< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارش

 

مقدمهکلام در باب ذکر مسائل جدید در باب ارش بود.

مسئلهی دیگری که در کتب فقهی هم ذکر شده است، بحث تصریه است. معنای تصریه نیز تصریه عبارت است از اینکه صاحب حیوان شیرده، آن را چند روزى ندوشد تا پستانش پر از شیر گردد، سپس آن را براى فروش عرضه و به مشتـری بى‌اطّلاع از واقعیت چنین وانمود کند که حیوان، بسیار شیرده است و در نتیجه آن را گران‌تر از قیمت واقعى خود بفروشد. در روایات کتب حدیثی فریقین نیز بسیار از این موضوع بحث شده است که از این کار نهی شده است.

حال اگر تصریه در غیر از حیوان مطرح باشد، مثلا شخصی میخواهد فرزندش را برای شیردهی به دایهای[1] بسپارد. و آن خانم خودش را تصریه کرده باشد. اما چیزی که بیشتر مبتلیبه است این که در خرید یک دستگاه یا کارخانه یا وسیله، اگر دستگاهی باشد که در لحظهی اول خیلی خوب کار میکند ولی بعد کشف میشود عملکرد دستگاه به این کیفیت نبوده و به زودی افت قابل توجهی در کیفیت پیدا میکند. یا مثلا شخصی میخواهد اسبی را بفروشد، چند روز قبل از فروش حسابی به او استراحت میدهد و مقادیری نیز داروهای نیروافزا به او میدهد، که طبیعتا عملکرد و کیفیت دویدنش در روز معامله به نحو شگفت انگیزی افزایش پیدا میکند. اما بعد از چند روز اول، نیروی زیاد اسب کم میشود و به حالت عادی برمیگردد و ...

لیکن روایاتی که در باب تصریه وجود دارد، قطعا شامل این موارد نمیشود[2] . حالا بحث این است که در مورد این مسائل چه چکم تکلیفی و چه حکم وضعیای وجود دارد.

حکم تکلیفی: میتوان مدعی شد در تمام این موارد نوعی غش و یا نوعی تدلیس وجود دارد و روایاتی که میفرماید کسی که مسلمانی را غش کند از ما نیست، شامل این موارد میشود. اما از نظر تکلیفی این کار به سبب غش حرام است. (و این حرمت از باب نهی از تصریه نیست.)

 

حکم وضعی: در مورد حکم وضعی و اینکه این گونه معاملات صحیح است یا باطل، ابتدا باید مشخص شود اسم معامله صحیح به کار رفته یا نه. مثلا اگر بایع گفت این اسب را به تو میفروشم، در حالی که اصلا این موجود اسب نیست، در این فرض حکم به بطلان بیع میکنیم. (مانند مواردی که شخص کالایی را میخرد و عیبی در کالا پدیدار میشود که مستغرق در کل ثمن است مانند این که شخصی تخم مرغی میخرد و تخم مرغ فاسد است، در این جا خیار وجود ندارد، بلکه بیع از اساس باطل است.) حکم وضعی این معامله این است که این بیع صحیح است و مشتری خیار دارد. یعنی بیع از نوع جایز است. اما در مورد این که مشتری حق ارش دارد یا خیر، باید گفت این بستگی دارد به این که به این حالتی که الان ایجاد شده است، عیب اطلاق میشود یا خیر.

 

مسئلهی دیگری که در کتب فقهی هم ذکر شده است، بحث تبری از عیب است. در کتب فقهی مکرر ذکر شده که مشتری در صورتی که بایع تبری از عیب نکرده باشد، خیار دارد. هم چنین در کتب فقهی بحث شده است که اگر بایع تبری از عیب نمود آیا وجوب اعلام به عیب برداشته میشود یا خیر؟ و آیا فرقی بین عیب خفی و جلی وجود دارد یا خیر؟ تا اینجا از این موارد در کتب فقهی بحث شده است.

اما این مسئله در کتب فقهی نیست که اگر بایع تبری از عیب کرد، حکم تکلیفی وجوب اعلام به عیب برداشته میشود. ولی حکم وضعی بیع در فرضی که کشف عیب شود چیست؟ آیا مشتری خیار عیب دارد یا نه؟ آیا میتواند ارش بگیرد یا نه؟ تبری از عیب، حکم تکلیفی را رفع میکند، اما حکم وضعی چطور؟ (البته در مواردی که مشخص شود مالکیت متعلق به فروشنده نیست، تبری نافع نیست و معامله باطل است.) اگر تبری نسبت به عیبی (غیر از مالکیت) بود، این تبری رافع حکم تکلیفی است. اما در مورد خیار و ارش باید این گونه قائل شویم که گاهی در مبیع عیوبی وجود دارد که مشتری با توجه میفهمد، و بالعکس.

در مواردی که عیوب با توجه مشتری فهمیده میشود اگر بایع تبری کرد، مشتری هیچ حقی ندارد، زیرا خودش کوتاهی نموده است. اما در مورد عیوبی که خفی است و مشتری نمیتوانسته بفهمد، در این جا تبری بایع نافع نیست. روایتی وجود دارد که هم شیعه و هم سنی آن را نقل نمودهاند، که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شخصی ضریر[3] بود. در روایت دیگری هم شخصی بوده که ضریر نبوده، اما کم عقل بوده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد این دو فرد فرموده بود که ای دو نفر در هر معاملهای که انجام میدهند تا سه روز خیار دارند. گاهی شخصی این روایت را این گونه معنا میکند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده شخص ضریر و شخص سفیه، خیار شرط دارند. احتمال هم دارد که روایت را این گونه معنی کنیم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام جعل خیار نیست، بلکه ایشان در مقام بیان لاضرر و لاضرار هستند فلذا فرموده این دو نفر که خصوصیتی هم در آنها نیست، این گونه افراد معمولا در معامله ضرر میکنند. بعباره اخری برخی افراد هستند که نیاز به حمایت قانونی دارند و در واقع این روایت در مقام بیان حمایت قانونی از این گونه افراد نیازمند حمایت است.


[1] . مرضعه.
[2] . زیرا در خصوص مورد خاص صادر شده است، و رجوع به آن ها از باب قیاس خواهد بود.
[3] . ضریر شخصی است که قبلاً چشم داشته، اما الان چشمش را از دست داده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo