< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث راجع به عدم مطهِّریت «ماء مضاف» نسبت به نجاست خبثیّه بود. دراین باره مطلبی از مرحوم شیخ مفید و از مرحوم سید مرتضی نقل شد که ایشان فرموده بودند «ماء مضاف» مطهِّریت دارد. شیخ مفید مستند فتوای خود را روایات قرارداده بود؛ لذا وارد روایات شدیم و روایات را دسته بندی کردیم. یک دسته روایاتی که در باب مطهِّریت بصاق نسبت به دم وارد شده بود را بررسی کردیم و گفتیم که این روایات تمام نبود.
 دستة دوم روایات مستند فتوای شیخ مفید
 دسته دوم روایاتی است که در آنها به طور مطلق امر به غَسل متنجّس می شود. در این روایات تعبیر «إغسله» آمده است، و«إغسله» اعم از این است که ماء مطلق باشد یا مضاف. به تعبیر اصطلاحی ما تمسّک به اطلاق «إغسله» کردند.
 «عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الثَّوْبَ قَالَ: اغْسِلْهُ مَرَّتَيْن» [1] . چه این غَسل با «ماء ورد» باشد یا با «ماء مطلق».
  امّا جواب از تمسک به اطلاق این است که: اولاً بحثی در باب مطلق و مقیّد مطرح است که بعضی از مطلقها به یک دستة خاص منصرف هستند. و از نظر عرفی هم این مسأله به ذهن می آید. و بنابراین بر فرض که اطلاقی در کار باشد، می گوییم که ماء، منصرف است به «ماء مطلق». ثانیاً در همین باب تطهیر متنجّس، خصوصاً تطهیر بول، روایاتی داریم که «ماء» را هم آورده است و «ماء» منصرف به «ماء مطلق» است. «مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْجَامِعِ لِأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ الْجَسَدَ قَالَ: صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ». که منصرف «ماء»، «ماء مطلق» است.
 «وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ» [2] . من روایتی را آوردم که «اغسله» آمده و ندارد «اغسله بالماء مرتین». برای اینکه مانند تعبیر همان روایت «ابن أَبي يَعْفُور» شود. وقتی صدر و ذیل این روایت را میبینیم، برای ما روشن میشود که مراد از آنجایی که فقط «اغسله» آمده، «اغسله بالماء» است و منصرف از ماء هم، «ماء مطلق» است. بنابراین در این دسته از روایات هم نمی توان به اطلاق «اغسله» استناد کرد.
 بنابراین برای اینکه «ماء مضاف» مطهِّر نجاست خبثیّه باشد، مستند روایی نداریم؛ و روایاتی را که مرحوم مفید مستند قرارداده بود بررسی کردیم ودیدیم که آنها تمام نیستند.
 نقل و نقد فرمایش سید مرتضی
 اما از سید مرتضی(رضوان الله تعالی علیه) برای مطهِّریت «ماء مضاف» استدلالی حکایت شده به این تقریب که غرض از تطهیر، ازاله عین نجاست است؛ ـ همان گونه که در حیوانات گفته میشود ـ و این ازاله هم با غَسل به «ماء مضاف» حاصل می شود. فرض کنید گوشت گوسفندی خونی شده است، اگر این خون مرتفع شود نیازی به آب کشیدن گوسفند نیست. در نجاسات اگر ازاله عین شود پاک می شود. مقداری توضیح میدهم، بعد مصب بحث و این مطلبی که نقل شده است را میآوریم.
 نظریات در نجاست حیوانات و اشجار
 در نجاست حیوانات و اشجار دو نظریه مطرح است. یک نظریه این است که اگر حیوانات و اشجار، با رطوبت هم با عین نجاسات ملاقات کنند، اصلاً متنجس نمیشوند. ـ کما هو التحقیق ـ . تا عین هست، عین نجاست است که نجس است و اگر عین نجاست برطرف شد پاک هستند، و نه اینکه با ازالة نجاست پاک می شوند؛ این ها دو مطلب است. آنجا من بحث می کنم و موافق تحقیق را من همین می دانم. مثل بواطن انسان. نه اینکه باطن بینی نجس شده باشد و با برطرف کردن خون پاک بشود؛ خیر، اصلاً بواطن نجس نمی شود. بواطن حیوان هم همین گونه است و متنجس نمی شود. بنابراین نظریه اینکه بگوییم غرض از تطهیر، ازاله عین نجاست است وزوال عین، مطهِّر است و این هم با غَسل به «ماء مضاف» حاصل می شود؛ همان گونه که در حیوانات وشجر گفته میشود، صحیح نیست. طبق این نظریّه میگوییم اصلاً نجس نشده است. ـ ثبِّتِ الأرضَ ثُمَّ انقُش ـ . اما طبق نظریة دوم که ازالة عین نجاست را مطهِّر میداند، میتوانیم قائل به فرمایش سید مرتضی شویم؛ که البته این نظریّه محل بحث است که چگونه ازالة عین نجاست،میتواند مطهِّر باشد. این بحث را برای این مطرح کردم که بگویم این قولی که از سید مرتضی حکایت شده است، به این نحوی که ایشان فرمودهاند تمام نیست.
 اما اگر بخواهیم به فرمایش سید مرتضی جوابی بدهیم، میگوییم که این فرمایش مخالف ادلة متواتره در باب مطهّرات نجاسات است. اعیان نجسه اگر با رطوبت با شیئ طاهری برخورد کنند آنها را نجس میکنند، واینطور نیست که بگوییم با برطرف شدن عین نجاست، تطهیر میشوند.
 روایتی را عرض میکنم.«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ بَالَ فِي مَوْضِعٍ لَيْسَ فِيهِ مَاءٌ فَمَسَحَ ذَكَرَهُ بِحَجَرٍ وَ قَدْ عَرِقَ ذَكَرُهُ وَ فَخِذُهُ قَالَ يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ فَخِذَيْهِ» [3] . ظاهر روایت این است که آلت او نجس بوده وبعد ران او عرق کرده، فلذا ران او متنجس شده است. بعد حضرت میفرماید آن را آب بکشد، در حالیکه بولی در ران او نبوده است. حتی عین نجاستی هم نبوده که بگوییم با بر طرف شدن عین نجاست تطهیر شده است. ملاقات با یک متنجس پیدا کرده است. (چون فرض این است که آلت را با سنگی خشک کرده است، فلذا آلت متنجس بوده و ران او یا آلت که عرق کرده باعث شده ران او هم متنجس شود) . بعد حضرت میفرماید هر دو را آب بکشد. پس نمی شود گفت که صرف ازاله عین نجاست برای متنجِّس مطهِّریت داشته باشد. مرحوم آقای حکیم در مستمسک [4] در ذیل فرمایش فیض کاشانی روایات متعددی میآورند که من نمیخواهم وارد آنها شوم. بنابر این میخواهم بگویم اولاً نصوصی که در باب تطهیر متنجسات، امر به غَسل میکند، برای ما کافیست و یکی از آنها را بیان کردم.
 نقل و نقد فرمایش فیض کاشانی در مطهِّریت ماء مضاف
 از مرحوم فیض نقل شده که ایشان تفصیل داده اند، میان آنجایی که ادلّه تصریح داشته باشد به غَسل با آب، مانند آنجایی که دارد «اغسله بالماء یا صب علیه الماء» که در آنجا ایشان فرموده اند، زوال عین مطهِّر نیست و با آب مضاف هم پاک نمیشود، و آنجایی که در روایت «ماء» نیامده است (چه بسا منظور همان جاهایی است که «اغسله» بدون ماءآمده)، که در این جا فرموده اند زوال عین موجب تطهیر میشود. اشکالاتی به ایشان مطرح شده است. ما از ایشان سؤال میکنیم که در جاهایی که «ماء» نیامده، اعیان نجسه منجِّس هستند یا خیر؟! اعیان نجسه که ملاقات با رطوبت پیدا کرده اند(و فرض هم همین است)، آیا منجِّس اشیاء طاهره هستند یا خیر؟! ایشان نمیتوانند این را انکار کنند که اعیان نجسه منجِّس هستند و اگر با رطوبت با اشیاء طاهره ملاقات کنند، آنها را نجس می کنند. چون در متن ادعای شما این نهفته است که زوال عین مطهِّر است وتا وقتی نجاستی در کار نباشد تطهیر چه معنایی دارد؟! پس میگوییم اگر این را قبول دارید، صرف ادعا کافی نیست وشما باید دلیل بیاورید که زوال عین مطهِّر است.
 ما روایتی را هم مطرح کردیم که در آن آمده بود که باید رانش را تطهیر کند. ولی اگر ما شک کردیم که با زوال عین تطهیر میشود یا خیر؟ (چون یقین داریم که با ملاقات با رطوبت نجس شده وفرض هم همین است) استصحاب نجاست میگوید که نجس است. گر چه ما به دلیل روایات متعددی که داریم شک نداریم که اینها پاک نمیشوند.
 لذا در باب مسألة آب مضاف میگوییم که مطهِّر نجاسات خبثیه نیست و نه فرمایش مرحوم مفید از نظر روایاتی که مستند قرار داده بودند و نه فرمایش سید مرتضی که بحث زوال عین را مطرح کردند ونه تفصیلی را که فیض کاشانی (رضوان الله تعالی علیهم) داده بودند، هیچکدام را نپذیرفتیم.
 در اینجا در مستمسک مطلبی را درباره فرمایش مرحوم فیض بیان میکنند که میفرمایند ما اجماع بر خلاف این تفصیلی که شما داده اید داریم. [5] فقها فرموده اند که نجس منجِّس است. سید مرتضی هم که فرموده بودند زوال عین کافیست. ولی اصلاً قولی نداریم که بگوید در جایی زوال عین کافیست و در جایی خیر. یا این قول را داریم که باید تطهیر صورت بگیرد یا قول سید مرتضی که زوال عین کافیست.
 


[1] 1. وسائل‌الشيعة ج: 3، ص: 395
[2] . وسائل‌الشيعة ج: 3، ص: 396
[3] . وسائل‌الشيعة ج: 3، ص: 441
[4] .مستمسك العروة الوثقى ج:‌1، ص: 113
[5] . مستمسك العروة الوثقى ج: ‌، ص : 113 «و عن الكاشاني (ره) التفصيل بين الموارد التي ورد فيها ذلك فلا بد من الماء و بين غيرها فيكفي زوال العين. و فيه: أن هذا خلاف استصحاب النجاسة من دون دليل عليه. مضافا إلى أنه خلاف ما ثبت إجماعا و ارتكازاً من عدم الفرق بين الموارد.»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo