< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکالات آیت الله خویی به شیخ

مقـدمـه: کلام در باب سومین شرط بود، آن هم این که غرض عقلائی در شرط باشد و اگر غرض عقلائی نوعی یا شخصی در آن نبود، چنین شرطی باطل است. شیخ دلیل غرض عقلائی داشتن را این میدانست که شرط، حقی را برای مشروطٌ له ایجاد میکند، و اگر شرط، غرض عقلائی نداشته باشد، عرفاً چنین شرطی حق نیست و وجوب وفا هم ندارد.

سپس ایشان فرمود اگر شک کردیم شرطی، غرض عقلائی دارد یا ندارد، بر این حمل میشود که غرض عقلائی دارد.

مرحوم آیت الله خوئی، عبارت شیخ را این گونه معنی نموده است که اگر شک کردیم شرط، غرض عقلائی دارد یا ندارد، باید از باب حمل فعل مسلمان بر صحیح، بگوییم غرض عقلائی دارد. و همچنین ایشان فرموده است: این فرمایش از شیخ خیلی حرف عجیبی است، زیرا معنای حمل فعل مسلمان بر صحیح این نیست که بگوییم آثار صحت را دارد، بلکه حداکثر اینست که بگوییم عملش فاسد نیست. و این که شیخ استدلال نموده و فرموده هر وقت شک کردیم شرط، غرض عقلائی دارد یا ندارد، این تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه است.

 

تببین نظر آیت الله خوئی: در شبههی مصداقیهی هیچ دلیلی، نمیتوان به دلیل تمسک نمود. احتمالا مراد آیت الله خوئی اینست که تمسک به عام در شبههی مصداقیهی مخصص، جایز نیست.

ما یک عام "المومنون عند شروطهم" داریم، مخصص هم اینست که "شرطی که غرض عقلائی ندارد، اصلاً شرط نیست." و این مخصص از حکم عام استثنا شده است و چنین شرطی اصلا وجوب وفا ندارد. حال اگر یک شرطی را شک داریم که غرض عقلائی دارد یا ندارد، شبههی مصداقیهی مخصص است و تمسک به عام در شبههی مصداقیه مخصص جایز نیست. این توضیح فرمایش آیت الله خوئی بود.

 

صحت یا عدم صحت تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه: در اصول فقه گفته شده که اگر یک عام و یک مخصص داشتیم، حال اگر مخصص اجمال داشت، گاهی شبههی مفهومیه است و گاهی شبهه مصداقیه است. در شبهه مفهومیه گاهی امر مردد بین متباینین است، مثل این که نمیدانم وقتی مخصص زید است نمیدانیم مراد زید بن بکر است یا زید بن عمرو. در شبهه مفهومیه مردد بین متباینین نه به مخصص میتوان تمسک نمود و نه به عام میتوان تمسک نمود. گاهی نیز شبهه مفهومیه است و امر دائر است بین اقل و اکثر. در اقل، قائل هستیم مخصص، متیقن است و در اکثر شک در تخصیص زائد داریم و اصل عدم تخصیص زائد است و محل تمسک به عام است.

در شبهه مصداقیه، گاهی مخصص متصل به عام است و گاهی منفصل از عام است. اگر مخصص متصل به عام بود، همه قائل هستند اجمال مخصص به عام سرایت میکند، و عام هم مجمل میشود، فلذا تمسک به عام نیز مانند خاص، جایز نیست. اما اگر مخصص منفصل باشد، اختلافی است، برخی میگویند تمسک به عام جایز است و برخی میگویند تمسک به عام جایز نیست.

اما یک چیز مورد اتفاق همه است و آن هم اینست که اگر مخصص ما دلیل لبی باشد. دلیل لبی نیز یا اجماع است و یا دلیل عقلی است. اجماع را میتوان دلیل لبی نامید، لیکن منفصل از عام است. اما دلیل عقلی همیشه مخصص متصل محسوب میشود. مثلاً عام فرموده است: "اللهم العن بنی امیه قاطبه". یک مخصص لبی متصل دارد آن هم این که اگر کسی از بنی امیه شیعه و مومن باشد، لعنت کردنش جایز نیست. این که ما میدانیم مومن شیعه را نمیتوان لعنت کرد، یک مخصص عقلی متصل به کلام است.

در مانحن فیه یک عام داریم که "المومنون عند شروطهم" است. مخصص هم این است که میفرماید "به جز شرطی که غرض عقلائی ندارد." و این مخصص لبی است و متصل هم میباشد (و منفصل نیست) یعنی اجمال مخصص به عام سرایت میکند و دیگر تمسک به عام جایز نیست. پس وقتی شک میکنیم یک چیزی غرض عقلائی دارد یا ندارد، یعنی شک میکنیم "المومنون عند شروطهم" این را میگیرد یا نمیگیرد و در اینجا طبق فرمایش آیت الله خوئی تمسک به عام در شبههی مصداقیه مخصص جایز نیست.

 

نقد نظر آیت الله خوئی: و لیکن خود آیت الله خوئی در اصول فقه، نظرشان به اینست که در شبهه مصداقیه، اگر مخصص دلیل لفظی باشد، اجمالش به عام سرایت مینماید، یعنی مخصص لفظی و مجمل باشد در این صورت عام نیز مجمل میشود، اما در مورد مانحن فیه، مخص دلیل عقلی است که لبی میباشد، و آیت الله خوئی معتقد است اجمال مخصص عقلی به عام سرایت نمیکند. در واقع نظر ایشان اینست که شرطی که غرض عقلائی ندارد، شرط بودنش مسلم است، غرض عقلائی داشتنش مشکوک است، پس باید به عام "المومنون عند شروطهم" تمسک نماییم. در نتیجه طبق مبنای آیت الله خوئی، هم فرمایش شیخ درست است و هم اشکال آیت الله خوئی وارد نیست.

 

تبیین فرمایش شیخ انصـاری: مرحوم شیخ فرمود اگر شک کردیم جایی غرض عقلائی است یا نیست، حمل میشود بر این که بگوییم غرض عقلائی دارد، این جمله را هم آیت الله خوئی این گونه معنی نمود که حمل بر صحت مینماییم از باب حمل فعل مسلمان بر صحیح و معنای حمل فعل مسلمان بر صحیح، این نیست که مرحوم شیخ انصاری فرموده است.

در حالی که شاید اصلاً عبارت مکاسب، در مقام بیان حمل فعل مسلمان بر صحیح نیست، بلکه ممکن است شیخ انصاری در مقام بیان اصاله الصحت باشد و اینها دو قاعده متفاوت است. قاعدهی اصاله الصحت در مقابل اصاله الفساد است و یک قاعده هم داریم که "اصاله الصحه در فعل مسلمان" است.

قاعدهی اولی که اصاله الصحت باشد، ربطی به مسلمان و غیرمسلمان ندارد. مثلا در آمریکا هم که هستیم بین این که بگوییم افراد حلال زاده هستند یا حرام زاده، باید اصاله الصحه بار کنیم و بگوییم حلال زاده هستند.

قاعدهی دومی که اصاله الصحه در فعل مسلمان (حمل فعل مسلمان بر صحیح) بدین صورت است که عمل مسلمان بر فاسد حمل نشود، یعنی فاسد نیست، اما این گونه نیست که حمل بر صحت هم بشود، بلکه این مطلب دیگری است که نیاز به دلیل جداگانه دارد.

شیخ انصاری در مانحن فیه میفرماید اگر شک کردیم شرطی غرض عقلائی دارد یا ندارد، حمل میشود بر این که غرض عقلائی دارد، یعنی اصاله الصحه را میگوید و در مقام تمسک بر حمل فعل مسلمان بر صحت نیست، شاهد هم این است که این اصل در مورد کافر هم جاری میشود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo