< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علائم حقیقت و مجاز

 

مقدمه

کلام در باب علائم حقیقت و مجاز بود. و مباحثی را در باب صحت حمل و عدم صحت حمل بیان نمودیم. و در برابر اشکالات مطرح شده، راه حلهایی را بیان نمودیم. در بحث تبادر یک دور را ذکر نمودیم و پاسخ دادیم؛ در اینجا نیز یک دور مطرح است، اما با دور مطرح در تبادر متفاوت است. در تبادر گفتیم دور این است که شناخت معنای حقیقی متوقف است بر تبادر، و تبادر متوقف است بر معنای حقیقی.

اما در این مبحث دور این گونه است که صحت حمل و عدم صحت حمل، اگر علام حقیقت و مجاز باشد، دور لازم میآید، زیرا صحت سلب نشانهی مجاز است و اگر یک معنایی را خواستیم از یک لفظ سلب کنیم (یعنی خواستیم بگوییم یک معنایی، معنای مجازی است و معنای حقیقی نیست) اثبات مجاز بودن متوقف بر این است که معنای حقیقی را بدانیم و بدانیم معنای حقیقی قابل سلب نیست، پس این معنای قابل سلب، مجاز است. بعباره اخری شناخت مجاز متوقف بر این است که معنای حقیقی را بدانیم، و بدانیم کدام معنا حقیقی و غیرقابل سلب است و چه معنایی قابل سلب است و حقیقی نیست، پس مجاز متوقف بر معنای حقیقی است و معنای حقیقی هم متوقف بر معنای مجازی است. بخاطر این که باید بدانیم کدام معنا قابل سلب نیست (مجازی نیست) تا معنای حقیقی اثبات شود. پس معنای حقیقی متوقف است بر معنای حقیقی و معنای حقیقی متوقف است بر معنای مجازی. دوری که در این مسئله مفروض است، این مطلبی است که ما تبیین نمودیم، نه آن که در کفایه ذکر شد. لیکن پاسخ این دور، همان است که در تبادر مطرح نمودیم. (بین علم اجمالی و تفصیلی تفاوت گذاشته شود.)

 

انواع علائم حقیقت و مجاز

علامت های حقیقت و مجاز در چند دسته تقسیم بندی میشوند؛ (تا اینجا سه مورد را بیان نمودیم، چند علامت را هم گفتیم که در کفایه نیامده است.)

برخی علامتهای حقیقت و مجاز، برای تشخیص استعمال هستند. (بحث صغروی)

برخی علامتهای حقیقت و مجاز، برای تشخیص وضــــع هستند. (بحث کبـروی)

یا به بیان دیگر بهتر است بیان کنیم که این علائم بسته به صغروی و کبروی بودنشان به دو دسته تقسیم میشوند:

برخی علامتهای حقیقت و مجاز، صغری را تشخیص میدهند. (این علائم برای این است که بفهماند این کلمه بر چه وضع شده است مانند تبادر، صحت حمل.)

برخی علامتهای حقیقت و مجاز، کبری را تشخیص میدهند. (مانند این که یک کتاب لغتی تصریح کند این کلمه بر چه چیزی وضع شده است.)

در بحث کبروی، وقتی کتاب لغت معنای حقیقی را بگوید، چند مطلب پیش میآید:

اول این که آیا کتاب لغت این موارد را میفهمد یا نه؟

آیا کتب لغت برای تشخیص موارد استعمال است، یا برای تشخیص موضوع له کلمات؟

آیا کتب لغت اهل خبره محسوب میشوند؟ (قول اهل خبره (عالم)، برای جاهل حجت است.)

اگر کسی قائل باشد که لغویین تنها موارد استعمال را میدانند (مانند این که بگوید این لغت در این آیه و یا این روایت چه معنایی دارد.) در این فرض، لغویین خبرهی استعمال محسوب میشوند. و ما به خبرهی وضع نیاز داریم، زیرا بحث ما در این است که این کلمه بر چه معنایی وضع شده است. البته این اشکال قابل حل است و در مورد کتب لغت میتوان قائل شد به این که باید بین کتابهای لغت تفاوت گذاشت، برخی لغویین عالم به وضع هستند و اکثر لغویین عالم به استعمال هستند. به عنوان مثال، محمد بن حسن بن دُرَید صاحب جَمْهَرَة اللُّغَة، ابن سیده صاحب المخصص، ابن سکیت اهوازی صاحب اصلاح المنطق و ... عالم به وضع هستند. فلذا ما از باب رجوع جاهل به عالم میتوانیم به ایشان رجوع نماییم.

برخی مانند آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی برای مطلق رجوع به لغویین اشکال کرده و فرموده اند: حتی در فرض رجوع جاهل به عالم، باید عالم عادل باشد (در حالی که این لغویین عادل نیستند.) و تعدد افراد نیز شرط است. پاسخ این فرمایش نیز این است که برخی این علمای لغت، افراد موثق و عادلی هستند مانند خلیل بن احمد، ابن جنی، ابن سکیت، ازهری و .... که دلیل بر وثاقت ایشان داریم؛ بنابر این اشکال مرحوم اصفهانی نیز وارد نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo