< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث وجوب و عدم وجوب انقیاد

 

مقدمه

کلام در باب تجری و انقیاد بود. بحث نمودیم فعل متجری به، یعنی آن عملی که با آم تجری صورت میگیرد، آن عمل بر مصلحت و یا مفسدهی خودش باقی است، مانند کسی که چایی را به جای شراب خورده است، مفسدهای در این چایی خوردن نیست. بعباره اخری چایی تبدیل به شراب نمیشود. اعتقاد و یقین انسان، چیزی را تغییر نمیدهد. حال سوالی پیش میآید آن هم این که آیا تجری حرام است و آیا انقیاد واجب است؟

مرحوم شیخ در رسائل معتقد است تجری تنها موجب معلوم شدن خبث طینت شخص تجری کننده میشود، اما استحقاق مذمت ندارد، و نمیتوان او را سرزنش و توبیخ نمود.

مرحوم آخوند در کفایه معتقد است شخص تجری کننده مستحق سرزنش و مذمت است، اما نمیتوان او را عقاب نمود.

در باب انقیاد همه اتفاق نظر دارند که انقیاد نشانهی حسن سریرهی و حسن باطن افراد است و شخص منقاد مستحق مدح است و هم چنین مستحق ثواب نیز هست. حتی در باب اخبار "مَن بَلَغ"، روایاتی که می فرماید هر کس حدیثی را بشنود که فلان عمل فلان ثواب را دارد، و آن کار را به قصد آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را میبرد حتی اگر پیامبر(ص) نفرموده باشد.

برخی اصولیون خیلی دقیق مانند امام خمینی میفرمایند این احادیث دلالت بر استحباب ندارد، اما کسی که این افعال را انجام دهد، ثواب میبرد، گرچه عمل مستحب نیست. در حقیقت این عمل را شرع نفرموده است ولیکن شخص تصور میکند شارع این را فرموده است و در حقیقت شخص با انقیاد عمل را اتیان مینماید.

 

ادلهی استحقاق عقاب شخص متجری

از دلایلی که میتوان برای استحقاق عقاب شخص متجری آورد، این است که:

هر عملی عنوان تمرد و سرکشی نسبت به خداوند بر آن صدق کند، آن عمل قبیح و موجب استحقاق عقاب است؛ بعباره اخری یکی از عناوین ثانویهی احکام (مانند حکم تیمم که در صورت اضطرار واجب میشود، یا حکم لاضرر که در موارد ضرری سبب حرمت صوم میشود) عبارت است از تمرد بر مولا، کسی که گناهی را انجام میدهد و میداند معصیت است، این تمرد بر مولا نموده است. و تمرد بر مولا، خود از عناوین محرم است.

دلیل دیگر این که احکام تابع مصالح و مفاسد هستند، اما مفاسده و مصالح دو گونه است:

مصالح و مفاسدی که جزء علل احکام است. (مصالح و مفاسدی که سبب شده است خداوند عملی را حلال و یا حرام کند. که این را مصلحت و مفسدهی قبل از حکم مینامند. بعباره اخری این مصلحت و یا مفسده علت حکم است.)

مصالح و مفاسدی که جزء معالیل احکام است. (گاهی مصلحت و مفسده برای بعد از حکم است، یعنی خداوند کاری را واجب و یا حرام میکند و ما بعد از صدور حکم تازه میفهمیم این کار مفسده و یا مصالحی دارد. اطاعت و معصیت نیز از همین قسم است. یعنی بعد از این که خداوند صلاه را واجب میکند ما میگوییم اطاعت واجب است و مصلحت دارد، یا وقتی خداوند غیبت را حرام میکند، ما میگوییم غیبت دارای مفسده است. یعنی این مفاسد و مصالح معلول حکم است.)

دستهی اول یعنی آن مصالح و مفاسدی که علت احکام باشد را ما اطلاع نداریم (مثلا ما نمیدانیم چرا نماز واجب است و چرا غیب حرام است و ....) و فقط خدا و معصومین میدانند. ما تنها مصالح و مفاسد معلول احکام را میدانیم. این گونه مصالح و مفاسد پس از حکم است و عقل ما اینگونه مصالح و مفاسد را میتواند درک کند. و ما هرکاری را که واجب شد، میگوییم مصلحت دارد و هر کاری حرام شد، میگوییم مفسده دارد. ولی این مصالح و مفاسد سبب جعل حکم شرعی نیستند.

در تجری و انقیاد ما مصالح و مفاسد بعد الحکم را میدانیم (میدانم آدم خوب بودن موجب مدح میشود و برعکس.) اما آیا این موارد ثواب و عقاب میآورد ام لا؟ در واقع، ثواب تفضل خداوند است زیرا کسی که کاری انجام می دهد و درست است، طلبی از خداوند ندارد چون وظیفه اش را انجام داده است، بنابراین اگر ثوابی تعلق میگیرد، این ثواب تفضل خداوند است. در مورد عقاب نیز در واقع استحقاق عقاب مطرح است و کلام در باب فعلیت عقاب نیست. یعنی شخصی که گناهی انجام میدهد مستحق عقاب است، اما این که آیا واقعا عقاب میشود یا خیر، آن را ما اطلاع نداریم. در مورد تجری میگوییم ما مصلحت و مفسدهی علت حکم را نمیدانیم (ما نمی دانیم چرا خداوند شراب را حرام نموده است.). مفسدهای که معلول حکم باشد را میدانیم (که معصیت و تمرد در برابر خداوند مفسده دارد.)، و این کاری که صورت گرفت سرکشی در برابر خداوند است. تجری توهین به خداوند است، و عقل میگوید توهین به خداوند استحقاق عقاب دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo