< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موافقت التزامیه

 

مقدمه

بحث دیگری که در کفایه مطرح شده است، این است که آیا هر تکلیفی غیر از این که یک موافقت عملی دارد (یعنی بایستی دستورات خداوند را اطاعت نمود.)، آیا موافقت التزامیه هم لازم دارد یا خیر؟ بعباره اخری هر تکلیفی دو اطاعت دارد یا یک اطاعت دارد؟ هر تکلیفی را هم باید انجام دهیم و اطاعت کنیم، و هم معتقد باشیم که من به این تکلیف اعتقاد و باور دارم. به عنوان مثال اگر یک مولا به عبد خود گفت برایم اب بیاور. عبد هم رفت آب آورد و مدام زیر لب و در دل ناسزا میگوید، چنین شخصی اطاعت کرده است یا اطاعت نکرده است؟ اگر موافقت اعتقادی لازم باشد، او اطاعت نکرده است و در دل ملتزم نبوده است.

 

آیا تکالیف باید با موافقت التزامیه همراه باشد؟

در کفایه آمده است که عقل حاکم است که هر تکلیفی را باید اطاعت کنیم، اما اعتقاد قلبی لازم نیست و کسی که اعتقاد قلبی ندارد، عرفاً نمیگویند او مخالفت کرده است. البته درجهاش پایین است، اما استحقاق عقاب ندارد.

ابتدائاً باید گفت در اصول دین اعتقاد قلبی لازم است، لیکن بحث ما در مورد فروع دین است. یکی از اصول دین این است که باید انسان به هر چه که پیامبر آورده است، اعتقاد داشته باشد. کلام رسول خدا صدق و مطابق با واقع است و احتمال خطا و خلاف در آن وجود ندارد. البته محل بحث اینجا نیست. بعباره اخری در اصول دین چیزهایی است که باید با عقل اثبات شود، مانند اصل وجود خداوند متعال و صفات خداوند، نبوت عامه و معاد. گرچه بعضی هم گفتهاند این موارد را میتوان با دلیل نقلی اثبات نمود. امام خمینی فرموده است کسانی که چنین ادعایی دارد، ادعایشان حتی ارزش گوش دادن ندارد. اما حق این است که حرفهای ایشان نیز ارزش و قابلیت استماع دارد، جواب هم نمیخواهد و درست هم هست. اگر بگوییم یکی از اصول دین، توحید به معنای یکتایی خداوند است، این توحید را از طریق نقلی هم میشود اثبات کرد.

و اما این که آیا میشود انسان چیزی را بداند و به آن معتقد نباشد، یا انسان به چیزی معتقد باشد و آن را نداند؟ برخی گفتهاند آیا ممکن است من ببینم چراغی روشن است، و در عین حال بگویم من معتقدم چراغ خاموش است؟ اگر کسی اعتقاد دارد به این که خدا وجود دارد، قهراً علم دارد به این که خدا وجود دارد و بالعکس. به نظر امام خمینی اعتقاد و علم دو روی یک سکه است.

اما این فرمایش امام خمینی، جوابش مانند جواب مطلب قبلی است. زیرا ابلیس عالمترین موجودات به خدا بود، اما در عین حال کافر است. علم با اعتقاد تلازم ندارد. یا این که فلان انسان پیرزن یا پیرمرد به عرش خدا اعتقاد دارند، اما اطلاع و علمی در مورد عرش خدا ندارند. یا مثلا صهیونیست ها علم به انقلاب دارند، اما اعتقاد به آن ندارند، فلذا علم و اعتقاد هیچ تلازمی با هم ندارند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo