< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

98/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل آیت الله اراکی بر مالکیت

مقـدمـه: بیان نمودیم شیخ یازده دلیل برای قول مشهور ذکر نموده است. در این مسئله، بیشتر عبارات مکاسب نیز ناظر به کتاب جواهر است.

نظر آیت الله اراکی در مسئله: آیت الله اراکی در کتاب خیارات، دلیلی غیر از دلایلی که شیخ فرموده، ذکر نموده است. ایشان معتقد است که قول مشهور صحیح است و مشتری در زمان خیار مالک مبیع میشود. آیت الله اراکی در مقام دلیل فرموده است: "الظاهر أنّ البيع و النقل و الانتقال الخارجي عند العرف غير متوقّف على مُضيّ زمان الخيار و يشهد لذلك أمور، الأوّل: كون الخيار عندهم بمعنى إعادة الملك، و لولا حصول النقل بالإيجاب و القبول و كان الحال كما بين الإيجاب و القبول لزم أن يكون معنى الفسخ إبطال الأثر التأهّلي الثابت للإيجاب و القبول و هو خلاف ما ارتكز عند العامّة."[1] عرفاً بیع و نقل و انتقال، متوقف بر سپری شدن زمان خیار نیست (و به مجرد عقد متبایعین مالک میشوند.) سه شاهد بر این وجود دارد که عرفاً مال با عقد از ملک بایع خارج میشود. اول این که از نظر عرفی معنای خیار اعادهی ملکیت است، اگر معنای خیار اعادهی ملک باشد یعنی آن چیزی را که فروخته است بر میگرداند، در این صورت نظر مشهور صحیح است زیرا اعادهی ملک بدین معناست که مبیع از ملک بایع خارج شد و با خیار آن برگردانده میشود. لازمهی این حرف، مالک شدن مشتری در زمان خیار است.

اگر این نبود که نقل و انتقال با ملک حاصل میشود و مسئلهی ما مثل خود ایجاب و قبول باشد به معنای ابطال اثر تاهلی است. یعنی همان گونه که تا ایجاب و قبول هر دو همزمان نیاید ملکیت حاصل نمیشود، اگر در مانحن فیه بیع و گذشت زمان خیار مانند ایجاب و قبول باشد، یعنی هم عقد باشد و هم زمان خیار بگذرد، در این صورت ابطال اثر تاهلی اتفاق میافتد.

مقصود از اثر تاهلی اینست که اهل سنت مواردی مانند عقل و بلوغ و ... که در شیعه به شرایط عامه تکلیف گفته میشود، تأهل (یعنی اهلیت عبادت = عاقل و بالغ و قادر بودن) میگویند. آیت الله اراکی میفرماید اگر خیار شرط ملکیت باشد (یعنی تا خیار تمام نشده انسان مالک نشود) معنایش اینست که فسخ اثر تأهلی ایجاب را از بین میبرد. (یعنی اگر کسی بگوید این کالا را به شما فروختم و قبل از این که قابل، قبول کند، بایع ایجاب را از بین ببرد، به این ابطال اثر تاهلی گفته میشود، یعنی اثری را ابطال کرد که اهلیت داشت که با یک قبول باعث ملکیت شود.) و این بر خلاف ارتکاز عامه است.

شاهد دیگری که آیت الله اراکی آورده اینست که: "أنّهم يحكمون بتحقّق البيع بعد الإيجاب و القبول لا عند الانقضاء، و البيع عبارة عن النقل الخارجي دون الإنشائي."[2] عرف مردم وقتی چیزی را خریدند و فروختند حکم به این میکنند که مشتری مالک شد و برای انقضای خیار صبر نمیکنند.

شاهد سومی که آیت الله اراکی آورده اینست که: "أنّ كلّا من الطرفين يسلّم المال لصاحبه بعنوان أنّه ماله لا بعنوان أنّه أمانة عنده. لا يقال: فلم ينكرون على من تصرّف تصرّفا ناقلا في زمان الخيار؟ لأنّا نقول: التحاشي من جهة تفويته لمحلّ الحقّ لا لعدم كونه مالكا."[3] در زمان خیار مردم نمیگویند این مال امانت است بلکه همه حکم به مالک بودن مشتری میکنند و در غیر این صورت مال باید امانت میبود. سپس ایشان ان قلتی مطرح نموده که چرا اگر کسی در زمان خیار تصرف کند، مردم به او اعتراض میکنند؟ خود ایشان در پاسخ فرموده است علت انکار یا اعتراضی که مردم میکنند اینست که این تصرفات محل تفویت حق دیگران است.

نقد فرمایشات آیت الله اراکی: این که آیت الله اراکی فرمودند بیع به معنای نقل و انتقال است و نقل و انتقال هم از حین عقد است و متوقف بر انقضای خیار نیست، بیان میکنیم اولین اشکال اینست که بیع به معنای نقل و انتقال نیست. بیع گاهی معنای مصدری و گاهی معنای اسم مصدری دارد. اگر بیع را به معنای مصدری بگیریم به معنای فعل بایع است (نه این که به معنای فعل بایع و مشتری باشد.) نقل و انتقال هم معنای بیع نیست زیرا با موارد دیگری چون ارث و وصیت و ... هم حاصل میشود. معنای بیع هم تملیک خاص است.

ضمناً بر فرض این که بیع را به معنای نقل و انتقال بدانیم، ولی تا یک امر عرفی مورد امضای شرع نباشد اعتبار ندارد. شاید شیخ طوسی بگوید آن ادلهای که من میآورم همگی دلیل بر اینس که این فهم عرفی غلط است. عرف مردم میگویند مشتری مالک شده است اما شیخ معتقد است شرع این برداشت عرف را امضا نکرده است.

اشکال دیگری که به فرمایش آیت الله اراکی وجود دارد اینست که مسئلهی فسخ و ابطال اثر تاهلی که ایشان مطرح نمود، باید بدانیم فسخ به معنای اعادهی ملک نیست بلکه در معنای انحلال عقد است. برگرداندن مال نتیجه و لازمهی فسخ است و معنای فسخ نیست. ابطال اثر تأهلی هم پاسخش اینست که ما این را میپذیریم اما هر کس خربزه خورد باید پای لرزش هم بنشیند. اگر بین عقد و انقضای خیار، فسخی حاصل شد در این صورت باید تبعات فسخ را پذیرفت و اهلیت آمدن زمان انقضا خیار و ملکیت باطل میشود.

مطلب دیگر هم این که آیت الله اراکی فرمودند عرف بدین صورت حکم میکند که وقتی چیزی را خرید مالک آن میشود، اما رجوع به عرف برای مفاهیم است نه مربوط به احکام. ما در فقه نباید رجوع به عرف کنیم که ببینیم عرف چه حکمی میکند. آن که به درد میخورد اینست که آن چه در قرآن و روایات به کار رفته است، عرف چگونه معنا میکند.

 


[1] الخيارات، (للأراكي)، ج1، ص585‌ و 586.
[2] الخيارات، (للأراكي)، ج1، ص585‌ و 586.
[3] الخيارات، (للأراكي)، ج1، ص585‌ و 586.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo