< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعلام به عیب

 

مقدمه

بحث درباره ی وجوب اعلام به عیب مبیع بود. بر بایع واجب است عیب را اعلام نماید و حرام است عیب را کتمان نماید. عمده مطالب موجود در فقه، در مورد این مطلب اعم از حکم وضعی و تکلیفی را بیان نمودیم. ولیکن با عنایت به کثرت ابتلای این مطلب در عمدهی معاملات، مانند باب نکاح (آیا واجب ات ابوین دختر، عیوب وی را مطرح نمایند.)، باب طلاق (خلع و مبارات)، باب اجاره، باب جعاله، باب مضاربه، باب وکالت و ....، و از طرفی این که این مطلب از مطالب مهم دین است که نبایستی مسلمانان سر هم کلاه بگذارند، و از طرفی برای رونق اقتصادی و رونق بازار این مطلب بسیار اهمیت دارد، زیرا مردم اگر بدانند بایع سر آنها کلاه نمیگذارد، رونق در فروش و کسب و کار ایجاد خواهد شد و بالعکس، و این که ادلهی مسئله منحصر در موارد مطرح شده نیست و بسیار ادلهی دیگری از قرآن و روایات برای این مسئله می توان پیدا کرد، همچنین حکم وضعی تعزیر و کیفیت تعزیر نیز می تواند محل بحث واقع شود، و این که غالبا این موارد در فقه مطرح نشده است و فقها متعرض آن نشدهاند؛ نیاز است با یک مسئله شناسی، این موارد مورد بررسی و مداقهی فقهی قرار گیرد.

(حضرت استاد عابدی(حفظه الله) در اینجا بحث مبسوطی در مورد نیازسنجی و مسئله شناسی جدید فقهی علی الخصوص در مورد مبحث شکنجه، جاسوسی و تعزیر مطرح فرمودند که به جهت خارج بودن از بحث وجوب اعلام به عیب، از ثبت آن در اینجا صرف نظر نمودیم. و برای کسب اطلاعات بیشتر می توان به فایل صوتی این جلسه مراجعه نمود.)

 

مثالهایی از کتمان عیب

بایع یا شخص ثالثی، به مشتری می گوید این جنس دیگر در بازار نیست و در معرض کمیاب و نایاب شدن است. و مشتری به دلیل از دست ندادن مبیع، آن را خریداری میکند. در چنین فرضی عیب در مبیع نیست، اما مشتری فریب خورده است. این یکی از مصادیق اعلام به عیب است و کسی که میداند این جنس در بازار کمیاب نخواهد شد، واجب است اعلام کند و اگر سکوت کرد، داخل در بحث ما خواهد بود.

مشتری مدعی می شود مبیع ارزش این قیمتی را که برای آن مشخص کردهاند ندارد و میگوید این مبیع در جای دیگری ارزانتر از این قیمت، عرضه میشد و من آن را نخریدم، و بایستی ارزانتر آن را عرضه کنی تا من بخرم. این قول مشتری نیز یک نوع خدعهی در معامله است و حرام است.

آرایش بیش از حد عروس (تدلیس ماشطه) از مصادیق خدعه در معامله است.تزیین بیش از حد متداول کالا، مانند در ویترین قرار دادن و نورپردازی بیش از حد، دینت دادن بیش از مقدار معروف نیز از مصادیق بحث ما است.در معاملات املاک، بایع یا واسطه یا شخص ثالث مدعی می گردد به زودی از کنار این ملک خیابانی عبور خواهد کرد و مانند این قول، این نیز از مصادیق خدعه و تدلیس و غش در معامله است و حرام است و مباحث صحت و بطلان بیع در این جا مطرح می شود.مدح نمودن بایع بر صلعه، بیش از حد واقعی و بازار گرمی کردن.عیب گداشتن بر کالا از طرف مشتری جهت نقص قیمت مبیع.

 

روایت درالمنصور ذیل آیه77 سورهی مبارکهی آل عمران

در "درالمنصور سیوطی" ذیل آیه77 سورهی مبارکهی آل عمران روایتی نقل شده است که بخاری آن را در صحیح خود 12 مرتبه نقل نموده است، روایت بدین مضمون نقل شده است :

"عن عبد الله ابن أبي أوفى، أنَّ رجلاً أقام سلعة له في السوق، فحلف بالله لقد أغطي بها ما لم يُغطه، لِيُوقِعَ فيها رجلاً من المسلمين، فنزلت هذه الآية: إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ"[1]

شخصی متاعی را آورد در بازار تا بفروشد، قسم خورد این کالا را به این قیمت میخریدند و من نفروختم؛ برای این که شخصی از مسلمین با او وارد معامله شود. پس این آیه نازل شد: آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند، اینان را در آخرت نصیب و نعمتی ندارند و خدا با آنها سخن نگوید و در قیامت (به نظر رحمت) به آنها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزه‌شان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود.

 


[1] . درالمنصور سیوطی، جلد دوم، ص232.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo