< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسقطات

مقدمهاولین صورتی که شیخ فرمود ارش وجود ندارد و در صورت خیار رد فقط حق رد است، جایی است که ارش موجب ربا بشود.

 

دو نکته در مورد ربا

در ربا فرقی ندارد که زیادی عینی باشد، یا زیادی حکمی باشد یا غیر این دو مورد. اگر کسی یک کیلو گندم داد و یک کیلو گندم گرفت، این ربا نیست. اما اگر شرط کردند یکی از طرفین خیار داشته باشد، و دیگری نداشته باشد، این مصداق ربا است و معامله باطل است. اما در مانحن فیه محل بحث این است که یکی از عوضین معیوب است و خیار عیب را به شرط ارتکازی صحت برگردانیده بودیم، و چون هم بایع و هم مشتری هر دو شرط کردهاند، میتوانیم ادعا کنیم تفاضلی وجود ندارد (یعنی کم و زیاد نشده و اشکالی ندارد.) یعنی اگر بگوییم یک طرف خیار دارد، ربا است. اما اگر دو طرف شرط کرده باشند، تفاضلی به وجود نخواهد آمد.

 

قبلا بیان نمودیم ارش نوعی غرامت است و جزئی از ثمن و مثمن نیست. و اگر ارش جزئی از ثمن و مثمن نباشد به هیچ وجه، ربا پیش نمیآید. شاهد این که ارش جز ثمن و مثمن نیست هم این است که حتی اگر عین ثمن و مثمن موجود باشد، نیاز نیست ارش از عین پرداخته شود، و بایع از هر جا بخواهد میتواند بپردازد.

 

بررسی نظر شیخ انصاری

فرض کنیم ارش جزئی از ثمن و مثمن باشد، توضیح فرمایش شیخ این است که سه دلیل بر عدم اخذ ارش میتوان جاری نمود:

دلیل اول: (نظر علامه حلی، یحیی بن سعید، شیخ انصاری و ...) اگر کسی ادعا کند ارش جزئی از عوضین است و به همین دلیل ارش، سبب تفاضل میشود. و این معامله را ربوی و باطل میکند.

 

جواب دلیل اول:

اولاً: اگر کسی ارش را غرامت بداند، این استدلال از اساس باطل است

ثانیاً: اگر ارش را جزء عوضین بدانیم، ولی یکی از عوضین دارای وصفی باشد که دیگری فاقد آن وصف است، اما خود متبایعین آن وصف را الغا کرده و کالعدم گرفتهاند، در این جا هم ربا پیش نمیآید. مثلا کسی سکه طلا را ببرد پیش مغازهی طلا فروشی و بخواهد انگشتری را بخرد، وزن اینها باید برابر باشد. خود انگشتر ساخته شده قیمتی دارد، اما ربا نیست. زیرا احدالعوضین انگشتر است، اما متبایعین انگشتر بودن را لحاظ نکردهاند و میگویند این سکه در برابر این انگشتر، و قیمت ساخت انگشتر را کالعدم لحاظ کردهاند. اما اگر میگفت این سکه در برابر آن سکه، به شرط این که با این سکه برایم انگشتر درست کنی، این شرط اضافه، موجب ربا میشود. وقتی شرطی کالعدم فرض شد، میگوییم فقط وزن آن لحاظ شود، یعنی به صحیح بودن آن کاری ندارم. بعد از معامله وقتی یکی طلب ارش میکند، این ارش در برابر وصفی است که لحاظ نمیشد.

 

دلیل دوم: (نظر اصلی شیخ انصاری) دلیل بعدی بر این که ربا محقق میشود این است که در معاملات ربوی، شارع وصف صحت را (با این که وصف صحت مانند جز است و مقداری از ثمن در برابر جز قرار میگیرد) کالمعدوم فرض میکند و میگوید وصف صحت باشد یا نباشد مهم نیست، و هیچ مقداری از ثمن در برابر این وصف قرار نمیگیرد. زیرا اگر یک مقداری از ثمن در برابر وصف صحت باشد، کمی و زیادی پیش میآید و ربا است. فرض این است که یک کیلو گندم در برابر یک کیلو گندم باشد (یعنی ذات هر کدام یک کیلوگرم باشد)، حال اگر مقداری ارش بگیرند و ارش در برابر این باشد که یکی از اینها وصف صحت را ندارد (اما ذات گندم وجود دارد، یعنی این گندم یک کیلو بود، گندم مقابل هم یک کیلو بود، اما صد گرم یکی از این عوضین برگشت.) معنایش این است که یکی از عوضین مقداری بیشتر از عوض دیگر است، یعنی ذات گندم در یکی بیش از دیگری است. و این ربا است. (البته خود شیخ دربارهی این نظر میفرماید این مسئله در غایت اشکال است.)

 

جواب دلیل دوم:

اولاً: وصف صحت مثل وصف کمال است. و در معامله ثمن در مقابل وصف کمال قرار نمیگیرد و وصف کمال فقط باعث رغبت بیشتر مشتری میگردد. اگر قائل بشویم که وصف صحت هم مثل وصف کمال است، نتیجه این میشود عوضین مساوی هستند، و ارش گرفتن هم باعث نمیشود احدالعوضین از دیگری تفاضل پیدا کند.

 

ثانیاً: مخصوصا اگر کسی بگوید در معاملات ربوی حین العقد باید دو جنس مساوی باشند، اما اگر بعد المعامله مساوی نبودند، این ربا نیست و حلال است. اگر کسی یک سکه را به سکه فروخت و شرط کرد باید به من نهار بدهی این ربا است. اما اگر یک سکه را به یک سکه فروخت و دیگری بعد از معامله طرف مقابل را به نهار دعوت کرد، این ربا نیست. مانحن فیه از این قبیل است. یعنی حین المعامله یک کیلو گندم مبادله شده است، بعد از معامله فهمید معیوب است و ارش گرفت، نتیجه اش این میشود که حین المعامله مساوی هستند و بعد المعامله تفاضل به وجود آمد. در روایات هم دلیلی نداریم که اگر بعد از معامله، مثل هم از نظر وزن نبودند، مشکلی پیش بیاید.

 

دلیل سوم: (نظر آخوند) معاملهی ربوی باید هم ابتدائاً و هم استدامتاً مثل به مثل باشد. ظاهر روایات این است که هم حین المعامله باید دو جنس مساوی باشند، هم در ادامه باید مساوی باشند. در ما نحن فیه اگر ارش بگیرند، ابتدائاً دو جنس مساوی هستند، ولی در ادامه مساوی نیستند و معامله ربوی میشود و حرام است.

 

جواب دلیل سوم: در روایات کلمهی ابتدا و استدامه وجود ندارد، و چیزی که در روایات وجود دارد، عبارت "مثلاً بمثلٌ" وجود دارد و ظاهراً این عبارت مثلیت در مقدار است و مثلیت در اوصاف مد نظر نیست. و هم چنین مراد "مثلاً بمثلٌ" حین المعامله است و دلیلی نداریم که مراد "مثلاً بمثلٌ" در ادامهی معامله باشد.[1]

 

نتیجهی بحث این شد که در مانحن فیه در بحث خیار عیب، ربا پیش نمیآید، حتی اگر ارش گرفته شود. فقط چیزی که مهم است این است که نظر به اهمیت ربا در نظر شارع، در ما نحن فیه با توجه به ادلهی ربا و ادلهی بیع، آیا باید سراغ ادلهی حرمت ربا برویم یا ادلهی حلیت بیع را اخذ کنیم؟ بعباره اخری آن چه که تا الان میگفتیم، بحث صغروی بود (که آیااصلا این جا ربا هست یا ربا نیست؟) و وقتی شک و شبهه وجود داشت و شبههی مصداقیهی ربا بود، آیا باید به ادلهی حرمت ربا تمسک نماییم یا به ادلهی حلیت بیع و لاضرر مراجعه نماییم؟

در جلسهی آینده این مطلب را بررسی خواهیم نمود.

 


[1] . این حرف خلاف اطلاق است، اما شرط اطلاق این است که هم انصراف نباشد، و هم قدر متیقن نباشد و در اینجا قدر متیقن وجود دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo