< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان شروطی دیگر

 

مقـدمـه: مرحوم شیخ انصاری در مکاسب، نه شرط برای صحت شرط ذکر شد و باقی کتب فقهی هم به تبعیت از شیخ همین نه شرط را بیان نمودهاند. ما در مقام این هستیم که ببینیم آیا شروط دیگری برای صحت شرط وجود دارد یا خیر؟ ما معتقدیم میتوان شروط دیگری نیز بیان نمود.

بررسی چند مثال:

نمونه اول: به عنوان نمونه یکی از شرایطی که شیخ فرمود این بود که شرط خلاف مقتضای عقد نباشد و این را هم مثال زد که اگر کسی چیزی را بفروشد به شرطی که داخل در ملک مشتری نشود، گفته شد که چنین شرطی هم فاسد و هم مفسد است. اما در باب هبهی معوضه، اگر کسی چیزی را هبه کند به شرط این که مُتَهِب (گیرندهی هبه) شیئ خاصی را هبه کند. در اینجا گفته شده است شرط هبهی خاص (در مقابل هبهی عام)، به بیع تبدیل شود و این بیع و شراء است. در اینجا شرط خلاف مقتضای عقد هبه است و آن را به بیع تبدیل میکند و در عین حال هم صحیح است. فلذا نیاز نیست بگوییم هر شرط خلاف مقتضای عقد، باطل است.

نمونه دوم: این که بگوییم از شرایط صحت شرط اینست که شرط "مشمول مرور زمان" نباشد. یعنی "مرور زمان" را شرط صحت شرط قرار دهیم. در خیار غبن، وقتی بحث شد که آیا این خیار علی الفور است یا تراخی، بیان نمودیم گرچه هیچ کس در فقه اشاره به مرور زمان نداشته است، اما ما باید مسئله مرور زمان را بپذیریم، اگر کسی بگوید خیار غبن علی التراخی است (یعنی زمان دارد) باید مقدار زمان را مشخص نماییم. مکاسب معتقد است خیار غبن درست است و علی التراخی است، حتی معتقد است این خیار به ارث هم میرسد، حال آیا میتوان قائل شد کسی بگوید پدربزرگ پدربزرگ من که دویست سال قبل زندگی میکرده در معاملهای مغبون شده و من الان میخواهم آن را فسخ کنم؟ بنابراین اگر مرور زمان لحاظ نشود و آن را نپذیرد، دفعتاً میلیونها پرونده قضائی در محاکم شکل میگیرد و نظم جامعه به هم میخورد.

حق اگر مطالبه نشود، به مرور زمان، ساقط میشود. شرط همیشه یک حقی به نفع مشروط له ایجاد میکند، ولی این حق مشمول مرور زمان است. اگر شرطی شد و مدت زیادی سپری شد، مشروط علیه هم به شرط عمل نکرده بود و بعد از مدتی درخواست استیفای حق را نمود، میگوییم حق ساقط میشود و این چنین شرطی وجوب وفا و ضمانت اجرا ندارد. یعنی تخلف آن خیار شرط نمیآورد و مشروط له هم نمیتواند وی را به انجام حق مجبور کند و در نتیجه همهی احکام شرط ساقط میشود. بنابراین یکی از شرایط صحت شرط ان است که مشمول مرور زمان نباشد.

نمونه سوم: از دیگر شرایط صحت شرط، اینست که شرط یک امر عقلائی است. امر عقلائی را یا باید به زبان تلفظ نمود، یا کتابت نمود یا با اشاره تفهیم نمود. در قدیم (مثلاً صد سال قبل) میتوانستیم بگوییم قول از کتابت مهمتر است و تلفظ از نوشتن مهمتر بود. اما شاید بتوان گفت امروزه کتابت و امضا، اعتبار بیشتری از قول دارد. بلکه شاید بگوییم مواردی وجود دارد که نه قول و نه کتابت است و از هر دوی این موارد اعتبار بیشتری دارد، مانند آداب و سنتهای اجتماعی. آداب و سنتها قول و کتابت نیستند، اما اعتبار خیلی بیشتری در بین جوامع دارد. به عنوان مثال در مترو، اگر شخص ناتوانی وارد شود، و جوانی آنجا باشد و برای آن شخص ناتوان بلند نشود، همه او را ملامت و سرزنش میکنند، این نه در شرع آمده، نه تعهدی در این باب وجود دارد و نه قول و فعلی بر آن دلالت دارد، اما همه آن را قبول دارند و بر قول و کتابت مقدم هستند. بنابراین اگر شرط خلاف این سنتهای اجتماعی بود باطل است.

به عنوان مثال هر کاسبی، جنس خود را تا یک مقداری میتوانند تزیین کنند تا مشتری جلب کنند. از این مقدار اگر بیشتر شد تدلیس است و جایز نیست؛ دروغ گفتن (هم فارغ از حکم تکلیفی که حرمت است) تا حدی ممکن است ضرری به صحت معامله (که حکم وضعی است) وارد نکند، و مشتری خیار فسخ به این مقدار پیدا نکند، اما بیش از این مقدار ایجاد خیار میکند و ضمانت اجرا هم دارد و مردم میتوانند علیه او اقامهی دعوا کنند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo