< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

  • مسأله11: «الراكد بلا مادة ينجس بملاقاة النجاسة إذا كان دون الكر، سواء كان واردا عليها أو مورودا، و يطهر بالامتزاج بماء معتصم كالجاري و الكر و ماء المطر، و الأقوى عدم الاكتفاء بالاتصال بلا امتزاج.». تحرير الوسيلة؛ ج:، ص: 14
 بحث درباره «ماء راكد قليل» است. عدهاي در اثبات اینکه آب قلیل به ملاقات با نجاست نجس میشود، اجماعاتی از قدما و متأخرين مطرح كردهاند. حتي اينکه ابن عقيل قائلند ماء قليل منفعل نمیشود را قابل اعتنا ندانسته و گفتهاند مضر به اجماع هم نيست.
 با وجود روایات، نیازی به اجماعات نیست
 اما با توجه به روايات بسیاری كه میگوید آب کمتر از كر به ملاقات با نجس العين متنجس ميشود، ظاهراً احتياجي به رجوع به اجماعات نداريم؛ و این روایات آنقدر زیاد است که حتي از صاحب معالم و علامه مجلسي و مرحوم وحيد بهبهاني (رحمة الله علیهم) نقل شدهاست كه اخبار متواتر داریم و صاحب رياض ميفرمايد كه بعضی اصحاب که این را روایات را جمع کردهاند، گفتهاند که به دویست روايت رسیدهاست. حتي سیصد روايت هم نقل شده؛ بنابراين در چنين مسألهاي كه اين تعداد روايات دربارة آن وارد شده، ديگر نيازي به حرفهاي ديگر و رجوع به اجماعات نيست.
 روایات در ابواب مختلف آمدهاست. مرحوم حكيم (رضوان الله تعالی علیه) در مستمسك [1] چند روايت را به عنوان نمونه نقل كردهاست. مثلاً:
 روایت اول: «إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ» [2] . كه از نظر مفهوم شرط مؤيد مطلب است. واينكه از سالبة كليه، موجبة جزئيه بهدست ميآيد یا خیر هم مطلبي است كه به آن میرسیم.
 روایت دوم: «وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ» [3] .
 روایت سوم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ» [4]
  این روایات در «أَبواب الْأَسْآر» زیاد آمده است.
 یا مثالهای ديگر از إنائين مشتبهين كه در آن اجمالي وجود دارد ميتوان زد.
 روایت چهارم: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ رَجُلٍ مَعَهُ إِنَاءَانِ فِيهِمَا مَاءٌ وَقَعَ فِي أَحَدِهِمَا قَذَرٌ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا هُوَ وَ لَيْسَ يَقْدِرُ عَلَى مَاءٍ غَيْرِهِ قَالَ يُهَرِيقُهُمَا جَمِيعاً وَ يَتَيَمَّمُ» [5] روایت پنجم: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْهُمْ (علیه السلام) قَالَ إِذَا أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ تَغْسِلَهَا فَلَا بَأْسَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَصَابَهَا قَذَرٌ بَوْلٌ أَوْ جَنَابَةٌ فَإِنْ أَدْخَلْتَ يَدَكَ فِي الْمَاءِ وَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَأَهْرِقْ ذَلِكَ الْمَاءَ» [6] لذا از نظر ادله اصل اينكه ماء قليل به ملاقات با نجاست، متنجس ميشود قابل انكار نيست و قضیهای مهمله است.
 اقوال مطرح شده در مسأله
 اقوال برخي آقايان را در حول این مسأله را مطرح میکنیم.
 آخوند خراسانی: ملاک نجاست آب قلیل ملاقات با نجس العین است
 قول اول: آخوند خراساني (رضوان الله تعالی علیه) دربارة همين روايت «إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ» ـ که روایات بسیاری با این مضمون وجود دارد ـ ميفرمايند: ما از روايت این را به دست میآوریم كه اگر ماء قليل با نجس العين ملاقات كند، نجس ميشود و اجتناب از آن واجب است. ولي اگر با متنجس ملاقات کند ـ بدون در نظر گرفتن اجماع بر اینکه متنجس، منجس است ـ ، با اين ادله نميتوان نجاستش را اثبات كرد. علت فرمایش ایشان هم این است که در تمام رواياتی که این مضمون وجود دارد، «شيء» را «نجس العين» گرفتهاند، نه اعم از نجس العين و متنجس.
 جواب اول: یک جوابی که به ایشان دادهاند این است که: «شيء» اطلاق دارد که شامل هر شيءای كه شارع مقدس اجتناب از آن را واجب كردهاست ميشود. بنابراين چون در روايات داريم که متنجس نجس و اجتناب از آن واجب است، شيء كه از مفاهيم عامه میباشد، شامل آن هم مي شود.
 جواب دوم: اما بنده عرض میکنم آیا در روايت پنجم که آمده بود اگر دستش آغشته به بول و يا مني باشد و در آب فرو ببرد، نميتوان با آن آب وضو گرفت، دستش خودِ بول بوده است؟! و يا مگر در روايت آمده است كه دستش تر بوده است؟! نخير! بلكه نسبت به این موارد اطلاق دارد و اتفاقاً خلاف فهم عرفي هم هست؛ (به تعبير «اصاب» دقت كنيد كه مؤيد مطلوب ماست)
 آقایان جواب داده بودند که چون شيء اطلاق دارد، هم نجس العين و هم متنجس را در بر ميگيرد و در منطوق روايت لفظ «شيء» آمده است و مطلق میباشد، پس در مفهوم هم همان شيء اعم از نجس و متنجس باید ثابت بماند. ولي عرض ما از اين هم بالاتر است. اين بود كه با استفاده از خود روايت ميشود حرف آخوند را رد كرد.
 
 شيخ طوسي و صاحب شرايع: ذرات صغار دم، ماء را نجس نميكند
 قول دوم: از شيخ طوسي و صاحب شرايع (رضوان الله تعالی علیهما) نقل شده كه است: اگر ذرات صغار دم با اينكه نجس العين است به مقدار رأس إبره باشد، ماء را نجس نميكند. دليل ايشان این روایت است که: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ فَامْتَخَطَ فَصَارَ بَعْضُ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْراً صِغَاراً فَأَصَابَ إِنَاءَه هَلْ يَصْلُحُ لَهُ الْوُضُوءُ مِنْهُ فَقَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً يَسْتَبِينُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَيْئاً بَيِّناً فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ وَ هُوَ يَتَوَضَّأُ فَتَقْطُرُ قَطْرَةٌ فِي إِنَائِهِ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ قَالَ لَا.» [7]
 جواب اول: به ايشان پاسخ دادهاند كه اگر لفظ «شيء»ای كه در روايت آمدهاست، منصوب باشد (شيئاً) و اسم يكن را «دم» قرار دهيم، به اينكه إن لم يكن شيئاً (أي: إن لم يكن الدمُ شيئاً يستبين ...)؛ ومعنای روایت این بشود که خونی بوده که به ماء إصابت كرده، ولی آنقدر ریز بودهاست که در آب معلوم نیست، حق با شماست. ولي اگر لفظ «شيء»، مرفوع (شيءٌ) بوده باشد، آنوقت اصل اينكه خونی در ماء بودهاست يا نه، معلوم نيست.
 جواب دوم: مرحوم شيخ انصاري و مرحوم نائيني (رضوان الله تعالی علیهما) (كه معمولاً در بعضي از مسائل از شيخ متابعت ميكنند) پاسخ ديگري دادهاند؛ فرمودهاند که اگر إناء را اعم از داخل و خارج إناء بگيريم (مثل عنوان كاسه كه هم بر داخل و هم بر خارج كاسه اطلاق ميشود)، در اين صورت مشكل حل است. در روایت هم بحث از إصابت به إناء است و نه آب. شخص خون دماغ شده و خون هم پخش شدهاست و فرض هم میكنيم که به إناء اصابت كرده، اما نمیدانیم به داخل إناء اصابت كرده يا خارج آن. در این صورت علم اجمالي به اصابت داريم و از طرفين علم اجمالي بايد اجتناب شود، ولي اين در جائيست كه هر دو طرف مورد ابتلاء باشد‌. (در حالي كه خارج إناء اصلاً مورد ابتلاء نيست. چون او مي خواهد باآن آب وضو بگيرد و قطعاً آب داخل ظرف مورد نظر است. لذا وجوب اجتناب ندارد.) ايشان اين روایت را از ادلهاي گرفتهاند كه ميگويد شرط تنجيز علم اجمالي، ابتلاء به طرفين است. اما اگر يك طرف مورد ابتلاء نبود، اجتناب از طرف ديگر هم لازم نيست.
 ابن عقيل و مرحوم فيض كاشاني: آب قليل منفعل نميشود
 قول سوم: به ابن عقيل و مرحوم فيض كاشاني(رضوان الله تعالی علیهما) نسبت دادهاند که آب قليل منفعل نميشود. دليل اول آنها نبوي است «خلق الله تعالي الماء طهوراً لا ينجسه شيء» و اطلاق لفظ ماء، آب كثير، قليل، جاري، راکد و مطر را در بر ميگيرد.
 جواب: حداكثر چيزي كه در اينجا داريم «اطلاق» است و همانطور كه «ما من عامٍ إلّا و قدخصّ»؛ اطلاق هم تقييد ميپذيرد و اين همه صحاح و موثقات هم به اين اطلاق تقييد زدهاند!


[1] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج: ، ص: 172
[2] . وسائل‌الشيعة ج: 1، ص : 158. تضمن ذلك عدة احاديث منها.
[3] . وسائل‌الشيعة؛ ج: 1، ص: 225
[4] . همان
[5] . وسائل‌الشيعة؛ ج: 1، ص: 151
[6] . وسائل‌الشيعة؛ ج: 1، ص: 152
[7] . وسائل‌الشيعة ج: 1، ص : 151

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo