< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 مسأله 24:‌ «الماء المستعمل في رفع الخبث المسمى بالغسالة نجس مطلقا». [1]
 ایشان در این مسأله تعبیر مطلقاً را آورده‌اند؛ لذا لازم است در باب غساله به شکلی بحث را مطرح کنم که تا حدودی جامع الأطراف باشد.
  در باب غساله چند بحث مطرح است: بحث اوّل این است که آیا جایز است غساله مائی که در رفع خبث استعمال شده را برای رفع حدث مورد استعمال قرار داد یا خیر؟
 پاسخ به این سؤال منوط به یک بحث ریشه‌ای است که اساس و پایه کار ما در بحثهای آینده هم هست؛ یعنی منوط به این امر است که ما غساله را نجس بدانیم یا پاک. اگر قائل شدیم غساله نجس است، دیگر این سنخ بحثها پیش نمی‌آید، یعنی به این نتیجه خواهیم رسید که استعمال غساله در رفع حدث و همچنین در رفع خبث دیگر جایز نیست، چون نجس است. ولی اگر قائل به طهارت غساله شدیم، آنوقت درباره اینکه غساله رافع خبث است مشکی وجود نخواهد داشت و این مسأله مورد اتّفاق فقهاء است.
 امّا اینکه رافع حدث هم هست یا خیر، بحثی است که به تازگی از آن عبور کردیم و عرض نمودیم که دو نظریّه دراینباره وجود دارد: یک نظریّه قول کسانی بود که می‌گفتند اگر مائی در رفع حدث اکبر استعمال شده باشد، جایز نیست که آن ماء را برای بار دوم مورد استعمال قرار داد، ولو اینکه پاک هم باشد. لذا از نظر این عدّه که برخی از قدما هم قائل به آن هستند، غساله رافع حدث نیست. امّا بر طبق نظریّه دوم جایز است که از این غساله استعمال ثانوی بکنیم.
 
 بررسی نجاست یا عدم نجاست غساله
 امّا بحث اصلی و ریشه‌ای این است که آیا اصلاً غساله نجس است یا خیر. درباره این بحث چند صورت قابل تصویر است:
 صورت اوّل: درباره غساله‌ای است که یکی از اوصاف ثلاثه آن به دلیل ملاقات با نجس العین تغییر کرده و وصف آن نجس العین را به خود گرفته باشد. در این صورت شکّی نیست که این غساله نجس است. این بحث از مباحثی است که در گذشته مطرح کرده و ادلّه آن را هم که روایات متعددّی بود بیان نمودیم. من گام به گام پیش می‌روم تا این مباحث تا حدودی روشن گردد. بنابراین شکّی نیست غساله‌ای که یکی از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر کرده نجس است. چون درگذشته درباره این مسأله بحث کردیم که حتّی اگر ماء کر یا جاری به دلیل ملاقات با نجاست، یکی از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر کند نجس می‌شود. پس تنجّس به واسطه تغییر اوصاف ثلاثه مختص به ماء کر یا جاری نیست و به طریق أولی درباره غساله هم مطرح است. بنابراین باید به سراغ صورت بعدی بروم.
  صورت دوم: درباره غسالهای است که یکی از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر نکرده است؛ یعنی مصبّ بحث ما راجع به غساله‌ای است که یکی از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر نکرده باشد که در این صورت، بحث چند حالت پیدا می‌کند:
 تفصیل میان غساله مزیله و غیر مزیله
 حالت اوّل: راجع به غساله‌ای است که یکی از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر نکرده ولی این غساله مائی است که مزیله عین نجس باشد. در مورد این حالت گفته‌اند این هم محلّ بحث نیست؛ چون این غساله هم نجس است.
 مرحوم آقای حکیم دراینباره تذکّری داده‌اند: فرموده‌اند اگر در جایی دیدید که بعضی از فقهاء در این حالت، قائل به طهارت ماء شده بودند، منظورشان این نیست که غساله پاک است، بلکه منظور این آقایان این بوده که ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجاست نجس نمی‌شود؛ یعنی نه اینکه بخواهند بگویند غساله پاک است لذا ایشان می‌فرماید: «و منه يظهر أن نسبة القول‌ بالطهارة في المقام الى مثل العماني في غير محلها. و كذا نسبته الى مثل السيد و الحلي (قدهما)، فإنهما قائلان بطهارة الوارد و لو على النجاسة العينية». [2]
 پس مراد این آقایان این بوده که اگر ماء قلیل با نجس ملاقات کند، نجس نمی‌شود و این مسأله ربطی به بحث غساله ندارد. بنابراین این استدراکی که ایشان کرده‌اند استدراک خوبی است. البتّه در باب این حالت اوّل یعنی غساله مزیله نجس، کسانی که قائلند ماء قلیل به وسیله ملاقات با نجس العین، نجس می‌شود، شکّی وجود ندارد که غساله آن را هم نجس می‌دانند و در این مطلب بحثی وجود ندارد.
 من این مباحث را گام به گام پیش می‌برم تا مصبّ بحث به هم ریخته نباشد و خوب روشن شود.
 حالت دوم: بحث راجع به غساله‌ای است که به وسیله ملاقات با نجاست، یک از اوصاف ثلاثه‌اش تغییر نکرده ولی غساله غیر مزیله است. اختلاف و دعوا بر سر این حالت است که اقوال متعددّی هم درباره آن مطرح شده است.
 تبیین مفهوم غساله مزیله و غیر مزیله
 قبل از اینکه وارد اقوال بشوم، لازم است مطلبی را راجع به مفهوم مزیله و غیر مزیله ارائه کنم. غساله مزیله، یعنی غساله آبی که به وسیله آن آب، عین نجاست زائل شده باشد؛ یعنی گاهی، عین نجاست مانند خون موجود است و بعد به وسیله ماء قلیل می‌خواهیم عین نجاست را بر طرف کنیم.
  امّا گاهی عین نجاست را قبلاً برطرف نموده‌ایم، مثلاً به وسیله یک مائی عین نجاست بر طرف شده است و حالا می‌خواهیم آن محلّ را تطهیر کنیم، یا اینکه نجاست، به خودی خود بر طرف شده باشد یا اینکه اساساً نجاست مانند بول است که حالت رطوبت داشته و الآن خشک شده است که وقتی نگاه می‌کنیم، چیزی از نجاست را مشاهده نمی‌کنیم. بر عکس خون که عین نجس قابل مشاهده است. در این حالات، اگر بخواهیم محلّ نجس را تطهیر کنیم آبی که برای تطهیر استفاده می‌شود، غیر مزیله است و غساله آن آب هم غساله غیر مزیله می‌باشد، چون عین نجاست قبلاً بر طرف شده است. پس مصبّ بحث راجع به غساله غیر مزیله است، اعمّ از اینکه عین نجاست با ماء دیگری قبلاً بر طرف شده باشد یا اساساً مانند بول، خشک شده و عینی در کار نباشد.
  نظریّات درباره حکم غساله غیر مزیله
 درباره این حالت چند نظریّه مطرح شده است:
 نظریّه اوّل: حکم به نجاست این غساله کرده‌اند. مثلاً در تحریر دیدیم که مطلقاً حکم به نجاست این غساله کرده‌اند: «الماء المستعمل في رفع الخبث المسمى بالغسالة نجس مطلقا».
 نظریّه دوم: حکم به طهارت آن کرده‌اند مانند صاحب جواهر که اصرار بر این حکم دارند.
 نظریّه سوم: حکم به احتیاط کرده‌اند. مثلاً مرحوم سیّد محمد کاظم یزدی در عروه غساله مزیله را نجس می‌دانند. ولی درباره غساله غیر مزیله، احتیاط کرده‌اند.
 نظریّه چهارم: قائل به تفصیل شده‌اند بین غساله‌ای که متعاقب آن حکم به طهارت محلّ شود و غساله غیر مزیله‌ای که متعاقب آن حکم به طهارت محلّ نشود. غساله‌ای که متعاقب آن حکم به طهارت محلّ شود، مربوط به متنجّس است که برای تطهیر آن یک بار آب ریختن کافی باشد و به تعبیر آقایان فقهاء مرةً واحدةً کافیست، که در این صورت حکم به طهارت غساله این ماء کرده‌اند.
 امّا آنجایی که مرةً واحدةً کافی نبوده و مرتین لازم است، مانند بول، غساله آب اوّلی که بر روی محلّ نجاست ریخته می‌شود نجس است، چون با بار اوّل آب ریختن، حکم به طهارت محلّ نمی‌شود، امّا غساله ماء دوم پاک است بر خلاف خون که اگر عین نجاست بر طرف شده باشد، با یک بار آب ریختن حکم به طهارت محلّ نجس می‌شود و در نتیجه غساله آن هم پاک می‌باشد.
 عدم نیاز به اتیان دلیل خاصّ برای اثبات طهارت غساله غیر مزیله
 قبل از اینکه وارد ادلّه این باب شویم، من یک تقریب کلّی را که در باب طهارت غساله مطرح کرده‌اند بیان می‌کنم: تقریب کلّی این است که ما برای اثبات طهارت غساله، احتیاج به دلیل نداریم. البتّه این عدم احتیاج دلیل مربوط به غساله‌ای است که عین نجاست همراه آن نباشد؛ چون تمام ادلّه‌ای که در باب طهارت ماء وارد شده است، برای اثبات این مطلب کافی است. مثلاً یکی از آن ادلّه، آیه «وَ اَنزَلنا مِنَ السّماءِ ماءاً طَهوراً» است. بلکه اگر بخواهیم عدم طهارت غساله‌ای که عین نجاست در آن نیست را اثبات کنیم، احتیاج به دلیل داریم. یعنی برای اثبات عدم طهارت غساله نیاز به دلیل داریم و کسانی که قائل به نجاست غساله غیر مزیله هستند، باید دلیل بیاورند؛ لذا در بررسی ادلّه وارد در این باب، سراغ ادلّه کسانی می‌رویم که قائل به نجاست غساله غیر مزیله هستند.
 بررسی ادلّه قائلین به نجاست غساله غیر مزیله
  • دلیل اوّل: اجماعی است که در حدائق از قول علّامه نقل شده است. ایشان فرموده است اگر بدن مغتسل جنب یا حائض نجس باشد، ماء قلیل مستعمل در غسل جنابت و حیض نجس است. بنابراین صاحب حدائق از مرحوم علّامه نقل اجماع کرده است.
 در مورد این دلیل اوّل چند مطلب وجود دارد:
 مطلب اوّل: اجماعی که صاحب حدائق از مرحوم علّامه نقل کرده است، اجماع تعبّدی نیست. چون ما در این باب ادلّه‌ای داریم که دلالت بر نجاست غساله می‌کند و به آن روایات خواهیم پرداخت. لذا با توجّه به وجود ادلّه لفظیّه، نوبت به اجماع که دلیل لبّی است نمیرسد. چون اجماعی حجّت است که تخلّل اجتهاد در آن نباشد و در ما نحن فیه با توجّه به وجود این روایات چه بسا تخلّل اجتهاد صورت گرفته باشد؛ یعنی چه بسا مجمعین که فتوا به نجاست این غساله داده‌اند، از همین ادلّه استفاده کرده باشند و اجتهاد آنها منتهی به این فتوا شده است. بنابراین تخلّل اجتهاد رخ داده و این اجماع، تعبدّی نیست.
  مطلب دوم: ما در صورتی اجماع کاشف از سنت معتبره را حجّت مید‌انیم که از قدما نقل شده باشد و در ما نحن فیه اجماعی که از علاّمه نقل شده است، اجماع قدما نیست. یعنی چون اجماع منقول است و از مجمعین خبری نیست، و علامّه ادعای اجماع کرده‌اند، جزء اجماع قدما به حساب نمی‌آید.
 یعنی یک وقت قدما ادّعای اجماع می‌کنند، که ما آن را می‌پذیریم؛ چون آنها نزدیک به زمان معصومین(علیهمالسّلام) بوده‌اند و ممکن است سنّت معتبره‌ای در دست داشته‌اند که به ما نرسیده است. البته باز هم به شرطی اجماع قدما پذیرفته است که دلیلی در باب وجود نداشته باشد و گرنه به همان دلیل مراجعه می‌کنیم.
 مطلب سوم: باید ببینیم مصبّ اجماعی که نقل شده است چیست و به تعبیر ما معقد اجماع را باید تشخیص دهیم و ببینیم که با ما نحن فیه منطبق است یا خیر. معقد و مصبّ این اجماع مائی است که جنب و حائض برای تطهیر بدن خود استعمال کرده‌اند. بنابراین بحث اجماع راجع به غساله مزیله عین نجس است؛ یعنی حائض به وسیله ماء دارد دم را و جنب منی را تطهیر می‌کند. بنابراین این اجماع از مصبّ بحث ما خارج است؛ چون بحث ما راجع به غساله غیر مزیله است؛ لذا اجماعی را که به عنوان دلیل اثبات نجاست غساله غیر مزیله مطرح کرده‌اند از مصببّ بحث خارج بوده و برای اثبات مدّعا کافی نمی‌باشد. پس به سراغ ادلّه بعدی می‌رویم.
  • دلیل دوم: دلیل دوم به دو دسته تقسیم می‌شود:
  یک دسته ادله عامّی هستند که برای اثبات نجاست غساله غیر مزیله مورد استناد قرار گرفته و یک دسته ادلّه خاصّه‌ای هستند که در مورد خود غساله بیان شده است.
 ادلّه عامه اثبات نجاست غساله غیر مزیله
 دلیل اوّل: یکی از این ادلّه عامّه حدیث اوّل باب نهم از ابواب ماء مطلق کتاب «وسائل» است که ما قبلاً آن را مطرح کرده‌ایم: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) وَ سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ- وَ تَلَغُ فِيهِ الْكِلَابُ- وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ قَالَ- إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ». [3]
 برای اثبات نجاست غساله به مفهوم این صحیحه تمسّک شده است که ما در جلسه آینده تقریبی را که با استفاده از اطلاق این مفهوم بیان شده، مطرح خواهیم کرد.


[1] . تحرير الوسيلة؛ ج، ص: 16
[2] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج، ص: 228
[3] . وسائل الشيعة؛ ج، ص: 158

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo