< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صحیح و اعم

 

مقدمه

مرحوم آخوند در کفایه بحثی را تحت عنوان "ماهیات مرکبهی اعتباری" مطرح نموده است. گاهی چیزی مانند فرش یا قلم یا آدم یا ... واقعیت خارجی دارد و یک امر اصیل است. آدم یا قلم، اجزائشان مشخص و معلوم است. اما گاهی بحث در مورد ماهیتهای اعتباری مانند صوم و صلوه و ... است. مرحوم آخوند در ذیل این عنوان، پنج صورت ذکر کرده است؛ ایشان میفرماید:

یک چیزهایی جـزء ماهیت است (مراد از جزء آن چیزهایی است که امر به کل تقسیم میشود و بر آن ها ناظر است مانند رکوع و سجود که جزء نماز است، و واضح است که چنین تعریفی شامل قنوت نمیشود.)؛

یک چیزهایی شرط ماهیت است (مراد از شرط چیزی است که خود خارج از مامورٌبه است، اما به نحو تقید[1] در مامورٌبه دخالت دارد، مانند وضو که خارج از نماز است، اما مصلحت نماز مقید به وضو است.)؛

یک چیزهایی جـزءِ فرد ماهیت است (جزء فرد گاهی جزئی است که فرد را بالا می برد، و گاهی جزئی است که فرد را پایین می آورد. در هر نمازی مستحب است در رکعت اول سوره قدر و در رکعت دوم سوره توحید قرائت شود. طبق نقلی هم در رکعت اول نماز مغرب، بهتر است سوره زلزال خوانده شود. در این صورت اگر سه نفر متفاوت در نماز مغرب خود هر کدام سوره های قدر، زلزال و توحید را بخوانند، هر کدام ثواب های متفاوتی خواهند برد. در این موارد تفاوتی در صلاه این افراد وجود ندارد، اما تفاوتی در فرد صلاه دارند، که فرد این صلاه از فرد آن صلاه بهتر است. و این که گاهی جز فرد سبب پایین آوردن می شود، مانند این که شخص در نماز خود بعد از حمد، دو سوره بخواند، در این صورت نماز صحیح است، اما این جزء فرد، سبب تنزل ثواب نماز می شود.)؛

یک چیزهایی شرطِ فردِ ماهیت است (مثلا گاهی شخص در مسجد نماز میخواند، گاهی هم شخص در حمام نماز میخواند، در مسجد بودن، شرط برای این فرد از نماز است، نه این که شرط برای کلی صلاه باشد. یک نماز شرط صلاتش حمام و دیگری مسجد بود، ثواب یکی بالا رفت و ثواب دیگری پایین آمد.)؛

یک چیزهایی که واجبات و مستحبات هستند، اما نه جزء و نه شرط هستند، بلکه یک واجب و یا مستحب نفسی است که جایش درون عبادت قرار گرفته است؛ مثلا گاهی عبادتی داریم، و چیزی در این عبادت است، اما این چیز نه جزء عبادت است و نه شرط عبادت است، اما جایش نیز همینجاست. به عنوان نمونه اگر کسی قائل شود قنوت یک مستحب نفسی داخل نماز است. یعنی خودش نه به نحو وجوب و نه به نحو استحباب، جزء نماز نیست، اما جایش وسط نماز است. یا شخصی در وسط قرائت نماز، نام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را بشنود، چنین شخصی واجب است صلوات بفرستد، در حالی که این صلوات (که واجب هم هست) نه جزء نماز است و نه شرط نماز است و محل صلوات فرستادنش نیز همینجاست. یا مانند وجوب رد سلام در میان نماز.

اشکالی که این جا پیش میآید این است که قنوت و یا صلوات و یا رد سلام و .... جزء آن عبادت (در اینجا نماز شاهد مثال ما است.) نیست. حال که جزء نماز نیست، آیا احکام نماز بر آن بار میشود یا خیر؟ و این که آیا در حال انجام چنین عملی، به شخص، عنوان نمازگزار اطلاق میشود یا خیر؟ و ملاک این که صدق کند، چنین شخصی نماز میخواند چیست؟

مرحوم آخوند معتقد است ملاک در نماز، حالت نماز است. مثلا شخصی که صلوات میفرستد، در حال صلوات فرستادن داخل در نماز نیست، اما در حالت نماز است.

 

اما قسم اول که جزء باشد، به نظر مرحوم آخوند جز به دو صورت متصور است:جزء وجودی: رکوع و سجود و ...جزء عدمی: عدم قهقه در نماز و ...محشین بسیار بحث کرده اند که آیا جزء عدمی داخل در نماز است یا خیر. اما این موارد برای ما اهمیتی ندارد.

 

در مورد قسم دوم هم که شرط باشد، به چند صورت متصور است:

شرط متقدم: وضو (مشروط به این که وضو شرط صلاه دانسته شود.) و ...

شرط مقارن: استقبال صلاه، طهارت و ...

شرط متاخر: غسل زن مستحاضه و ...

مرحوم آخوند در کفایه فرموده است، در بحث صحیح و اعم، اگر شخصی صحیحی بود و قائل بود نماز بر صحیح وضع شده است، جزء ماهیت، قطعا در صحت اثر دارد، اگر جزء ماهیت بود، صلاه وجود دارد و اگر نبود صلاه وجود ندارد.

در مورد جزء فرد و شرط فرد، نیز بدین صورت است که اخلال در آن ها و یا انجام دادن آن ها، هیچ تاثیری در صدق کلمهی صلاه ندارد.

اما در مورد قسم دومی (شرط ماهیت صلاه مانند طهارت، استقبال و ...) و در مورد قسم پنجمی (این که یک عملی مستحب نفسی و واجب نفسی باشد و داخل در نماز نیست، اما جایش در نماز است)، مرحوم آخوند با حالت شک و تردید می فرماید، بنابر قول صحیحی این موارد دخالت در مامورٌبه و صدق مامورٌبه دارد.

 


[1] . قید از مامورٌبه خارج است، اما تقید داخل در مامورٌبه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo