به چه چیزی باید اعتقاد داشته باشیم؟ بنابراین وقتی برائت جاری شد، اعتقادی هم لازم نیست. در حالی که کسانی که قائل به وجوب اعتقاد هستند، میگویند چه عمل واجب باشد و چه واجب نباشد، اعتقاد واجب است. (مانند این که ما نمیدانیم کدام روایت، واقعا حکم امام صادق(علیه السلام) است، اما فارغ از این من باید اعتقاد داشته باشم، حکم امام صادق(علیه السلام)، حکم خدا است و این اعتقاد واجب است وجود داشته باشد.)

این یک اشکال است، اما جواب این اشکال به چند صورت ممکن است؛

جواب اول به هر سه اشکال این که اگر کسی قائل شود هر تکلیفی دو موافقت هم عرض میحواهد یا بگوید هر تکلیفی دو تنجز میخواهد. مثلا در تکلیف اقیموا الصلاه بگوییم: یک تکلیف وجوب اعتقاد به وجوب نماز است، یکی وجوب اقامهی نماز است. حال اگر در یک جائی عمل ممکن نبود، در این فرض عمل ممکن نیست، اعتقاد که ممکن است. مثلا خداوند فرموده وضو بگیرید، من هم الان نمیتوانم وضو بگیرم، اما میتوانم معتقد باشم که گرفتن وضو واجب است، اما من الان نمیتوانم وضو بگیرم. فلذا اگر عمل ممکن نبود، تکلیف موافقت اعتقادی همچنان باقی است.

جواب دوم این است که کسی قائل شود هر تکلیفی دو موافقت (اطاعت) دارد، که این موافقتها در طول هم است. یعنی هر تکلیفی ابتدائا عمل مکلف را میخواهد، اگر عمل مقدور نیست، موافقت را میخواهد. بعباره اخری در موارد علم اجمالی ما اصل الزام به صورت علم تفصیلی برای ما روشن است. یعنی ما شک و شبهه نداریم که در نماز جمعه ضرورتی وجود دارد (یا ضرورت اقامه کردن، یا ضرورت اقامه نکردن) بعباره اخری جنس را میدانیم، ولی نوع را نمیدانیم. (به عنوان مثال اصل حیوان را میدانم، اما نمیدانم فرس است یا بقر است یا غنم و ...) در اینجا نیز اصل الزام را میدانیم اما نمیدانم الزام به عمل یا ترک. این علم تفصیلی است و در علم تفصیلی برائت جاری نمیشود. پس باید بگوییم در نماز جمعه اعتقاد به الزام داریم، و برائت را در وجوب و حرمت جاری میکنیم. پس در جنس حکم برائت جاری نمیتوانیم بکنیم و باید به آن اعتقاد داشته باشیم. اما در نوع که مشکوک است میتوانیم برائت جاری کنیم. فلذا اشکالی ندارد که بگوییم در اطراف علم اجمالی برائت جاری میشود بر خلاف علم تفصیلی.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo