< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام مشتق

مقـدمـه: در جلسه قبل مطالبی در باب اهمیت مسئله مشتق بیان نمودیم که یکی از مهمترین آنها در فقه مسائل مستحدثه بود. مانند این که بسیاری از فرآوردههای دارویی از حشرات یا حیوانات گرفته میشود یا این که بسیاری از فرآورده های غذایی از حشراتی گرفته میشود که خوردن آنها حلال نیست، این که آیا آن چیزی هم که از این موجودات فرآورده شده حلال الاکل است یا نه، از مواردی است که بحث مشتق کمک فراوانی به کشف حکم آن برای ما مینماید.

 

محل نزاع: دو مطلب برای اصولیون مورد اتفاق است:

اگر یک صفتی بر یک ذات به اعتبار زمان تلبس حمل شود، مثل شخصی الان در حال کتک زدن دیگری است، قطعا چنین شخصی را میتوان ضارب نامید. استعمال ضارب برای کسی که الان در حال کتک زدن است، استعمال حقیقی است.

اگر یک صفتی الان بر چیزی حمل نشده است، مگر به اعتبار زمان آینده (استقبال) چنین استعمالی قطعا مجاز است.

 

لیکن محل بحث این است که یک ذاتی متلبس به یک مبداء بود و الان متلبس نیست، آیا حمل این صفت بر این ذات حقیقت است یا مجاز است؟ مثلا کسی دیروز سرقت کرده و امروز دستگیر شده است، آیا میتوان او را سارق نامید؟ و آیا چنین استعمالی حقیقی است یا مجازی؟ زیرا تلبسی که او به مبداء داشته است، منقضی شده است.

 

اصطلاحات بحث مشتقذات: همان شخص

مبداء: مصدر آن وصفی که بر ذات حمل میکنیم مانند علم، ضرب و ...

تلبس: به زمان متصف بودن ذات به مشتق حال تلبس گفته می شود.انقضاء:

 

شروع بحث: مشتق عبارتست از وصفی که بر یک ذات یا موضوع حمل میشود. هر محمولی که بر یک موضوع حمل میشود، یکی از پنج صورت ذیل را دارد:

صورت اول: ذاتی باب ایساغوجی (کلیات خمس) است.

اگر یک چیزی بر یک موضوعی حمل بشود و ذاتی باب ایساغوجی (جنس و فصل و نوع) باشد مثلاً بگوییم هذا ناطق، ناطق بودن فصل است و ذاتی انسان است. در این جا ذاتی به معنای چیزی است که قوام شیئ است و با منتفی شدن این ذاتی، شخص منتفی میشود. در این مثال ناطق بودن یک نوع اشتقاق است که بر ذات حمل میشود.

 

صورت دوم: ذاتی باب برهان است.

در برهان وقتی ذاتی میگوییم مقصود "و الخارج المحمول من صمیمه یغایر المحمول بالضمیمه" است. مقصود از خارج محمول این است که چیزی از دل چیزی در بیاید و بر آن حمل بشود. به عنوان مثال اگر بگوییم شخصی ممکن الوجود است، از دل این شیئ، ممکن الوجود بودن در میآید. بنابراین ممکن الوجود بودن یا فقیر بودن یا دارای ماهیت بودن یا محدود بودن یا حادث بودن یا معلول بودن و .... همگی ذاتی باب برهان هستند.

 

صورت سوم: چیزی که محمول بالضمیمه است بعباره اخری یعنی مابه الازاء خارجی دارد (یا بگوییم یکی از مقولات عشر است.)

محمول بالضمیمه بودن یعنی خود ذات موضوع بر این که محمول بر آن بار بشود کافی نیست و چیز دیگری باید باشد تا به همراه آن محمول بر ذات بار شود مثلا بودن شخص کافی نیست تا بگوییم شخص ضارب است، بلکه چیز دیگری مانند فعل زدن یا وسیله کتک زدن باید باشد تا بگوییم شخص ضارب است. یا مثلا وجود خود شخص کفایت نمیکند که بگوییم شخص نشسته است، بلکه بایستی هیئت خاصی هم وجود داشته باشد که نشستن را بر او حمل نماییم و به وی نسبت دهیم.

 

صورت چهارم: محمولات انتزاعی هستند.

امور انتزاعی مانند این که بگوییم سقف بلند است یا کف پایین است، مفاهیمی مانند فوقیت یا تحتیت وجود ندارد بلکه انتزاعات ذهنی هستند. مانند این که بگوییم فلانی صغیر یا کبیر است، واضح است که چیزی مازاد از شخص، به نام صغر یا کبر وجود ندارد (بر خلاف ایستادن و نشستن که هیئت خاصی دارند.) و این گونه موارد انتزاعیات ذهنی هستند. منشاء انتزاعات نیز امور نسبی و مقایسه است. تا زمانی که دو چیز را با هم مقایسه نکنیم بلندی و کوتاهی و صغر و کبر و ... انتزاع نمیشود.

 

صورت پنجم: محمولاتی که اعتباری هستند.

امور اعتباری مانند ملکیت، زوجیت، وزارت و ... هستند.

 

حال میخواهیم بدانیم مشتق مربوط به کدام از این پنج صورت است؛ صورت اول که ذاتی باب ایساغوجی باشد از محل بحث خارج است، زیرا هر وقت محمول باشد ذات هست، و هر وقت محمول نباشد ذات موجود نخواهد بود. و در این موارد انقضا از مبداء اصلا وجود ندارد. فلذا بحث مبدا اصلا در این جا جایی ندارد.

صورت سوم و چهارم و پنجم نیز روشن است که در بحث داخل هستند. به عنوان مثال

صورت سوم: اگر کسی قبلا سفید بود و الان سفید نیست، آیا میتوان به او ابیض گفت؟ یا چیزی قبلا ذغال بوده، الان ذغال نیست، آیا میتوان آن را ذغال نامید؟

صورت چهارم: چیزی قبلا سقف بود و بالا بود و حالا پایین ریخته، آیا میتوان آن را هنوز سقف بنامیم؟

صورت پنجم: کتابی قبلا متعلق به کسی بوده الان فروخته، آیا میتوان هنوز بگوییم کتاب فلانی؟

 

فقط صورت دوم باقی میماند (ذاتی باب برهان) که آیا داخل در بحث هست یا خیر؟ برخی مانند آیت الله نائینی قائل هستند صورت دوم نیز مانند صورت اول از بحث خارج است؛ برخی نیز مانند آیت الله خوئی معتقدند صورت دوم مانند صور سوم و جهارم و پنجم داخل در بحث میباشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo