< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ما راجع به این مسأله بود که آیا غساله غیر مزیله پاک است یا نجس. چهار نظریّهای که در این باره مطرح شده بود بیان کردم و گفتم مشهور قائل به نجاست این غساله هستند. بعضی از ادلّه آنها را هم بیان کردم و آنها را به دو دسته ادلّه عامّه و خاصّه اثبات نجاست غساله غیر مزیله تقسیم کردم. پس از بررسی ادلّه عامّه، دو روایت از ادلّه خاصّه مطرح شد.
 روایت سوم: موثّقه «عمّار» است. این روایت حدیث اوّل باب پنجاه و سوم از ابواب نجاسات کتاب وسائل است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى (عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ- وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- يُصَبُّ فِيهِ الْمَاءُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ- ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ- ثُمَّ يُفْرَغُ ذَلِكَ الْمَاءُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ- فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ وَ قَدْ طَهُرَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ- اغْسِلِ الْإِنَاءَ الَّذِي تُصِيبُ فِيهِ الْجُرَذَ مَيِّتاً سَبْعَ مَرَّاتٍ». [1]
  سند این روایت تمام است. البتّه در این روایت یک بحثی درباره اناء مطرح شده که مربوط به تطهیر ظروف است و ربطی به مبحث ما ندارد.
 علّت حکم به إفراغ سوم، نجاست غساله است
 امّا از این روایت برای اثبات نجاست غساله استفاده شده، بدین صورت که گفته‌اند وجهی برای وجوب افراغ ماء از ناء در مرتبه ثالثه وجود ندارد، جز اینکه غساله آن نجس باشد؛ یعنی در این روایت گفته شده است که برای تطهیر ظرفی که قذر درون آن وجود دارد، سه بار باید آب درون آن ریخت آب را خالی کرد. علّت اینکه بار سوم هم باید این کار را انجام داد چیزی نیست، مگر اینکه قائل شده‌اند به دلیل نجاست غساله این کار باید انجام شود؛ یعنی بعد از آن غسله ثالثه، اناء پاک می‌شود؛ چون اگرآن غسله دوم پاک بود، دیگر لازم نبود برای بار سوم، آب درون ظرف ریخته شود.
 البتّه من در آینده عرض خواهم کرد که این غسله دوم، غسله مزیله نیست و به تعبیر ما غسله مطهِّره است؛ چون با این غسله اناء پاک می‌شود و اگر خود این غسله پاک بود، افراغ معنا نداشت؛ چون دستور به افراغ برای این است که آن غسله نجس بوده است. لذا گفته‌اند که این غسله را هم باید تخلیه کرد.
  به این تقریبی که از موثّقه شده است چند جواب داده‌اند:
 جواب اوّل: گفته‌اند ممکن است دستور به افراغ به دلیل این بوده که انفصال ماء غساله در تمام غسلات برای تطهیر، معتبر است یعنی باید غساله از محلّ جدا و منفصل شود تا محلّ پاک گردد. امّا دلیل افراغ این نیست که آن غساله نجس بوده و به دلیل نجاست باید افراغ صورت گیرد. بلکه برای پاک شدن محلّ است و نه نجاست غساله؛ یعنی ما چون با دو امر اعتباری سر و کار داریم بین پاک شدن اناء و نجس بودن ماء غساله تفکیک می‌کنیم. پس گفته‌اند انفصال ماء غساله در تطهیر اناء معتبر است و دور ریختن آن به دلیل همین تطهیر است و نه به جهت نجس بودن غساله.
 البتّه من باید عرض کنم که اگر ما مسائل اعتباری شرعی نجاستها را کنار بگذاریم، چه بسا عرف هم مساعد این جواب باشد. یعنی چه بسا این جواب کمی با اعتبارات عرفیّه در باب قذارات همسو و موافق باشد. کاری هم به شرع و اعتبارات شرعیّه نداریم.
  البتّه من در آینده عرض خواهم کرد که ما مشکلی هم نداریم که به این روایات از باب تعبّد عمل کنیم. یعنی فقط به دلیل اینکه شارع فرموده باید سه بار افراغ صورت بگیرد، با این عمل را سه بار انجام دهیم. زیرا در باب غساله با اشکالاتی مواجه می‌شویم که باید به همه آنها پاسخ دهیم: مثلاً یکی از اشکالات این است که اگر این غساله‌ای که از لباس بیرون می‌آید نجس است، پس آن آبی هم که داخل لباس می‌باشد باید نجس باشد. چون این غساله و آن آب باقیمانده عین یکدیگر هستند. چهطور است که غساله نجس، ولی بقیّه آبی که داخل لباس است پاک می‌باشد؟ در حالیکه اینها یک آب بوده‌اند که مقداری به عنوان غساله خارج شده و مقداری هم در آن محلّ مانده است.
 جواب دوم: به مجردّ ریختن آب و صبّ ماء قلیل بر ظرف که در روایت آمده، عنوان غسل محققّ نمی‌شود؛ یعنی به صرف آب ریختن داخل ظرف، نمی‌گویند ظرف شسته شده است و برای اینکه عنوان غسل صدق کند، امر به افراغ کرده‌اند. در واقع اینکه در روایات و ادلّه ما آمده است که اگر خواستید ظرفی را با ماء قلیل تطهیر کرده و غسل دهید، باید ثلاث مرات غسل دهید، این غسل فقط با ریختن و صبّ ماء تحقّق پیدا نمی‌کند، بلکه باید این آب را ریخت و آن را تخلیه کرد و تا آب تخلیه نگردد، عنوان غسل صدق نمی‌کند. پس تخلیه غساله به دلیل نجاست آن غساله نیست. بلکه این عدّه در غسل به وسیله ماء قلیل، بین نجاست غساله و صدق عنوان غسل تفکیک کرده‌اند. پس در اینجا از باب تعبّد، شارع فرموده است که باید با آب قلیل، سه بار شست و شو کنید و با صرف آب ریختن در داخل ظرف، شست و شو و غسل صدق نمی‌کند، بلکه باید آن را خالی هم بکنید.
 اینها احتمالاتی است که در روایت وجود دارد و بعضی از این احتمالات هم موافق موازین عرفی است و وجود این اختلافات باعث می‌شود که ما بتّاً نتوانیم از این روایات نجاست غساله را استفاده کنیم.
 استفاده از ادلّه ناهی استعمال ماء حمّام
 روایت چهارم: دلیل دیگری که قائلین به نجاست غساله برای اثبات مدّعای خود مورد استناد قرار داده‌اند، اخباری است که از استعمال ماء حمّام نهی می‌کند. ما در گذشته راجع به ماء حمّام بحث کردیم و اخبار آن باب را بیان نمودیم. روایاتی از «ابنابییعفور» نقل کردم که یکی از آنها موثقه بود. این روایت حدیث پنجم باب یازدهم از ابواب ماء مضاف است:«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِيَّاكَ أَنْ تَغْتَسِلَ مِنْ غُسَالَةِ الْحَمَّامِ- فَفِيهَا تَجْتَمِعُ غُسَالَةُ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ وَ الْمَجُوسِيِّ- وَ النَّاصِبِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هُوَ شَرُّهُمْ- فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ- وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَأَنْجَسُ مِنْهُ». [2]
 این روایت، صریحاً به بحث غساله اشاره دارد و علّت نهی از استعمال آن هم در خود روایت آمده است که نجاست غساله میباشد. یا روایت «عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) قَالَ: لَا تَغْتَسِلْ مِنَ الْبِئْرِ الَّتِي تَجْتَمِعُ فِيهَا غُسَالَةُ الْحَمَّامِ- فَإِنَّ فِيهَا غُسَالَةَ وَلَدِ الزِّنَا- وَ هُوَ لَا يَطْهُرُ إِلَى سَبْعَةِ آبَاءٍ- وَ فِيهَا غُسَالَةُ النَّاصِبِ وَ هُوَ شَرُّهُمَا- إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً شَرّاً مِنَ الْكَلْبِ- وَ إِنَّ النَّاصِبَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنَ الْكَلْبِ» [3] که حدیث چهرم همان باب است. البتّه اگر در خاطرتان باشد عرض کردم که این روایت درباره فاضلابی است که غساله ماء حمّام در آن جمع می‌شده است.
 پس شبهه‌ای نیست که این روایت صریحاً در باب غساله است، امّا باید دید مربوط به چه نوع غساله‌ای است و مشکل این است که چه غساله‌ای در این روایت منهیٌ عنه است.
 در جواب این دسته از روایات، گفته‌اند صحیح است که ما روایاتی داریم که در آنها، از استعمال غساله ماء حمّام نهی شده است، امّا در مقابل این روایات، دسته‌ای از روایات وجود دارد که می‌گویند غساله ماء حمّام پاک است. روایات متعددّی هم در این باب وجود دارد. روایاتی که در آنها بحث حیاض صغار مطرح شده بود. پس این دو دسته روایات با هم معارض هستند. بنابراین نمی‌توان با استناد به این دسته از روایاتی که از استعمال ماء حمّام نهی کرده، حکم کنیم که غساله نجس است؛ زیرا این روایات معارض دارند و به وسیله این معارضات می‌شود آن روایات را از کار انداخت.
 البتّه به این جواب هم اشکالی گرفته‌اند که بین این دو دسته روایات تفاوت وجود دارد. در روایاتی که از استعمال غساله ماء حمّام نهی شده، مانند موثّقه «ابنابییعفور»، تعلیلی وجود ندارد و به همین دلیل، ما نمی‌توانیم بگوییم که حکم آن روایات، دائر مدار علّت است. ولی در روایاتی که می‌گوید غساله ماء حمام پاک است، علّت این حکم هم ذکر شده و اگر در خاطرتان باشد، علّت حکم به طهارت، اتّصال ماء حمّام به مادّه بود. یعنی ماء حمّام که همان حیاض صغار است، متّصل به یک منبع و خزینه‌ای بوده است. لذا حضرت فرموده‌اند، ماء آن حیاض صغار منفعل نمی‌شود. از این تعلیل نتیجه می‌گیریم روایاتی که غساله ماء حمّام را طاهر می‌داند، نمی‌خواهند بگویند ماء غساله مطلقاً پاک است. بلکه این روایات، طهارت ماء حمّام و غساله آن را دائر مدار اتّصال به منبع می‌داند؛ پس این روایات می‌گوید ماء قلیلی که متّصل به مخزن است، پاک می‌باشد و بنابراین این روایات، ارتباطی به بحث ما ندارد. چون روایات، راجع به ماء قلیل متّصل به منبع صحبت می‌کند و آن دسته از روایات مورد بحث که می‌گوید غساله نجس است، راجع به اتّصال به منبع مطلبی بیان نکرده است.
 اگر دقّت کنید بحث ما این است که اگر بخواهیم نجسی را به وسیله ماء قلیل تطهیر کنیم، آیا غساله آن ماء پاک است یا خیر؟ اطلاق ادلّه‌ای که در باب ماء حمّام وارد شده و استعمال غساله آن را نهی و ممنوع کرده است، شامل غساله ماء قلیل هم می‌شود و إنّما الکلام که فقط ماء حمّامی که متّصل به منبع باشد، از تحت این اطلاق خارج می‌شود.
 تقریب دیگری که برای اثبات نجاست غساله با استفاده از این روایات می‌توان گفت این است که بگوییم همین روایاتی که می‌گوید غساله ماء حمّام پاک است، دلالت بر این دارد که غساله نجس است؛ چون در این روایت علّت طهارت غساله ماء حمّام که اتّصال به منبع است بیان شده و بنابراین هر غساله‌ای که متّصل به منبع نباشد، نجس است. لذا برای اثبات نجاست غساله اصلاً احتیاجی به روایات دیگر نداریم؛ چون با استناد به یک دسته از روایات می‌توانیم بگوییم که اگر غساله مادّه نداشته باشد نجس است.
 در اینجا باید عرض کنم دلیل عمده‌ای که قائلین به نجاست غساله مطرح می‌کنند و مرحوم آقای حکیم هم در مستمسک همین دلیل را بیان می‌کنند اطلاق احوالی یک دسته از روایات است که دلالت بر انفعال ماء قلیل می‌کند و در گذشته راجع به آنها بحث کرده‌ایم. در جلسات گذشته دو دسته از ادلّه در باب ماء را که بیان کردیم. در یک دسته از آن روایات بحث درباره این بود که اگر ماء به حدّ کر برسد منفعل نمی‌شود و اگر به حد کر نرسد در اثر ملاقات با نجاست منفعل می‌شود.
 ملاقات را هم به دو دسته تقسیم کردیم: یکی بحث ملاقات با عین نجاست و دیگر بحث ملاقات با متنجّس.
 منظور آقای حکیم از اینکه اطلاق احوالی را مطرح کرده‌اند این است که اطلاق احوالی آن ادلّه‌ای که می‌گوید ماء قلیل اگر به نجاست متّصل شود نجس می‌شود، اقتضاء می‌کند که بگوییم غساله نجس است. در مستمسک همین تعبیری که من عرض کردم را آورده‌اند. البتّه ایشان هم می‌گویند که درباره غساله مزیله هیچ شبهه‌ای نیست که نجس است؛ یعنی وقتی با عین نجس برخورد کرده قطعاً نجس است. روایات زیادی هم در این باره هست که بعضی حتّی قائل شده‌اند تعداد آنها به حدود سیصد روایت میرسد.
 بلکه دعوا و اختلاف بر سر غساله غیر مزیله است. مثلاً اگر بخواهیم با ماء قلیل بول را تطهیر کنیم باید دوبار آب بریزیم. بحث در این است که غساله ماء دوم که غساله غیر مزیله است آیا نجس است یا خیر؟ در واقع بحث در این است که آیا آن اطلاقات احوالی، شامل غساله غیر مزیله هم می‌شود یا خیر؟ اینجاست که اختلافات زیادی وجود دارد که من در جلسه آینده فرمایش صاحب عروة را مطرح می‌کنم که نشان دهنده همین اختلاف است. پس می‌خواهیم ببینیم آیا این اطلاقات قابل تمسّک است یا منصرف از غساله غیر مزیله است.


[1] . وسائل الشيعة؛ ج:، ص: 496
[2] . همان؛ ج:1؛ ص:220
[3] . همان ؛ ص:219

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo