< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قابلیت انتقال حق خیار

مقـدمـه: کلام در باب این است که خیار قابل ارث هست یا خیر؟

 

فرمایش شیخ انصاری در مسئله: شیخ انصاری جملهی کوتاهی دارد و فرموده است: "استصحاب بقای خیار و این که خیار با مرگ ساقط نمیشود، این استصحاب اشکال دارد." یعنی بخواهیم استصحاب کنیم و بگوییم خیار باقی است، یعنی تا خودش زنده بوده خیار داشته و الان بگوییم خیار باقی است و به ورثه میرسد و شیخ فرموده این خیار اشکال دارد، زیرا خیار حقی است که قائم به خود شخص است و وقتی شخص از دنیا رفت، ما در اصل وجود خیار شک داریم؛ بعباره اخری شیخ میخواهد بفرماید اینجا شک در مقتضی است، نه شک در رافع. اصلاً شک داریم اقتضای حق الخیار این گونه هست که حقی ممتد و گسترده باشد یا این حق اصلا قابلیت بقا ندارد.

 

آیت الله خوئی و توضیح کلام شیخ انصاری: آیت الله خوئی همین کلام شیخ را تایید کرده و توضیح داده و آن را در قالب سه اشکال مطرح فرموده است؛

     اشکال اول: ایشان فرموده است با استصحاب نمیشود ثابت کرد که خیار قابل ارث است، زیرا اولاً این جا شبههی حکمیه است و استصحاب همیشه در شبههی حکمیه معارض دارد، بعباره اخری ادلهی استصحاب، فقط استصحاب در شبههی موضوعیه را ثابت میکند (نه در شبههی حکمیه). زیرا به عنوان مثال در ما نحن فیه یک استصحاب میگوید قبلا خیار بوده است و الان بعد از مرگ میت، شک داریم خیار باقی است یا خیر، استصحاب بقای خیار مینماییم. استصحاب معارض هم اینست که همیشه شک داریم خیار از اول وسیع جعل شده یا محدود جعل شده است و اصل عدم جعل خیار به صورتی است که بعد از مرگ باقی باشد و استصحاب عدم جعل مینماییم.

 

     اشکال دوم: تمسک به دلیل در شبههی مصداقیهی دلیل، جایز نیست و این یک امر مسلم است. در ما نحن فیه ما اصلا شک داریم که میت ماترکی دارد یا ندارد؛ یا این که شک داریم ما ترک، شامل خیار میشود یا نه. وقتی هم که شک داشتیم، شبههی مصداقیهی دلیل میشود و تمسک به دلیل جایز نیست.

 

     اشکال سوم: اصلا شک نداریم (بلکه یقین داریم) میت چیزی به عنوان خیار باقی نگذاشته است. زیرا خیار حقی است که قائم به خودِ شخص است. معنای خیار اینست که وقتی کسی بیع میکند، ملکیتی برای او حاصل میشود که این ملکیت به وسیلهی مالک قابل زوال است. وقتی این شخص از دنیا رفت، این قابل زوال بودن با ارادهی مالک، از بین میرود. بعباره اخری حق یا خیار، امری است که قائم به شخص است؛ فلذا یقین داریم اصلا حقی باقی نماینده که به ارث برسد.

 

پاسخ حضرت استاد عابدی به فرمایش آیت الله خوئی: این فرمایشات همگی قابل جواب است. اشکال اولی یک اشکال مبنایی است، برخی مانند آیت الله خوئی یا آیت الله مکارم معتقدند استصحاب در شبههی حکمیه جاری نیست، اما باقی فقها معتقدند جاری میشود.

در مورد اشکال دوم، پاسخ اینست که آیهی شریفه میفرماید: "ما ترک الوالدان"، اگر یک دلیلی یک حکم کلی را بیان فرمود و این دلیل مخصصی داشت، در شبههی مصداقیهی خود دلیل، تمسک به دلیل جایز نیست. در شبههی مصداقیهی مخصص، آیا تمسک به دلیل جایز است یا خیر؟ این بستگی به این دارد که مخصص منفصل باشد یا متصل. در مثال "لعن الله بنی امیه قاطبه" میگوییم این یک حکم عام است. اگر فردی از بنی امیه را یقین داشته باشیم مومن است، این لعن شامل او نمیشود. ولی اگر در مورد کسی شک کنیم مومن است یا نه، ولی یقین داریم از بنی امیه است، در اینجا میتوانیم از خود "لعن الله بنی امیه قاطبه" استفاده کنیم که این فرد مشکوک، کافر است و شامل لعن میشود. عین این استدلال در مانحن فیه جاری میشود. در مانحن فیه آیه میفرماید ما ترک میت برای وارث است و ما شک داریم خیار جزء ماترک هست یا خیر. در اینجا میگوییم یک عامی داریم که میفرماید ما ترک برای وارث است. یک مخصص داریم که هر چه یقین داریم قابل ارث نیست، به وارث نمیرسد. هر وقت مخصص دلیل عقلی بود، چنین مخصصی باید قدر متیقنش اخذ شود، زیرا دلیل لبی است. در سایر موارد مصداقِ مخصص که شک داریم مخصص لبی آن جا را میگیرد یا نمیگیرد باید به عام تمسک نماییم.

در مورد اشکال سوم، پاسخ اینست که گاهی بحث اینست که خیار حقی قائم به شخص است یا قائم به شخص نیست. گاهی بحث این نیست که که به خیار حق گفته میشود یا خیر، یا قابل ارث است یا خیر، بلکه این گونه بحث میشود که از هفت خیار موجود دو تا شرعی هستند (مجلس و حیوان) و بقیه عقلائی هستند. خیارات عقلائی خیاراتی هستند که به جع متعاقدین، مجعول آنها هستند. خیار غبن و عیب، خیار شرط ارتکازی هستند. بازگشت خیار اشتراط هم به شرط است. خیار تاخیر هم در حقیقت خیار شرط است، زیرا وقتی کسی چیزی را میفروشد به صد تومان، منظورش اینست که پول را همین الان بده و ظاهر معاملات، نقد بودن (حال بودن) آنها است. بنابراین هر پنج خیار، خیار شرط است.

اگر کسی بپذیرد که همهی خیارات بازگشت به حق شرط دارد و یک امر عقلائی است، میگوییم این یک امر عقلائی است که میت هر چیزی داشت به میت برسد. آیات قرآن نیز در باب ارث، در مقام تأسیس نیستند، فقط شرع ضوابطی را تعیین نموده است (و اصل ارث، شرعی نیست، بلکه عقلائی است.) در این صورت میگوییم خیار مطلقاً حقی عقلائی است و عقلا چنین حقی را قابل ارث میدانند. فلذا خلافاً لآیت الله خوئی، معتقدیم یقیناً حقی وجود دارد و این حق هم قابل ارث میباشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo