< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه ای در خیار اشتراط

مقـدمـه: کلام در باب مبحث شروط در پایان مکاسب بود. ابتدا بایستی بیان نماییم که مقصود از این بحث چیست. مرحوم سید یزدی معتقد است که احتمالاً شیخ انصاری رسالهای در باب شروط نوشته بوده است و آن را در اینجا (میان کتاب مکاسب) قرار داده است (دلیل این مدعا نیز اینست که مبحث شروط، ربطی به مطالب قبل و بعد خود ندارد.) ما نیز بیان مینماییم که شاهد فرمایش سید این است که شیخ انصاری در مکاسب، هفت خیار را بحث نموده است و بعد بدون این که احکتام خیار را بیان نماید، بحث شروط را مطرح نموده است و بعد از پایان مبحث شروط، احکام الخیار را مطرح نموده است. و در این میان مبحث شروط، مانند یک جملهی معترضه است.

ولکن ما معتقدیم این ادعا نادرست است و شیخ تعمد داشته است، درست هم همین کاری است که شیخ انجام داده است و به نظر ما این گونه ادعاها ناشی از عدم فهم غرضِ شیخ انصاری است. شیخ در ابتدای خیارات، فرموده است ما هفت خیار (مجلس، حیوان، شرط، غبن، تاخیر، رویت و عیب) را بحث مینماییم (این نیز به پیروی از محقق حلی و علامه حلی بوده است) سپس یک خیار دیگری وجود دارد که از این هفت مورد مهمتر است که آن هم خیار اشتراط است. خیار اشتراط شرطی است که ضمن عقد ذکر شود، و آن شرط خیار[1] نباشد، مثل این که این فرش را میخرم به شرط این که دستبافت باشد یا .... . شیخ انصاری بحث شروط را که مطرح نموده در حقیقت مرادش خیار اشتراط بوده است. و قصدش این بوده که بیان نماید چه نوع شرطی در ضمن عقد صحیح است، و چه نوع شرطی باطل است، و چه نوع شرطی خیار میآورد و چه شرطی خیار نمیآورد. بنابراین هیچ بی نظمی در مکاسب وجود ندارد و ارتباط آن به ماقبل و ما بعد نیست مشخص و منطقی است.

مطلب دیگر هم این است که مرحوم شیخ انصاری دارای جولان فکری بالایی بوده است. ایشان در ابتدای خیارات وقتی بحث از لزوم هر معامله میکند و این که خیار، خلاف قاعده است به بررسی روایت "المومنون عند شروطهم" میپردازد و در آن جا به نقل از فیروزآبادی بیان میکند که: شرط ابتدایی را شرط نمیگویند و شرط باید در ضمن یک التزام دیگری باشد (و در غیر این صورت، اصلا به شرط، شرط اطلاق نمیشود.) و خود شیخ نیز شواهدی بر این مدعا مطرح مینماید.

اما در ابتدای بحث شروط، دقیقاً خلاف نظر قبل را میآورد و مدعی میشود یا فیروزآبادی اشتباه کرده است، یا این که موارد استعمال را ندیده است، یا یک مورد را دیده و طبق آن قضاوت نموده است. و مدعی میشود حرف فیروزآبادی درست نیست، و شاهدش هم این است که لغویین دیگر نیز چنین حرفی نزدهاند و نظر درست هم این است که شرط، مطلق الزام و التزام است، چه ضمن یک الزام دیگر باشد چه نباشد (شرط ابتدائی). سپس به روایاتی تمسک مینماید که شرط ابتدایی را شرط نامیدهاند.

سپس در ادامه یک اختلاف دیگر در فرمایشات شیخ ملاحظه میشود، آن هم در مورد شرط ابتدایی است که ایشان در جایی میفرماید شرط ابتدایی، شرط محسوب میشود، لیکن واجب الوفا نیست. در جای دیگر هم میفرماید شرط ابتدایی شرط است و واجب الوفا هم هست.

و این سه نظر متفاوت است و شاید نشان از جولان فکری شیخ انصاری باشد یا این که اصلا این کتاب بنایش بر ابداع احتمالات بوده و کتاب فتوایی نبوده است.

 


[1] . شرط خیار این است که طرفین تا مدت مشخصی خیار فسخ داشته باشند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo