< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وضع الفاظ

 

مقدمهبحث در مورد معانی حروف بود، و این که معنای حروف چیست؟ در این جلسه مطالبی را از آیت الله خویی و استاد ایشان آیت الله اصفهانی نقل خواهیم نمود.

 

نظر مرحوم اصفهانی(رضوان الله علیه)

مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی، استاد آیت الله خویی و آیت الله بهجت(رضوان الله علیهم) بود، ایشان در مورد حروف می فرماید: حروف بر وجود رابط وضع شدهاند و ما یک وجود رابط داریم و یک وجود رابطی. وجود رابط معنای حرفی است و معنای رابطی، معنای اسمی است. بعباره اخری ما چهار نوع وجود داریم:

وجود فی نفسه، لنفسه بنفسه (یعنی خداوند متعال؛ معنایش این است که خداوند وجود دارد، چه وجود دیگری باشد و چه نباشد، نه حیثیت تعلیلی دارد و نه حیثیت تقییدی. انسان اگر خدا باشد وجود دارد و اگر خدا نباشد عدم است. وجود انسان مشروط به وجود خداست، برعکس وجود خدا که علت ندارد.)

وجود فی نفسه، لنفسه بغیره (وجود جوهر)

موجود فی نفسه، لغیره بغیره (وجود عَرَض؛ موجود فی نفسه مانند رنگ سفید، که لغیره یعنی رنگ برای به جوهر است و بغیره یعنی علت می خواهد.)

موجود فی غیره، لغیره بغیره (آن چه خراب ها دارد همه را با هم دارد، مانند وجود رابط، وجود نسبت، وجود حروف و ....)

دلیل این که چرا این دسته ی چهارم وجود دارد، اینست که قضیه داریم. مانند این که زیدٌ قائمٌ، دلیل میشود برای این که وجود فی غیره، لغیره بغیره داشته باشیم. چه چیزی زید و قائم را به هم ربط و پیوند میدهد؟ یک چیزی که نسبت بین این دو باشد. حال اگر این نسبت خودش مستقل بود، ما سه وجود مستقل می داشتیم، یک وجود زید، یک وجود رابط مستقل و یکی هم قائم. اگر وجود سه تا شد، قضیه پنج تا میشود. در چنین حالتی، یک نسبت بین یک و دو نیاز داریم و یک نسبت بین دو و سه، پس در نتیجه، قضیه ای که سه جزء است، پنج جزء می شود. پس این وجود دو جزئی یک وجود می خواهد که آن را پیوند دهد. این دلیل فرمایش مرحوم آیت الله اصفهانی است.

 

اشکال آیت الله خوئی(رضوان الله علیه)

آیت الله خویی بر فرمایش استادشان آیت الله اصفهانی(رضوان الله علیهما)، چند اشکال وارد کردهاند؛ ایشان فرمودهاند: اولاً این مطلب خلاف فلسفه است. زیرا در فلسفه گفته می شد که هر موجودی غیر از خداوند متعال، یا جوهر است و یا عرض. و جود ممکنات منحصر به این دو مورد است. در حالی که طبق فرمایش شما، یک مورد دیگری هم داریم که نه خدا است و نه جوهر است و نه عرض.

پاسخ اشکال آیت الله خویی اینست که تقسیم ممکن به جوهر و عرض، تقسیم استقرائی است و تقسیم عقلی نیست. بعباره اخری این که گفته می شود مقولات ده تا است (یکی جوهر و نه تا عرض)، بدین معناست که تا الان ده مورد پیدا شده است و به این معنا نیست که چیز دیگری وجود ندارد. هیچ بعید نیست که مورد دیگری پیدا شود. و هیچ اشکالی ندارد که ما ممکن الوجودهایی داشته باشیم که نه جوهر باشند و نه عرض، و این نه خلاف فلسفه است و نه خلاف منطق.

 

بنابر این فرمایش آیت الله اصفهانی درست است و اشکال آیت الله خویی(رضوان الله علیهما)، وارد نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo