< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

98/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معنای ضمان در قاعده التلف

مقـدمـه : کلام در این بود که در زمان خیار مشتری، بایع ضامن است. اما معنای ضمان چیست؟

انواع ضمان: دو گونه ضمان وجود دارد، یکی ضمان معاملی (معاوضی) و دیگری ضمان تلف (یا اتلاف یا واقعی) است.

     ضمان معاملی (معاوضی) :

معنای ضمان معاملی اینست که چیزی به ثمن مسمی ضامن باشد. یعنی اگر مبیع تلف شد هر کس ضامن است باید ثمن را بپردازد.

     ضمان تلف (یا اتلاف یا واقعی) :

انسان ضامن چیزی به قیمت واقعی باشد که به آن ضمان ید هم میگویند. یعنی اگر چیزی تلف شد به مثل یا قیمت واقعی ضمان ایجاد میکند.

شروع بحث: بحث در اینست که وقتی مشتری خیار دارد و بایع ضامن است چه نوع ضمانی وجود دارد؟ در مسئله چند احتمال وجود دارد. در مانحن فیه وقتی میگوییم بایه ضامن است و باید خسارت بدهد، یک احتمال اینست که معامله فسخ میشود و آناًمای قبل از تلف مبیع داخل در ملک بایع میشود و بعد تلف میشود. بعباره اخری بین ضمان و مالکیت تلازم است. هر کس مالک است همان کس ضامن است و هر کس ضامن است مالک است. اگر مال برای مشتری است و میگوید بایع ضامن است با عنایت به این که باید بین ضمان و مالکیت تلازم باشد باید بگوییم قبل تلف معامله فسخ شده است و مال به بایع بر میگردد و خود او مالک میشود و خود او هم ضامن است.

احتمال دوم اینست که بگوییم اگر مبیع در زمان خیار تلف شد، معامله فسخ نمیشود، فقط مشتری بین فسخ و امضا مخیر است. اگر مشتری فسخ کرد ثمن را پس میگیرد و اگر مشتری امضا کرد، بدل، مثل یا قیمت را میگیرد.

به بیان دیگر در احتمال اول، ضمان معاملی بود و بایع ضامن ثمن بود ولی در این احتمال دوم بایع ضامن واقعی به مثل یا قیمت است. احتمال دیگر اینست که مشتری بین فسخ و امضا و طلب ثمن مخیر است. میتواند هم امضا کند و مخیر است بین بدل و پس گرفتن ثمن.

بررسی احتمال اول: احتمال اول انفساخ معامله بود. انفساخ معامله جمع بین ادله است. وقتی یک دلیل میگوید مشتری مالک است و یک دلیل میگوید بایع ضامن است و این که نمیشود مالک باشد و دیگری ضامن باشد و این قابل جمع نیست مگر این که قائل به انفساخ معامله شویم.

دلیل این احتمال دو چیز است، مشهور بلکه اجماع معتقدند تلف قبل القبض موجب انفساخ معامله است. در تلف بعد القبض و در زمان خیار هم انفساخ معامله است. بعباره اخری اجماع نگفته معامله فسخ میشود بلکه اجماع فرموده است ضامن بودن بایع بعد القبض در زمان خیار، همان ضامن بودن قبل القبض است.

دلیل دوم ظاهر روایات است که معامله فسخ میشود. در ذیل برخی این روایات را مطرح مینماییم؛

روایت: "ابن سنان «عن الرجل يشتري العبد أو الدابّة بشرطٍ إلى يومٍ أو يومين، فيموت العبد أو الدابّة أو يحدث فيه حدثٌ، على مَن ضمان ذلك؟ فقال: على البائع حتّى ينقضي الشرط ثلاثة أيّام و يصير المبيع للمشتري، شرط له البائع أو لم يشترط. قال: و إن كان بينهما شرطٌ أيّاماً معدودةً فهلك في يد المشتري، فهو‌ ‌من مال البائع."

کسی عبد یا دابه و حیوان میخرد و شرط خیار برای یک یا دو روز میگذارد، در همان مدت هم مورد معامله میمیرد یا معیوب میشود. خسارت به عهده کیست؟ فرمود بایع ضامن است تا خیار حیوان تمام شود و مبیع هم برای مشتری شود.

بررسی سندی: روایت صحیحه است.

بررسی دلالی: ظاهر روایت ضامن بودن بایع است و ضامن بودن بایع به معنای انفساخ معامله است. کلمه ضمان هر وقت به صورت مطلق ذکر شود، ظاهرش ضمان واقعی است. در حالی که ما میخواستیم بگوییم بایع ضامن به ضمان مسمی است. این ضمان به مسمی از روایت استفاده نمیشود.

روایت: "وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ رِبَاطٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ‌ حَدَثَ‌ بِالْحَيَوَانِ‌ قَبْلَ‌ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَهُوَ مِنْ مَالِ الْبَائِعِ."[1]

اگر در خیار حیوان، حیوان عیبی پیدا کرد از مال بایع است.

بررسی سندی: روایت مرسله و فاقد اعتبار است.

بررسی دلالی: ظاهر روایت همان انفساخ معامله است. دلالت حدیث بسیار خوب است.

روایت: "مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي رَجُلٍ اشْتَرَى مَتَاعاً مِنْ رَجُلٍ وَ أَوْجَبَهُ غَيْرَ أَنَّهُ تَرَكَ الْمَتَاعَ عِنْدَهُ وَ لَمْ يَقْبِضْهُ قَالَ آتِيكَ غَداً إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَسُرِقَ الْمَتَاعُ مِنْ مَالِ مَنْ يَكُونُ قَالَ مِنْ مَالِ صَاحِبِ الْمَتَاعِ الَّذِي هُوَ فِي بَيْتِهِ حَتَّى يُقَبِّضَ الْمَتَاعَ وَ يُخْرِجَهُ مِنْ بَيْتِهِ فَإِذَا أَخْرَجَهُ‌ مِنْ‌ بَيْتِهِ‌ فَالْمُبْتَاعُ ضَامِنٌ لِحَقِّهِ حَتَّى يَرُدَّ مَالَهُ إِلَيْهِ." [2]

بررسی دلالی: در این روایت کلمه ضمان نیست که بگوییم انصراف به ضمان واقعی یا ضمان تلف دارد.

ثمره بحث: ثمره بحث در این میشود که اگر مبیع یا ثمن نمائی داشت، نماء ثمن برای بایع و نماء مثمن برای مشتری است. بعباره اخری فسخ از زمان تلف است نه از زمان عقد. بنابراین نماء ثمن برای بایع و نماء مثمن برای مشتری است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo