< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراد از شرط

 

مقـدمـه: کلام در باب احکام شرط فاسد بود و بیان نمودیم وقتی میگوییم یک شرط فاسد است، یعنی لزوم وفا ندارد. اگر آن شرط، مشروع باشد و خلاف کتاب و سنت نباشد (اما شرط باطلی باشد) استحباب وفاء دارد. بحث در مورد شرط فاسدی است که اگر این شرط باطل باشد، موجب اختلال ارکان عقد نباشد. برخی مواقع شرط اگر باطل باشد، ارکان عقد به هم میریزد، در اینجا معلوم است شرط فاسد، مفسد است، اما این محل بحث نیست.

 

مسائل خارج از بحث: در ذیل مثالهایی از مسائلی را ذکر مینماییم که شرط فاسد هستند اما خارج از بحث هستند؛

 

     مسئلهی اول

اگر یک شرطی باطل باشد و علت بطلان هم این باشد که دور لازم میآید (دور باطل است و شرط منجر به دور هم باطل است) یا قدرت بر انجام این شرط وجود ندارد یا ... در این صورت، هم شرط باطل است و هم عقد باطل است. علت بطلان این شرط و مفسد بودن این شرط، دلیل خاص (روایت) است.

 

     مسئلهی دوم

اگر یک شرطی فاسد بود و باعث شد ثمن یا مثمن معامله مجهول باشد، مثلا بایع بگوید این کتاب را به صد تومان میفروشم به شرط این که منزل من را تعمیر کنی و معلوم نیست این منزل صد متر است یا هزار متر است و چقدر هزینهی تعمیرش میشود. در اینجا شرط مجهول است چون مشتری مقدار خانه را نمیداند، و در نتیجه ثمن معامله هم مجهول میشود، پس بیع باطل میشود.

 

     مسئلهی سوم

معمولاً فقها میگویند اگر کسی در باب نکاح شرط کند که اگر مرد معتاد شد یا زندان رفت یا ... زن بتواند خودش را طلاق بدهد. (شرط طلاق یا شرط فسخ در باب نکاح) در باب نکاح گفته میشود که خیار فسخ وجود ندارد ولی اگر شرط کنند که زن وکیل شوهر در طلاق باشد، این درست است. اما اگر کلام روی خیار فسخ در نکاح باشد، باطل است. علت بطلان چنین شرطی (که سبب بطلان عقد نکاح میشود) اینست که گاهی شرط خیار برای مرد است و گاهی شرط خیار برای زن است. شرط خیار برای مرد بلاوجه و بی فایده است، زیرا این نکاح یا دائم است و یا موقت است. در نکاح موقت مرد هر وقت بخواهد میتواند مدت را ببخشد، در نکاح دائم هم اختیار طلاق به دست مرد است، پس تشریع خیار، وجهی ندارد و خیار در عقد نکاح، مانند خیار در عقد جایز است. اگر هم مراد از شرط فسخ (خیار فسخ) برای زوجه باشد، این نیز خلاف شرع است، زیرا شرع اختیار فسخ یا طلاق را در باب نکاح به مرد داده است. اما ما ندیدیم کسی برای این مسئله دلیلی مطرح نماید.

به هر حال ما این چهار مسئله را مطرح نمودیم تا بگوییم این موارد محل بحث نیست.

 

محل بحث: محل بحث جایی است که اگر شرطی در معامله ذکر شد و آن شرط باطل بود، آیا عقد هم باطل است یا خیر؟ مثلا کسی چیزی را بفروشد و شرط نماید مشتری یک کیلو موز برای او بخرد اما ما نمیدانیم اصلا در بازار موز وجود دارد یا نه. یا این که بایع شرط کند من این کتاب را به شما میفروشم به شرط این که مشتری هر چه داخل کیفش هست را به بایع بدهد و داخل کیف مشتری هم معلوم نیست چه چیزی وجود دارد پس شرط باطل است. این گونه شرطها مد نظر ما در بحث است. یعنی شروطی که فاسد هستند اما فساد آنها موجب فساد ارکان عقد نیست.

این گونه شروط، وفاقاً للعلامه حلی و وفاقاً للشیخ طوسی (که بیان نمودیم مکاسب فرمایش شیخ طوسی را متناقض نقل نموده است) مفسد عقد نیست. علت عدم مفسد بودن هم اینست که عقد معلق بر شرط نیست. زیرا اگر عقد معلق بر شرط باشد، اصل عقد به سبب تعلیق باطل است. بلکه درستش اینست که در بیع تراضی بین بایع و مشتری نسبت به ثمن و مثمن وجود دارد و این تراضی مقید به شرط است (نه معلق بر شرط)

 

نظر مشهور در مسئله: مشهور که معتقد هستند شرط فاسد، مفسد است، سه دلیل ذکر نمودهاند:

     یکی این که معتقدند شرط فاسد، موجب جهالت ثمن و مثمن میشود.

     شرط فاسد، تراضی معامله را از بین میبرد.

     روایاتی که میفرماید شرط فاسد مفسد میباشد.

اما ما هر سه را جواب میدهیم و معتقدیم شرط فاسد مفسد عقد نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo