< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

90/01/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 بررسی کیفیّت تطهیر مخرج بول
 در مسأله اوّل فصل استنجاء در تحریر چنین آمده است: «يجب غسل مخرج البول بالماء مرتين على الأحوط، و إن كان الأقوى كفاية المرة في الرجل مع الخروج عن مخرجه الطبيعي، و الأفضل ‌ثلاث، و لا يجزي غير الماء». [1] در این مسأله چند مطلب بیان شده است.
 فرع اوّل: وجوب تطهیر مخرج بول به وسیله ماء
 مطلب اوّل: تطهیر مخرج بول واجب غیری است
 مطلب اوّل که در عروه هم آمده این است که: «يجب غسل مخرج البول بالماء مرتين على الأحوط»؛ امّا باید گفت که این وجوب، وجوب نفسی نیست؛ یعنی اینطور نیست که در اسلام یکی از احکام، وجوب غسل مخرج بول پس از بول است؛ یعنی هر کس بول کرد، واجب نفسی است که مخرج را تطهیر کند. بلکه این وجوب به اصطلاح فقهاء، وجوب غیری است. به این تقریر که یکی از شروط نماز، طهارت از حبث است و یکی از اخباث هم بول میباشد. لذا برای حاصل کردن آن شرط باید پس از بول کردن، مخرج بول تطهیر شود، چون نماز مشروط به طهارت است. به عبارت دیگر ما ادلّهای داریم که مفاد آن ادلّه این است که «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ» [2] و مراد از طهور هم طهارت از خبث و حدث است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. پس باید گفت که «الصلوة مشروطة بطهارة عن الخبث و من الاخباث البول». لذا اگر کسی بخواهد وارد نماز شود، اگر بول کرده است، باید محلّ بول را تطهیر نماید. لذا وجوب تطهیر مخرج بول که در این مسأله آمده، یک وجوب غیری است و نه نفسی.
 مطلب دوم: آیا صحّت وضو مشروط به تطهیر مخرج بول است؟
 مطلب دوم: این مطلب شاید مستقیماً مربوط به مسأله ما نحن فیه نباشد، ولی در عین حال به مناسبت اینکه میخواهیم وارد روایات تطهیر آلت از بول شویم، این مطلب را بیان میکنم. عرض کردیم این مطلب مشخّص است که نماز مشروط به طهارت از خبث است. امّا میان آقایان فقهاء این مطلب مورد بحث است که آیا صحّت وضو نیز مشروط به طهارت از خبث هست یا خیر؛ یعنی اینکه اگر شخصی بول کرده، ابتدا باید مخرج بول را تطهیر کند و سپس وضو بگیرد، مانند نماز که ابتدا باید تطهیر نماید و بعد وارد صلاه شود یا خیر؟ مشهور گفتهاند که «لا یشترط فی صحة الوضوء تطهیر مخرج البول».
 امّا در مقابل نظر مشهور قول مرحوم صدوق است که از ایشان نقل شده که اگر شخصی مخرج بول را تطهیر نکرده باشد و وضو بگیرد باید مخرج را تطهیر نماید و وضو را هم از سر بگیرد؛ که از این قول، اشتراط صحّت وضو به تطهیر محلّ بول را میفهمیم.
 امّا باید ببینیم منشأ قول مشهور و قول مرحوم صدوق چیست. ما در این باب دو دسته روایت داریم که منشأ این دو قول شده است:
 بررسی مستندات قول مشهور: عدم اشتراط
 دسته اوّل: روایاتی است که مستند قول مشهور بوده و در باب هجدهم از ابواب نواقض وضو آمده است.
 روایت اوّل: اوّلین حدیث باب این است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ ‌يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیهالسّلام) فِي الرَّجُلِ يَبُولُ فَيَنْسَى غَسْلَ ذَكَرِهِ- ثُمَّ يَتَوَضَّأُ وُضُوءَ الصَّلَاةِ- قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ لَا يُعِيدُ ‌الْوُضُوءَ‌»؛ [3]
 سند این روایت صحیحه و تمام است و هیچ شبههای در آن نیست و در متن روایت هم هیچ اجمالی وجود ندارد و صریح و روشن است.
 روایت دوم: حدث دوم این باب است: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) فِي الرَّجُلِ يَبُولُ وَ يَنْسَى أَنْ يَغْسِلَ ‌ذَكَرَهُ- حَتَّى يَتَوَضَّأَ وَ يُصَلِّيَ قَالَ: يَغْسِلُ ذَكَرَهُ- وَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ لَا يُعِيدُ الْوُضُوءَ». [4]
 در مورد سند این روایت باید نکتهای را عرض کنم. مرحوم آقای حکیم در مستمسک ظاهراً یک اشتباهی کرده و از این روایت تعبیر به «موّثق ابن بکیر» کردهاند [5] در حالیکه ایشان باید میفرمودند «مرسله ابن بکیر»؛ زیرا اگر «ابن بکیر» این روایت را بلاواسطه از امام نقل کرده بود ما میتوانستیم بگوییم موّثقه؛ امّا او از بعض اصحاب نقل کرده، لذا واسطهای میان او و امام میباشد و این روایت مرسله خواهد بود. در کافی هم این روایت به صورت ارسال نقل شده است. لذا ایشان باید میفرمود «مرسله ابن بکیر».
 امّا درباره متن این روایت باید بگوییم که ظاهراً از نظر متنی هیچ اشکالی در آن وجود ندارد و متن صریحی دارد.
 روایت سوم: حدیث سوم این باب است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ أَبِي نَصْرٍ ‌قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) أَبُولُ وَ أَتَوَضَّأُ- وَ أَنْسَى اسْتِنْجَائِي ثُمَّ أَذْكُرُ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ- قَالَ: اغْسِلْ ذَكَرَكَ- وَ أَعِدْ ‌صَلَاتَكَ وَ لَا تُعِدْ وُضُوءَكَ»؛ [6]
 «عمروبنابینصر»که از جمله راویان این حدیث است توثیق شده و «نجاشی» هم او را توثیق کرده است. [7] لذا سند این روایت صحیحه و تمام است.
 سائل میگوید من بول کردم و فراموش کردم استنجاء کنم. یعنی مخرج بول را تطهیر نمایم که امام می فرمایند: «اغْسِلْ ذَكَرَكَ- وَ أَعِدْ ‌صَلَاتَكَ وَ لَا تُعِدْ وُضُوءَكَ»؛ لذا این روایت هم از نظر سند و متن تمام است. البتّه درباره «عمرو بن ابی نصر» باید عرض کنم که عدّهای میگویند نام او «زید» بوده یا بعضی مینویسند «زیاد» بوده ولی به این مطلب کاری نداریم، چون بحث رجالی است و سند روایت هم به هر حال تمام است.
 روایت چهارم: حدیثی است که باز هم راوی آن همین «عمرو بن ابی نصر» است و حدیث پنجم همین باب میباشد که سند آن هم تمام است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ ‌بْنِ يَحْيَى الْخَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) عَنِ الرَّجُلِ يَبُولُ- فَيَنْسَى أَنْ يَغْسِلَ ذَكَرَهُ وَ يَتَوَضَّأُ- ‌قَالَ: يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ لَا يُعِيدُ وُضُوءَهُ‌». [8]
 روایت پنجم: روایت دیگری از همین «عمرو ابن ابی نصر» نقل شده که حدیث ششم همین باب در وسائل است و سند آن هم تمام میباشد: «وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ الْقَصَبَانِيِّ عَنِ الْمُثَنَّى الْحَنَّاطِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: ‌قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) إِنِّي صَلَّيْتُ فَذَكَرْتُ أَنِّي لَمْ أَغْسِلْ ذَكَرِي بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ- أَ فَأُعِيدُ قَالَ: لَا». [9]
  من این روایت را بیان کردم برای اینکه نکتهای عرض کنم. ظاهر این روایت این است که شخص میگوید من بول کردم و فراموش کردم مخرج بول را تطهیر کنم و نماز خواندم. ولی پس از نماز یادم آمد که مخرج را تطهیر نکردهام. آیا لازم است اعاده کنم یا خیر؟ ظاهر پاسخ امام این است که نمازت را اعاده نکن. این یک بحثی است در باب نماز و در همانجا باید آن را یادآور شویم که اگر شخصی که متذّکر نیست، ملوّث به نجاست خبث باشد و بعد ندانسته و نماز خوانده است و بعد یادش آمده که مخرج را تطهیر نکرده، آیا اعاده نماز برای او واجب است یا خیر؟ اگر قبل از نماز میدانسته که تطهیر نکرده و بعد فراموش کرده است، باید نماز را اعاده نماید. امّا اگر کلاً نمیدانسته و بعد از نماز متوجّه شده، بحث است که باید نماز را اعاده کند یا خیر.
 در آنجا روایاتی وجود دارد که ما به آنها خواهیم پرداخت و دعوای این بحث را در جای خود باید مطرح کنیم. البتّه چون این روایت در این باب آمده است باید ببینیم از چه جهت در اینجا آمده. چون مفاد این روایت با آنچه ما در باب اعاده نماز به آن معتقدیم، منافات دارد.
 به دلیل همین روایات قبلی که از خود این شخص نقل شده که در آن امام به صراحت و روشنی میفرمایند که لازم نیست وضو را اعاده کنی، ولی نمازت را اعاده کن؛ لذا باید فرمایش مرحوم شیخ طوسی را در این باره بپذیریم که حرف زیبایی هم هست و آن اینکه به قرینه همین روایاتی که از خود این راوی نقل شده و چند روایت صحیحه بود، ما باید متعلّق عدم اعاده در این روایت را وضو بدانیم و نه صلاة. به این قرائن اگر توجّه کنید میبینید که هم اسناد و هم متون آنها تمام بودند و به روشنی بحث اعاده نماز را مطرح کردهاند. البتّه من عرض کردم که ظهور ابتدایی این روایت در این است که لازم نیست نماز را اعاده کنی، ولی با توجّه به سایر روایات این باب، باید بگوییم متعلّق عدم اعاده، وضوست و خود ظهور روایت، ربطی به بحث ما ندارد؛ زیرا ظاهر روایت راجع به اعاده نماز بحث میکند و بحث ما درباره اعاده وضوست و نهایت مطلبی که درباره این روایت میتوان گفت این است که این روایت متعرّض بحث وضو نیست.
 روایت ششم: روایت صحیحه دیگری که در اثبات قول مشهور وجود دارد صحیحه «عمروبن اذینه» است که حدیث هفتم همین باب می باشد: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ ‌قَالَ: تَوَضَّأْتُ يَوْماً وَ لَمْ أَغْسِلْ ذَكَرِي- ثُمَّ صَلَّيْتُ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام)- فَقَالَ اغْسِلْ ذَكَرَكَ وَ أَعِدْ صَلَاتَكَ». [10]
 بررسی مستندات قول مرحوم صدوق: اشتراط
 امّا سراغ قول شیخ صدوق در این باره میرویم. قول ایشان هم بدون سند نیست. همانطور که مستند قول مشهور، روایات موثّقه و صحیحه است، مستند ایشان هم دو روایت میباشد که یکی صحیحه و دیگری موثقه است.
 روایت اوّل: صحیحه مورد استناد ایشان، صحیحه «سلیمانبنخالد» میباشد که حدیث نهم همین باب است. در این روایت آمده است: «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیهالسّلام) فِي الرَّجُلِ يَتَوَضَّأُ فَيَنْسَى غَسْلَ ‌ذَكَرِهِ- قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ ثُمَّ يُعِيدُ الْوُضُوءَ‌». [11]
 در این روایت به صراحت دستور به اعاده وضو داده شده است.
 روایت دوم: روایت دیگر هم حدیث هشتم همین باب است که سند آن هم خوب است. چون «سماعه» که جزء راویان این روایت میباشد، موثّق است: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) إِنْ أَهْرَقْتَ الْمَاءَ وَ نَسِيتَ أَنْ تَغْسِلَ ذَكَرَكَ حَتَّى صَلَّيْتَ- فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الْوُضُوءِ وَ غَسْلُ ذَكَرِكَ». [12]
 در این روایت هم به صراحت بیان شده که اگر مخرج بول تطهیر نشده بود باید وضو را اعاده نماید.
 بحث در این است که ما چهطور باید میان این روایات جمع کنیم. چون اسناد هر دو دسته تقریباً خوب است و متنها هم تقریباً گویاست و در دسته اوّل صراحت دارند.
 مرحوم شیخ طوسی، بعد از نقل صحیحه «سلیمانبنخالد»، این روایت را حمل بر استحباب میکنند [13] و مرحوم صاحب وسائل هم آن را حمل بر تقیه مینماید. [14] جهت حمل آن بر تقیه هم در این است که عامّه میگویند مسّ فرج باعث نقض وضو میشود. لذا شاید علّت دستور به اعاده وضو هم در این است که اگر فرد برود و بخواهد مخرج بول را تطهیر نماید، موجب مسّ عورت شده و از باب تقیّه، امام فرمودهاند مسّ عورت هم مانند مسّ فرج موجب نقض وضو شده و اعاده وضو لازم است. لذا مرحوم صاحب وسائل اینطور استیناس کردهاند که روایت از این جهت در شرایط تقیهای صادر شده است.
 مرحوم شیخ در ذیل موثّقه «سماعه»، «إِنْ أَهْرَقْتَ الْمَاءَ وَ نَسِيتَ أَنْ تَغْسِلَ ذَكَرَكَ حَتَّى صَلَّيْتَ- فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الْوُضُوءِ وَ غَسْلُ ذَكَرِكَ»، احتمال میدهند که وضو در این روایت به معنای شستشو باشد؛ لذا شخص اصلاً وضو نگرفته است و به همین خاطر امام دستور به اعاده وضو دادهاند. لکن این احتمال خیلی مورد پسند و قبول نیست. [15]
 اعراض مشهور کاسر اسناد مستندات قول مرحوم صدوق است
 ولی نکتهای که من میخواهم به آن توجّه دهم این است که عمده مطلب، صراحت متن روایات دسته اوّل است؛ یعنی روایاتی که صحّت وضو را مشروط به غسل محلّ بول نکردهاند متن خیلی صریحی دارند و قابل حمل بر خلاف ظاهر هم نیستند. تعداد آنها هم بیش از روایات دسته دوم است. البتّه نمیخواهیم روایات دسته دوم را نفی کنیم. لکن مهم برای ما این است که مشهور از این دو روایت اعراض کردهاند و اگر اعراض مشهور از این دو روایت نبود، حتماً این دو دسته روایت با هم تعارض میکردند. آن وقت اگر تعارض پیدا کردند بر طبق قاعده، تساقط میکنند و وقتی تساقط کردند ما باید به اصل مراجعه کنیم و اصلی که در این جا مورد رجوع است، اصل عدم اشتراط است. اصل عدم اشتراط صحّت وضو به غسل محلّ بول جاری است. امّا اگر ما اعراض مشهور از این دو روایت را کاسر سند آنها دانستیم، از ابتدا این دسته کنار گذاشته میشوند و کار به اجرای اصل کشیده نمیشود و همان روایات دسته اوّل اخذ میشوند و از نظر تعداد هم آنها بیشتر بودند و از نظر متنی هم صریحتر و شفافتر.


[1] . تحرير الوسيلة؛ ج:‌1، ص: 18‌
[2] . وسائل الشيعة؛ ج:‌1، ص: 315‌
[3] . وسائل الشيعة؛ ج:‌1، ص: 294‌
[4] . همان
[5] . ر.ک: مستمسك العروة الوثقى، ج:‌2، ص: 206‌
[6] . وسائل الشيعة؛ پیشین
[7] . رجال النجاشی؛ ص:290
[8] . وسائل الشیعه، ج:1، ص:295
[9] . همان
[10] .همان؛ ص:295
[11] . همان، ص:296
[12] . همان
[13] . تهذیبالأحکام، ج:1، ص: 49
[14] . همان، ص: 297
[15] . «هَذَا يَعْنِي بِهِ إِذَا لَمْ يَكُنْ قَدْ تَوَضَّأَ فَأَمَّا إِذَا تَوَضَّأَ وَ نَسِيَ غَسْلَ الذَّكَرِ لَا غَيْرُ فَلَا يَجِبُ عَلَيْهِ إِعَادَةُ الْوُضُوءِ وَ إِنَّمَا يَجِبُ عَلَيْهِ غَسْلُ الْمَوْضِعِ وَ الَّذِي يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ». تهذیبالأحکام، ج:1،ص:47

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo