< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حدیث القدریه مجوس هذه الامه

مقـدمـه: روایت معروفی در کتب اهل سنت و کتب شیعیان بدین مضمون نقل شده است: "القَدَریه مجوس هذه الامه" در روایات زیادی هم وارد شده که با قدیه ازدواج نکنید، یا این که خداوند قدریها را لعنت کند.

البته یک بحثی وجود دارد که تلفظ صحیح کلمهی "القدریه" چیست، آیا به فتح قاف است یا کسر قاف یا ضم قاف؟ معروف فتح قاف است. بسیاری از مراجع تقلید گفتهاند مراد از "القدریه" اشاعره هستند. یعنی کسانی که جبری هستند و طرفدار قضا و قدر هستند.

بحث ما اینست که ببینیم آیا این روایت بین فقها درست معنا شده است یا خیر؟

 

نظر علامه در المیزان: ابتدا عبارتی از علامه طباطبایی در المیزان را نقل مینماییم. علامه در کتاب خود ذیل آیهی ﴿"إِنَّا کُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ﴾[1] ﴿وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ"﴾[2] یعنی البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم * و فرمان ما یک امر بیش نیست ، همچون یک چشم بر هم زدن! آورده است: "في كمال الدين، بإسناده إلى علي بن سالم عن أبي عبد الله ع قال: سألته عن الرقى أ تدفع من القدر شيئا؟ فقال: هي من القدر. و قال: إن القدرية مجوس هذه الأمة- و هم الذين أرادوا أن يصفوا الله بعدله- فأخرجوه من سلطانه و فيهم نزلت هذه الآية: ﴿يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ- ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ[3] ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ[4] . أقول: المراد بالقدرية النافون للقدر و هم المعتزلة القائلون بالتفويض."[5] از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که ایشان فرمود قدریها مجوس این امت هستند، ایشان کسانی هستند که میخواهد خداوند را به عدل توصیف کنند، در نتیجه سلطان خداوند را محدود نمودهاند. علامه میفرماید: من میگویم مراد از قدریه کسانی هستند که قَدَر را نفی میکنند و اینان معتزله هستند که قائل به تفویض هستند.

کلام امام صادق(علیه السلام) یعنی کسانی مراد هستند که طرفدار عدل هستند و قدرت خداوند را محدود میکنند؛ و این نظر معتزله است. حرف اشاعره ظلم است و معتزله قدرت خداوند را محدود کرده و طرفدار عدل هستند چون عمل را به انسان نسبت میدهند و از خداوند نفی میکنند.

 

ذکر چند شاهد: چند شاهد هم بر این مطلب نقل مینماییم و معتقدیم فهم علامه طباطبایی درست است و کسانی که غیر از این مطرح نموده و اشاعره را مصداق قدریه معرفی نمودهاند، اشتباه کردهاند.

در کتاب شرح مقاصد، جلد 4، ص224، اثر تفتازانی آمده است: "اشتقت الجبریه من الجبر و لهذا تُعتبر الجبریه ضد مذهب القدریه" جبریه از جبر مشتق شده است و یعنی کاری از ما ساخته نیست و همه کارها، فعل خداوند است و جبر ضد مذهب قدر است. پس یعنی قدریها جبری نیستند.

در کتاب رفع الشبهه و الغرر، اثر مرآی حنبلی، صفحه 95 آمده است: "القدریه نُفات القدر، جعلوا العباده خالقین مع الله" قدری یعنی کسی که نافی قدر است، اینان مجوسی این امت هستند.

در کتاب شرح رساله تِدمُوریه (اصل رساله اثر ابن تیمیه است و شرح آن اثر بَرّاک است) صفحه 488 آمده است: "القدریهُ یراد بهم فی الاغلب الاحیان، القدریه النفات" غالباً مراد از قدریه، نافیان قدر هستند.

و کتابهای بسیاری از منابع اهل سنت بر این مطلب دلالت دارد که مراد از قدری، منکر قدر است.. (حضرت استاد عابدی مثالهای فراوانی ذکر نمودند که ما به جهت اختصار از ذکر همه خودداری نمودیم و شایسته است طلاب علاقمند به فایل صوتی مراجعه نمایند.)

 

بررسی خود روایت: البته اگر فارغ از این شواهد به خود روایت نگاه کنیم ملتفت میشویم مراد از قدری، نافیین قدر هستند. روایت میفرماید قدری مجوس این امت هست؛ مجوسیان سابقاً مشترک بودند و دو خدایی و طرفدار یزدان و اهریمن بودند و میگفتند خوبیها را خداوند و بدیها را اهریمن آفریده است.

اما اشاعره یک خدایی هستند و میگویند هیچ کس نمیتواند هیچ کاری انجام دهد، اما معتزله دو خدایی میشوند، زیرا میگویند کرهی زمین را خدا آفریده و این ساختمان را هم بنا آفریده است، پس بین معتزله و مجوسیها شباهت دو خدایی وجود دارد. (و البته معتزله هزاران خدائی هستند، زیرا همهی انسانها را فاعل و خالق میدانند.)

بنابراین مراد از قدری، نافیین قدر هستند، مضاف بر این که مسئلهی قدر در روایت، به خودی خود نفی قدر را میرساند. زیرا قدری کسی است که قائل به عدم علم خداوند است و چون علم ندارد چیزی را مقدر نکرده و صبر میکند تا انسان کاری را انجام دهد، بعد آن را مقدر کند؛ معتزله هم معتقدند انسان فاعل افعال خود است و خداوند هم از قبل نمیداند شخص چه کاری میخواهد انجام دهد و صبر میکند تا انسان کار خود را انجام دهد، بعد خداوند علم پیدا میکند.

 


[4] سوره قمر آیه49.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo