< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعلام به عیب

 

بررسی نظر مرحوم محقق حلی و صاحب جواهر(رحمه الله علیهما)

آیا اعلام به عیب واجب است ام لا؟ و بعباره اخری آیا کتمان عیب حرام است ام لا؟ اقوال در سابق آورده شد، و مطلب فی الجمله اجماع المسلمین است، فقط کتاب شرایع الاسلام و جواهرالکلام آورده اند: "فالأولى و الأفضل إعلام المشتري بالعيب أو التبري من العيوب، مفصلة من غير فرق بين الخفي منه و الظاهر، لأصالة براءة الذمة من وجوب الإخبار، بعد انجبار الضرر بالخيار...... أما الخفي فيجب الإخبار به، و إلا كان غشا و تدليسا، بل ينبغي بطلان البيع في نحو شوب اللبن بالما"[1] صاحب جواهر در نهایت قائل به تفصیل شده و فرموده اعلام در عیوب خفی واجب است، اما در عیوب جلی، أولی و افضل اینست که اعلام کنند. این فهم صاحب جواهر از متن شرایع، منبعث شده است. این احتمال در مورد نظر صاحب شرایع که قائل به اولویت و افضلیت شده است، وجود دارد که منظورش این نیست که بخواهد فرق بگذارد بین جلی و خفی، احتمال دارد که مراد محقق حلی این باشد که یک مرتبه انسان از عیوب به صورت اجمالی تبری می کند (به این نحو که من مسئولیتی در مقابل عیوب این کالا ندارم.)، یک مرتبه از عیوب تبری میکند به صورت مفصل (به این نحو که عیوب را واحداً بعد واحد نام می برد و از همه به صورت مفصل اعلام تبری می کند). احتمالاً مرحوم محقق حلی معتقد است که تبری باید این گونه و به نحو مفصل باشد؛ فلذا اگر متن محقق حلی را این گونه تفسیر کنیم که اولی و افضل برای اصل اعلام نیست، بلکه برای تفصیل و اجمال اعلام است، در چنین فرضی اجماع دیگر هیچ مخالفی نخواهد داشت.

 

نظر حضرت استاد عابدیبا قطع نظر از فرمایشات بالا، ما بیان می کنیم که:

اولاٌ: در اعلام به عیب، ادعای اجماع شده است؛

ثانیاً: اگر کسی دلیل مسئله را غش و یا تدلیس بداند، در چنین فرضی کتمان عیب حرام خواهد بود، لیکن اگر فقیهی دلیل مسئله را نصح و خیرخواهی بداند، در چنین فرضی باید بگوییم اعلام، واجب است.

 

بررسی دلیل غش

"محمد بن عقوب کلینی عن محمّد بن يحيى عن محمّد بن الحسين عن علىّ بن الحكم عن العلاء بن رزین عن محمّد بن مسلم[2] عن أحدهماعليهما السلام، انّه سئل عن الطّعام، يُخْلَطُ بَعْضُهُ‌ بِبَعضٍ‌ و بَعْضُهُ‌ أَجْوَدُ مِن‌ْ بَعْضٍ،‌ قال: إِذا رُئِيا جَميعَاً، فَلابَأس، مالم يُغَطِّ الجَيِّدُ الرَّدىَ."[3] و[4]

بررسی دلالی: این روایت دلالت می کند که اگر عیب ظاهر باشد، اشکالی ندارد و اعلام هم واجب نیست، اما اگر عیب خفی باشد یعنی مشتری با یک نگاه و آزمایش سطحی ملتفت نمی شود، در این صورت اشکال دارد.

 

بررسی لغوی غشابتدا باید دید مصداق غش چیست؟ و سپس ببینیم آیا روایت در مقام تفسیر و تببین غش هست ام لا؟ غش در لغت به معنای خلط جَیِّد (خوب) و رَدی (بد) آمده است. کتاب قاموس المحیط، در مقام تعریف غش آورده است:

قد غَشَّه يَغُشُّه غِشّاً: لم يَمْحَضْه النُّصح (نصیحت خالص برای او نداشت) و فَعَلَ شیئاً یوجبُ الکتمان.[5]

امام خمینی و آیت الله خویی(رحمت الله علیهما) قائل هستند که غش یک امر وجودی است و امر عدمی نیست، فلذا اگر شخص عملی را انجام دهد غش است و ترک عمل غش نیست؛ در حالی که این مطلب با ظاهر قاموس المحیط، تعارض دارد. یعنی نگفتن خودش یک مصداق کلاه گذاری است؛ بعباره اخری خود امام خمینی(ره) می فرماید، غش ضد نصیحت است و یک امر وجودی است. لیکن مطابق نظر قاموس غش هم می تواند یک امر وجودی باشد و هم یک امر عدمی.زیرا اگر یک لغت در شرع استعمال شد، ما در نوبت اول برای بررسی آن باید سراغ عرف برویم، اگر عرف معنای آن را نمی دانست، بایستی به کتاب لغت مراجعه کنیم. و اگر بین عرف و لغت اختلافی بود، عرف مقدم است. حال در اینجا لغت معتقد است که غش یک امر عدمی است، ولی عرف نظری متفاوت دارد.

 

تبیین استادگاهی شخصی می داند که کالایی عیب دارد، نه اینکه فاعل عیب باشد، بلکه عالم به عیب است، لیکن حرفی نمی زند. عرف این را غش نمی گوید. حال اگر مشتری در مورد سلامت این جنس سوال نمود، اگر بایع به دروغ گفت سالم است یا بطور عملی اظهار سلامت مبیع را نمود، عرف آن را غش لحاظ می کند.

مثال: شخصی می خواهد عبدی را بفروشد و عبد نابینا است. حال اگر بایع موقع انعقاد بیع حرفی نزند و مشتری هم متوجه نابینا بودن عبد نشود، این غش نیست، چون باید مشتری خودش توجه می کرد. اما اگر به عبد نابینا کتابی بدهند که به آن نگاه کند و انگار باسواد است، در حالی که در حقیقت او نابینا و کور است. در چنین فرضی غِش محقق شده است. اگر فعلی را انجام دهد غِش محقق شده است و گناه کرده و اعلام بر او واجب است مانند مخلوط کردن شیر و آب، اما اگر کسی شیر مخلوط با آب را خریده و میداند که شیر با آب مخلوط است، حال می خواهد آن شیر مخلوط با آب را بفروشد، در اینجا دلیلی بر وجوب اعلام نداریم و تنها دلیل شرعی که داریم اینست که باید دید اینجا غِش صدق می کند یا خیر؟ اگر کسی غش را فعل وجودی بداند در اینجا بایع عملی را مرتکب نشده است، فلذا غش صدق نمی کند.

کذب دو صورت است قولی و فعلی؛ قولی که مشخص است، فعلی هم اینگونه است که شخص عملی را انجام دهد که ظاهراً مبیع سالم است. چنین عملی را می توان مدعی شد که حرام است. بحثی در اینجا هم در عبادات و هم در معاملات مطرح است، به عنوان مثال در فروش کالا و زینت دادن آن در ویترین فروشگاه ها، چقدر تزیین کالا مجاز است و چقدر حرام است؟زینت دادن کالا فی نفسه امری عقلایی و مشروع است، اما اگر از یک حدی گذشت، مصداق تدلیس می شود و حرام است. حالا تا چقدر می توان کالا را زینت داد و اصلا تا کجا تزیین است و از کجا تدلیس است؟ این ظابطه ی خاصی ندارد و تشخیصش با عرف است. در مانحن فیه هم همینطور است مثلا اگر بایع آب درون شیر ریخته مصداق تدلیس است و حرام است، حتی اگر قصد تدلیس نداشته باشد.

البته در برخی موارد لغت، عملی را تدلیس می داند ولیکن عرف آن عمل را تدلیس نمی داند. مثلا شخصی در حال فروش غذایی است، باران می آید و غذا خیس می شود. الان اینجا بایع اعلام نکند و حرف نزند لغت این کار را تدلیس میداند، اما عرف آن را تدلیس نمی داند و ما هم تابع عرف خواهیم بود.[6]

در نتیجه طبق توضیح بالا، ما تابع عرفیم و روایت و صحیحه هم در مقام بیان اینست که "آنجایی که عیب، عیب ظاهر است، حتی اگر غش باشد حرام نیست (زیرا همه ی مسئولیت متوجه مشتری است. (قاعده ی اقدام)) حتی اگر بایع قصد تدلیس داشته باشد، اما در مواردی که عیب خفی است، لازم است بایع به دلیل مفهوم صحیحه، عیب را اعلام کند."

نکته: اگر مشتری سوال کرد و بایع در پاسخ، حرف نزد، عرف این عمل را غش می داند.

 


[1] . جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، محمدحسن نجفی، جلد 23، ص245.
[2] . وقتی محمد بن مسلم به صورت عن احدهما نقل روایت می کند، به احتمال قوی روایت متعلق به امام باقر (علیه السلام) است.
[3] . وسائل، جلد 18، ص112، حدیث 1، باب9 (احکام العیوب).
[4] . امامعلیه السلام در پاسخ می فرماید: اگر پیداست و هرکس می بیند متوجه می شود که این قاطی دارد، اشکالی ندارد، مادامی که جنس خوب، جنس بد را نپوشاند.
[5] . قاموس المحیط.
[6] . در تحقق تدلیس (در موارد زینت کالا) یا قصد تدلیس باید محقق شود، یا اینکه عرف آن نوع زینت را مصداق تدلیس بداند. (صدق عرفی).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo