< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صحیح و اعم

 

مقدمه

بحث دربارهی این بود که آیا اعمیها میتوانند یک جامعی را فرض کنند یا خیر؟ آخوند در کفایه، پنج جامع برای اعمیها تصویر کرده و به هر پنج مورد ایراد کرده است. آیت الله خوئی یک جامع دیگری تصویر کرد و آن هم این که صلاه بر معظم اجزاء و شرایط به نحو علی البدل وضع شده است مانند این که رکوع یکی از ارکان است اما یا به نحو انحنا بدن یا اشاره سر یا اشاره ابرو آن هم به نحو علی البدل.

یک اشکالی که به آیت الله خوئی وارد است این که این نظریه با مبنای خود ایشان در مبحث وضع سازگار نیست. طبق نظر ایشان الفاظ بر ماهیات و مفاهیم وضع شدهاند و بر وجود خارجی وضع نگردیدهاند. فلذا بحث سر وجود خارجی نیست، بلکه باید دید ماهیت و مفهوم صلاه بر چه وضع شده است و باید یک امر ذهنی را تصور کنیم و بگوییم صلاه بر امر ذهنی وضع شده اسنت و نه امر خارجی. در حالی که آیت الله خوئی میفرمودند صلاه بر ارکان متبادل وضع شده است.

اشکال دومی که به آیت الله خوئی مطرح است این است که، فرد مردد یا فرد متبادل وجود خارجی ندارد و ماهیت ذهنی هم ندارد، بلکه فرد مردد یک امر معدوم است. آن که در خارج وجود دارد یا رکوع است یا اشارهی سر، یا اشارهی ابرو. اما یا این یا این یا آن، فرد مردد محسوب میشود و در فلسفه گفته میشود: "الشئ ما لم یتشخص، لم یوجد" تا چیزی تشخص و تعین ندارد، وجود هم نخواهد داشت. و یا این یا این و یا آن، یعنی چنین چیزی نه به صورت ذهنی و نه به صورت خارجی وجود ندارد. پس این که گفته شود صلاه بر ارکان متبادل وضع شده است، معنایش این است که صلاه بر یک امر عدمی وضع شده است.

اشکال سومی که به فرمایش آیت الله خوئی وارد شده است این که بحث ما این نبود که لفظ صلاه بر چه اطلاق میشود، بلکه بحث در مورد این است که جامع بین افراد صحیح و معیوب چیست؟ اطلاق کلمه فرع بر وجود جامع است. بعباره اخری وجود جامع علت و سبب برای اطلاق است. اگر بین افراد جامعی بود، در آن فرض ما میفهمیم اطلاق و استعمال وجود دارد. در حالی که آیت الله خوئی جامع را فرض نکرد.

اشکال چهارمی که به آیت الله خوئی وارد است این که روایتی داریم که میفرماید وقتی ظهر شد خورشید وارد حلقهای (معدل النهار) می شود و خدا را تسبیح میکند، شما هم واجب است خدا را تسبیح کنید. وقتی ظهر شد "وجبت الصلاه و الطهور"؛ آیت الله خوئی ارکان صلاه را از روایت لاتعاد استفاده میکند و لاتعاد، طهارت را ذکر نموده است بعباره اخری آیت الله خویی طهارت را یکی از ارکان نماز میداند و میگوید صلاه بر ارکان وضع شده است. حال معنای این روایت طبق مبنای آیت الله خوئی این گونه میشود که وقتی میفرماید نماز واجب است و طهارت، انگار فرموده است نماز واجب است و رکعت اول. طبق نظر آیت الله خوئی در خود کلمهی صلاه طهارت و یا رکوع و یا .... خوابیده است، فلذا وقتی روایت میفرماید وجبت الصلاه و الطهور، انگار فرموده است وجبت الصلاه و وجبت الصلاه، زیرا طهارت جزئی از کل است. در حالی که اگر کسی بگوید صلاه بر صحیح وضع شده است و بر معراج مومن و یا نهی از منکر وضع شده است، در این فرض نماز یک چیز است و ظهور هم یک چیز دیگر است و معنای روایت هم صحیح میشود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo