< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت اصول و امارات در اجزا

مقـدمـه: کلام در باب اجزاء بود. در بحث اجزاء به مامورٌبه ظاهری از واقعی، اگر به اصول عملیه یا حجت و دلیلی عمل نمودیم و بعد کشف خلاف شد، آخوند معتقد بود اگر اصل طحارت و حلیت و ... در موضوع حکم جاری نمودیم، قائل به اجزاء میشویم و کشف خلاف در واقع کشف خلاف نیست. اما در باب امارات اگر کشف خلاف شد مجزی نیست و باید اعاده کند. آخوند معتقد بود ادلهی اصول عملیه، بر ادلهی احکام اولیه حکومت دارد. یعنی دلیلی که میفرماید نماز را باید با طهارت خواند، ظاهرش طهارت واقعی است، اما اصالت الطهاره توسعه میدهد و میفرماید اعم از طهارت واقعی و ظاهری مد نظر است.

 

اشکال اصولیون به آخوند و نقـد آن: برخی اصولیون فرمودهاند که این فرمایشات آخوند، با مطالب دیگر آخوند در کفایه سازگاری ندارد، زیرا آخوند فرموده است معنای حکومت اینست که یک دلیلی ناظر به دلیل دیگر باشد و دلیل محکوم را توسعه بدهد یا تضییق کند و اصول عملیه بر هیچ دلیلی حکومت ندارند. شاهدش هم اینست که آخوند در بحث لاضرر (که مانند یک اصل عملی است) میفرماید "لاضرر" حکومت بر احکام اولیه ندارد. چگونه آخوند در آنجا حکومت را قبول ندارد و در مانحن فیه معتقد است حکومت درست است؟

پاسخ این اشکال اینست که اینجا اصلا توسعه و تضییق که آخوند فرموده است، مراد حکومت است یا ورود، اصلا قابل جمع کردن نیست. ولکن برخی فرمودهاند نباید بین اصول عملیه و امارات فرق بگذاریم. اگر آخوند در اصول عملیه طرفدار اجزاء است، در امارات هم باید بگوییم اجزاء درست است.

لازم نیست امارات دائماً مطابق واقع باشند، بلکه امارات بایستی غالباً مطابق واقع باشند. فلذا کشف خلاف معنا ندارد، زیرا شارع نمیخواست بفرماید خبر واحد همیشه مطابق واقع است که کسی بگوید اینجا خلاف واقع است.

چند مثال هم مطرح شده است، مثلا اگر کسی میخواهد خانه بسازد و به بنا میگوید با این مهندس هم مشورت کن. بنا هم مشورت کند و مهندس در یکی دو جا اشتباه کند و معلوم شود مهندس اشتباه نموده است. آیا در مواردی که مهندس اشتباه نموده است باید گفت این مشورت کردن اشتباه بود و اجزاء ندارد یا بگوییم اینجا صد مشورت صحیح بود و یکی دو مورد هم اشتباه شد و ایرادی هم ندارد.

اما جواب این فرمایش اینست که وقتی ما میخواهیم خانه بسازیم گاهی به بنا میگوییم با مهندس مشورت کن، در این صورت اگر مشورت کند و مهندس هم مشورت اشتباه بدهد، بنا به وظیفه خود عمل کرده است. اما مانحن فیه شبیه این مثال نیست و خلط مبحث است. مانحن فیه این نیست که شارع گفته باشد به خبر واحد عمل کن، بلکه مثال مانحن فیه اینست که من میخواهم خانه بسازم، بعد به بنا میگوییم کیفیت در منزل به این صورت باشد، بعد بنا با مهندس مشورت کند و مهندس نظری بر خلاف مالک بدهد. در اینجا باید اشتباه را اصلاح کرد، زیرا ما نگفتیم با مهندس مشورت کن، بلکه گفتیم در منزل با این شکل و شمایل باشد. در مانحن فیه شارع میفرماید من نماز با طهارت از شما میخواهم، نه این که شارع گفته باشد نمازی میخواهم که با استصحاب یا خبر واحد عمل کنی. شارع حکم شرعی را روی واقع برده است، نه این که حکم شرعی را روی حجیت امارات برده باشد که در نتیجه بخواهیم بگوییم کشف خلاف معنی ندارد.

بنابراین تا اینجا فرمایش آخوند درست است که اگر به اصول عملیه عمل نمودیم نماز صحیح است، اما اگر به خبر واحد یا بینه عمل کردیم باید بگوییم نماز باطل است.

 

چند مسئله فقهی: در العروه الوثقی، چند مسئله در مورد اجزاء وجود دارد؛ در مسئله 53 کتاب عروه الوثقی باب اجتهاد و تقلید آمده است: "إذا قلد من يكتفي بالمرة مثلا في التسبيحات الأربع ‌و اكتفى بها أو قلد من يكتفي في التيمم بضربة واحدة ثمَّ مات ذلك المجتهد فقلد من يقول بوجوب التعدد لا يجب عليه إعادة الأعمال السابقة و كذا لو أوقع عقدا أو إيقاعا بتقليد مجتهد يحكم بالصحة ثمَّ مات و قلد من يقول بالبطلان يجوز له البناء على الصحة نعم فيما سيأتي يجب عليه العمل بمقتضى فتوى المجتهد الثاني و أما إذا قلد من يقول بطهارة شي‌ء كالغسالة ثمَّ مات و قلد من يقول بنجاسته فالصلوات و الأعمال السابقة محكومة بالصحة و إن كانت مع استعمال ذلك الشي‌ء و أما نفس ذلك الشي‌ء إذا كان باقيا فلا يحكم بعد ذلك بطهارته و كذا في الحلية و الحرمة فإذا أفتى المجتهد الأول بجواز الذبح بغير الحديد مثلا فذبح حيوانا كذلك فمات المجتهد و قلد من يقول بحرمته فإن باعه أو أكله حكم بصحة البيع و إباحة الأكل و أما إذا كان الحيوان المذبوح موجودا فلا يجوز بيعه و لا أكله و ‌هكذا‌ "[1] اگر ما از کسی تقلید میکنیم که میفرماید تسبیحات اربعه یک مورد کافی است و این شخص هم همیشه در نماز یک تسبیح میگفته است. یا از کسی تقلید میکرده که میگفت در تیمم یک بار دست به زمین زدن کافی است. سپس آن مجتهد از دنیا رفت و الان از کسی تقلید میکند که میگوید باید تسبیحات سه مرتبه باشد و یا ضرب در تیمم متعدد باشد. عروه میفرماید: اعمال سابقه نیازی به اعاده ندارد. (یعنی اگر به ظاهری عمل کردند و کشف خلاف شد، این عمل به ظاهر کفایت از واقع میکند.) و هم چنین اگر عقد یا ایقاعی منعقد کنند که به این صورت طبق نظر این مجتهد صحیح است و بعد از مرگ این مجتهد سراغ کسی برود که او صحیح نمیداند، تا الان اعمالش صحیح است اما از این به بعد باید طبق نظر مرجع جدید عمل کند. اگر کسی از مجتهدی تقلید میکرد که میفرمود غُساله آب پاک است و این شخص هم با آن آبی که پاک بود لباسش را شست و نماز خواند و مجتهد بعدی گفت این آب نجس است، نمازهایی که تا الان خوانده است درست است اما بعد از این دیگر نمیتواند با این لباس نماز بخواند و ......


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo