< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خیار اشتراط

 

مقدمه

شیخ انصاری فرمود کلمهی شرط چهار معنی دارد، دو معنای لغوی و دو معنای اصطلاحی.

 

معانی لغوی شرطیک معنای لغوی شرط الزام و التزام در بیع یا شبه بیع بود. بعباره اخری شرط به معنای تعهد ضمن یک قرارداد است. و نظر شیخ هم این بود که این معنا عام است و اختصاصی به عقد ندارد، یا بعباره اخری شرط همان مطلق تعهد و الزام التزام است، خواه این که ضمن عقدی باشد یا نباشد.(حضرت استاد دقایقی از کلاس را در مورد چند نفر از لغویین و صاحبان آن مطرح فرمودند، که به جهت اختصار از ذکر آن پرهیز نمودیم.)

 

معنای دومی که شیخ ذکر نموده است اینست که گاهی کلمهی شرط به معنای تعهد و التزام نیست، بلکه به معنای خود آن شیئی است که نوعی تعلیق و ارتباط یا پیوند در آن وجود دارد. یعنی شرط به معنای همان مشروط مد نظر است. (مانند این که میگوییم خلق و معنای مخلوق مد نظر است.) یعنی شرط به معنای جامد است و به معنای حدث و مشتق نیست. مانند کلمهی امر که به معنای دستور دادن است و حدثی است، اما گاهی کلمهی امر به معنای شیئ است و جامد میباشد. (مثلا اینکه: شما در مورد این امر چه کردید؟)

گاهی کلمهی شرط مانند کلمهی امر، به معنی آن شیئ است. مثلا وضو را شرط نماز میگوییم، که در این جا به معنای الزام و التزام نیست. یا مثلا میگوییم شرط علم، طهارت نفس است. که این شرط جامد است، و مشتقی مانند اسم فاعل و فعل و ... از آن درست نمیشود.

 

معانی اصطلاحی شرط

سپس شیخ میفرماید شرط دو معنای اصطلاحی ادبی و فلسفی هم دارد. در اصطلاح ادبی، مانند جملهی شرطیه، در این جا شرط به معنای چیزی است که از عدم آن، عدم چیز دیگر لازم میآید. اما در مورد این که از وجودش، چیز دیگری وجود پیدا میکند یا خیر، ساکت است.

معنای شرط در فلسفه و کلام هم این است که شرط در مقابل سبب و مانع به کار میرود.

سپس شیخ انصاری نتیجه گرفته است که کار ما در فقه و اصول با معنای اول و دوم است، و با معنای سوم و چهارم کاری نداریم، ثانیا هم این که معنای اول، اعم از معنای سوم و چهارم است. بعباره اخری معنای لغوی و عرفی، اعم از معنای اصطلاحی است.

چند نکته این که اولا این که مرحوم شیخ در معنای ادبی و صرف و نحو، فرموده است که شرط چیزی است که از عدم وجود آن، عدم دیگری لازم میآید، پاسخش این است که معنای شرط در ادبیات چیز دیگری است. در ادبیات شرط به معنای تعلیق جملهی جزا، بر جملهی مقدم است. و در ادبیات کاری به عدم نداریم. ادبیات به این صورت است که یک مقدم می آوریم که به آن جملهی شرطیه گفته میشود. و یک تالی میآوریم که به آن جملهی جزا یا جملهی حکم یا جواب گفته میشود. (حضرت استاد دقایقی در باب شرط و جزا در ادبیات و شرط در فلسفه و کلام مطالبی مطرح فرمودند.)

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo