< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اصل در توصلی یا تعبدی بودن امر و اشکال و جواب

مقـدمـه:کلام در باب این بود که آیا قصد قربت مانند باقی اجزاء و شرایط مأموربه، میتواند در متعلَق امر ذکر شود یا خیر؟ بعباره اخری آیا هرگاه شک نمودیم چیزی تعبدی است یا توصلی، میتوانیم بگوییم اصل توصلی بودن است و تعبدی بودن دلیل میخواهد؟ یعنی هر وقت امری صادر شد، باید آن را انجام داد، چه با قصد قربت و چه بدون قصد قربت.

 

تبیین محل بحث و نظر آخوند

بیان نمودیم آخوند معتقد است قصد قربت را نمیتوان در متعلق امر اخذ نمود (و مانند رکوع و سجود نیست) حال علت این عدم اخذ چیست، آیا این مشکل مربوط به مقام تصور است یا مربوط به مقام امتثال است؟ بعباره اخری آیا خداوند متعال مشکل دارد یا مکلف در مقام امتثال مشکل دارد؟ به بیان دیگر یک امتناع ذاتی داریم و یک امتناع بالغیر داریم. در امتناع ذاتی خود آن ذات محال است (مانند اجتماع نقیضین) در امتناع بالغیر خود آن امر محال عقلی و ذاتی نیست، اما مشکلی دارد و مانعی دارد مانند پریدن به آسمان که محال ذاتی نیست، اما محال بالغیر هست. (با تعبیر دیگر، یک تکلیف محال داریم و یک تکلیف به محال داریم، اگر خداوند بفرماید نماز بخوان و نخوان، این تکلیف محال است و نشدنی است. اما اگر خداوند بفرماید در آسمان نماز بخوان، این تکلیف به محال است.)

در این بحث که آیا میشود قصد قربت را در متعلق امر اخذ نمود یا خیر، هر دو بحث تکلیف محال و هم تکلیف به محال پیش میآید، هم امتناع ذانی و هم امتناع بالغیر. اگر چیزی دور باشد یا مستلزم دور باشد یا مستلزم تقدم شیئ بر خودش باشد، چنین چیزی تکلیف محال است. اصولیونی چون شیخ و آخوند در مانحن فیه فرمودهاند اخذ قصد قربت به معنی قصد امتثال و اطاعت امر، تکلیف محال است و نشدنی میباشد. دلیل هم اینست که هر امری، نیاز به یک متعلق دارد، اگر یک جز یا یک شرط شرعی آن متعلق، قصد قربت (قصد اطاعت امر) باشد، معنایش این خواهد بود: امری که در رتبهی مؤخر است در رتبهی متقدم اخذ شده باشد. امر تعلق به متعلق میگیرد و یک جزء متعلق، قصد قربت میشود. به این قصد قربت متعلقُ المتعلق گفته میشود. امر به صلاه است، یک جزء صلاه هم قصد قربت است، پس ابتدا باید یک صلاه و قصد قربتی باشد تا بعد امر شود. حالا این امری که رتبتاً با دو رتبه متاخر است، در رتبهی مقدم اخذ شده است. امر میشود به صلاه، در حالی که این صلاه قبل از امر است، زیرا صلاه، موضوع است و امر، عرضِ آن است. یعنی ابتدا یک امری به صلاه میآید که صلاه قبل از امر است (بحث انقسامات اولیه و ثانویه) پس صلاه قبل از امر باید تصور شود، بنابراین صلاه یک قصد امر میخواهد و قصد امر هم جزء صلاه است. جز صلاه قبل از صلاه است، خود صلاه قبل از امر است، فلذا جز صلاه اگر امر باشد، یعنی چیزی که رتبتاً مقدم است مؤخر شده است و چیزی که مؤخر است مقدم شده است. میتوانیم بگوییم این دور است یا بگوییم این دور نیست، اما جای مقدم و مؤخر عوض شده است و در هر دو صورت تکلیف محال (تکلیف امتناع ذاتی) خواهد بود.

 

پاسخ امام خمینی به فرمایش آخوند

افرادی مانند امام خمینی پاسخ داده و فرمودهاند هیچ یک از این اشکالات وارد نیست و تکلیف محالی در این مسئله نداریم.

ابتدا به صورت کلی، این میشود که بگوییم دو امر داریم. در این صورت مشکل حل میشود اما حرف اینست که آیا دو امر داریم یا نداریم. یا این که بگوییم یک امر به طبیعت (امر کلی) داریم و یک امر شخصی داریم. در حقیقت این همان یک امر است اما به صورت کلی و جزئی، مانند کلی انسان و زید، که دو چیز جدا نیستند فقط کلی و جزئی هستند. گاهی شارع به صورت جزئی میفرماید صلاه را اقامه کن، گاهی هم میفرماید هر صلاتی باید به قصد امر باشد (یعنی طبیعت و کلی امر) در اینجا دو امر نداریم، بلکه یک امر جزئی و کلی داریم.

یک راه هم اینست که کسی بیاید مسئلهی وجود ذهنی و وجود خارجی را مطرح نماید. توضیحش هم اینست که مثلا در ذهن آخوند این بوده است که ما یک علت فاعلی و یک علت غایی داریم. علت فاعلی مانند بنایی که ساختمان را میسازد، علت غایی هم چیزی است که از نظر وجود خارجی مؤخر است و از نطر وجود ذهنی مقدم است. در طبیعت مثالهای زیادی داریم که قانون تا یک جایی یک جور است، از یک شرایطی که گذشت، قانون بالکل عوض میشود مثلا در مسائل هستهای، تا حرکت کمتر از هزار دور در ثانیه باشد یک احکامی دارد همین که به هزار دور رسید، قانون عوض میشود. در این صورت علت اگر غایی به وجود خارجی لحاظ شود این یک حکم دارد و اگر علت غایی به وجود ذهنی لحاظ شود این یک حکم دیگر دارد. کسی که ساختمانی را میسازد در فکرش این بوده که مردم اینجا بشینند و دعا بخوانند، در اینجا وجود خارجی این غایت و هدف، مؤخر است، یعنی ابتدا باید ساختمان را بسازند بعد غایت حاصل شود. اما در وجود ذهنی برعکس است، یعنی بنّا ابتدا جای نماز را در نظر میگیرد بعد ساختمان را میسازد. همیشه در وجود ذهنی، تصور مقدم است و وجود مؤخر است.

با عنایت به این نکته میگوییم این دور یا تکلیف محال درست نیست و جواب دارد. جواب هم اینست که صلاه و قصد قربت از نظر وجود ذهنی مقدم هستند و از نظر وحود خارجی مؤخر هستند. قصد قربت به معنای قصد امر است، امرِ اینجا در مقام تصور و وجود ذهنی مقدم است، یعنی خداوند نماز و قصد قربت را تصور میکند. بعد به این تصور، امر میکند. این امر در مقام خارج است. بنابراین از نظر رتبه و از نظر تصور ذهنی امر مقدم است، اما از نظر خارج، امر مؤخر است و با این تعاریف همهی مشکلات پیش گفته، حل میشود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo