< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موضوع علم اصول

 

مقدمه

بحث درباره ی موضوع علم اصول بود و نظر آیت الله سبزواری را بیان نمودیم و اشکال آن را نیز مطرح نمودیم که ایشان بین دلیل عقلی و بنای عقلا خلط نمودهاند. تعریف سنت نیز به قول و فعل و تقریر است. قول معصوم گاهی با خبر واحد اثبات میشود، گاهی با اجماع قول معصوم معلوم میشود، گاهی به وسیلهی بنای عقلا قول معصوم کشف میشود، گاهی نیز به وسیلهی سیره متشرعه و گاهی به وسیلهی شهرت سنت معلوم میشود. این موارد همه یک چیز هستند، و راه های کشف قول معصوم است و همگی در سنت وارد میشوند. برخی از این ها مورد تایید شرع است و برخی را نیز شرع معتبر نمیداند.

مرحوم سبزواری فرمودند بهتر است بگوییم موضوع علم اصول فقه یک چیز است و آن هم کتاب مفَسَر و یا سنت مفَسِر است. اصل حرف مطلب بسیار خوبی است، گرچه این اشکال وارد است که ایشان فرموده اند قواعدی مانند المیسور، طهارت، لاضرر، اجتهاد و تقلید جزو علم اصول است و در این موضوع نمیگنجد. بلکه اصول عملیه هم از این موضوع خارج هستند. زیرا این موارد مسائل علم اصولی نیستند بلکه مسلمات و قواعد فقهی هستند، فلذا در بحث اصولی مطرح نمیشود.

 

نقد نظریه میرزای قمی و صاحب فصول

میرزای قمی می فرمود موضوع علم اصول ادله ی اربعه است، آخوند و شیخ انصاری مدعی شدند منظور میرزا ادله ی اربعه با وصف دلیلیت است. صاحب فصول وقتی بحث از موضوع علم اصول می کند، می فرماید: "البحث في هذا العلم عن الأدلة الأربعة أعني الكتاب و السنة و الإجماع و دليل العقل و عن الاجتهاد و عن التعادل و التراجيح من حيث استنباط الأحكام الشرعية"[1] یعنی مرحوم صاحب فصول(رض) نیز معتقد است که موضوع علم اصول ادلهی اربعه است و این همان کلام مرحوم میرزای قمی(رض) است. پس این که مرحوم شیخ انصاری(رض) و آخوند خراسانی(رض) میفرمایند صاحب فصول معتقد است ذات ادله (ادله بما هی هی) موضوع علم اصول فقه است و ادلهی اربعه با وصف دلیلیت (ادله بما هی) موضوع علم اصول فقه نیست، مطلب درستی نیست و متن فصول نشان می دهد، که برداشت شیخ و آخوند از این متن بر خلاف فرمودهی صاحب فصول است. و مواردی از قبیل اجتهاد و ... نیز بازگشتشان به ادلهی اربعه است.

صاحب فصول میفرماید: "ثم‌ كون‌ الأمور المذكورة جزء من الكتاب و السّنة إنما يصحّ إذا جعل الكتاب عبارة عن مجموع الألفاظ المدلول عليها بما بين الدفتين و السنة عبارة عن مجموع الأخبار المنقولة و أمّا إذا جعل الكتاب عبارة عن القول المنزل للإعجاز و السّنة عبارة عن قول المعصوم أو ما قام مقامه كانت تلك الأمور جزئيات له قطعا"[2] (تببین فرمایش صاحب فصول توسط حضرت استاد عابدی به زبان ساده) قرآن را چگونه تعریف می کنیم؟ گاهی بیان می شود قرآن همانی است که بین سوره ی حمد و ناس قرار دارد؛ گاهی قرآن را وحی بر رسول خدا(ص) تعریف می کنیم. اگر قرآن را همین کتاب مقدسی که ما در خدمت آن هستیم معنا کردیم، این دیگر شامل سنت نمی شود، اما اگر قرآن را وحی خداوند به پیامبر اکرم(ص) معنی کردیم، این شامل تمام روایات میشود و قرآنی به این معنا، شامل سنت میشود بعباره اخری بگوییم دو گونه وحی داریم:

یک وحی قرآنی داریم، بدون هیچ کم و کاست.وحی کلام خدا که توسط حضرت جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است، اما در قرآن نیست.اگر با این ترتیب، وحی را تفسیر کنیم، تمام سنت وحی است.

عبارتی که شیخ و آخوند را به اشتباه انداخته است، این قسمت از فرمایش صاحب فصول است که میفرماید: "و أما بحثهم عن حجية الكتاب و خبر الواحد، فهو بحث عن الأدلة، لأن المراد بها ذات الأدلة، لا هي مع وصف كونها أدلة، فكونها أدلة من أحوالها من أحوالها اللاحقة لها فينبغي أن يبحث عنها‌"[3] این عبارت در مقام بیان این نیست که موضوع علم اصول، ذات ادله است و دلیل بودن از احوال است و عرض محسوب می شود، بلکه صاحب فصول فرمود موضوع علم اصول، ادلهی اربعه است؛ و بحث دیگر، بحث از حجیت کتاب و سنت (به معنی خبر واحد) است. وگرنه موضوع علم اصول به معنای قرآن و سنت حجیتشان ذاتی است. مرحوم صاحب فصول می فرماید بحث ما از حجیت خبر واحد و ظواهر است و بحث از حجیت قرآن و سنت نیست. زیرا بحث حجیت قرآن یک بحث کلامی است و محل آن در اصول فقه نیست. فلذا بحث ظواهر، بحث از حجیت قرآن نیست، بلکه بحث در این است که اگر یک آیهای در قرآن بود که ما نمیدانستم متشابه است و یا متشابه نیست، و یا یک احتمال ظاهر دارد و یک احتمال ضعیف، کدام حجت است و کدام حجت نیست. یک زمان بحث از حجیت خود قرآن است، یک زمان بحث از حجیت ظواهر قرآن، و آن چه که مد نظر مرحوم صاحب فصول است، همان بحث از حجیت ظواهر قرآن است. در بحث سنت نیز همین گونه است و ایشان در حقیقت از حجیت سنت بحث نمی کند، بلکه از حجیت خبر واحد بحث میکند. نتیجتاً اینکه اینگونه بحثها بحث از عرض ذاتی و یا احوال لاحقه لموضوع علم اصول قلمداد میشود. به عنوان نمونه موضوع علم اصول سنت است، و یکی از احوالی که عارض سنت می شود این است که آیا خبر واحد حجت است یا نه؟ و بعباره اخری خبر واحد یم تواند سنت را اثبات کند یا خیر؟ پس این بحث از خود سنت نیست، بلکه بحث از اثبات سنت بالخبر است. فلذا بحث از عرض ذاتی سنت است، و فرمایش صاحب فصول درست است و اشکال شیخ و آخوند وارد نیست.

 


[1] . الفصول الغروية في الأصول الفقهية، ص: 11.
[2] . الفصول الغروية في الأصول الفقهية، ص: 12.
[3] . الفصول الغروية في الأصول الفقهية، ص: 12.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo