< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله هاشمی شاهرودی

93/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقوال در نيابت ولي/حج صببي/کتاب الحج/عبادات/فقه

 

مساله2: (مسألة 2 : يستحب للولى أن يحرم بالصبى الغير المميز بلا خلاف لجملة من الأخبار بل و كذا الصبية و إن استشكل فيها صاحب المستند)([1] )

بيان محل بحث:

بحث در احجاج صبيه و غير مميز بود كه نسبت به كيفيت احجاج آنها اين گونه فرمودند آنچه را كه مى شود از افعال حج از صبى غير مميز سر بزند و انجام بگيرد مثل احرام بستن، وقوف به مواقف، حلق راس و تقصير را بايستى بر همان طفل انجام داد گرچه ولى نيت مى كند ولى بايد اين افعال را بر طفل انجام داد كه صدق كند بر او انجام مى گيرد گفته شد كه ولى آنچه را كه صبى قابليت انجام آن را ندارد، نيابت مى كند و از روايات اين قاعده عامه اى به دست مى آمد و تفصيل روايات گذشت

شرطيت طهارت:

بعد شرطيت طهارت و وضو در طواف و همچنين صلات طواف مطرح شد كه چون طهارت از حدث در اين دو منسك از مناسك حج شرط شده است و لازم است بررسى شود كه به چه صورتى بايد انجام دهد آيا صبى غير مميز صورت وضو را انجام مى دهد يعنى بر او انجام مى گيرد يا خود ولى به نيابت از صبى وضو و طهور را انجام مى دهد يعنى وضو را آن كسى كه او را طواف مى دهد مى گيرد

اقوال:

اين جا اقوال متعددى بود كه مجموع آنها 6 قول بود كه عرض شد .

قول اول:

يك قول اين كه بايد بر طفل صورت وضو انجام گيرد

قول دوم:

قول دوم اين است كه مثل تلبيه متولى طواف، طهارت كسب مى كند و وضو مى گيرد چون همانگونه كه طفل نسبت به تليبه ـ كه در احرام شرط است ـ تمكن ندارد نسبت به وضو وطهارت هم متمكن نيست

قول سوم:

قول سوم اين بود كه احتياطا هر دو لازم است كه انجام شود

قول چهارم:

قول چهارم قول مرحوم سيد(رحمه الله) است كه توضى لازم است و اگر نشد خود ولىّ به نيابت از او وضو مى گيرد مگر اينكه مقصود از توضى اين باشد كه خود طفل وضو بگيرد و الا ولى مى گيرد كه اين قول به همان قول دوم برگشت داده مى شود

قول پنجم:

يك قول هم احتياط بيشتر از اينها بود كه قول پنجم بود به اين نحو كه اضافه بر توضّى دادن صبى و وضو گرفتن متولى يك طواف نيابتى هم از طرف صبى انجام بگيرد كه اين احتياط در احتياط است

قول ششم:

قول ششم هم عدم لزوم وضو در طواف صبى غير مميز است يعنى نه توضى دادن او به صورت وضوء لازم است و نه وضو گرفتن متولى به نيابت از صبى و همان اطافه دادن او كه در روايات مطلق آمده است كافى است و بيش از آن چيزى در احجاج صبى غير مميز شرط نيست .

وجه احتياط تام در قول پنجم:

عرض شد كه شايد وجه احتياط تام در قول پنجم اين باشد كه اين عمل عبادت است و عبادات توقيفى است لذا بايد به قدر متيقن اخذ شود

اشکال:

عرض شد اين استدلال تمام نيست هم اصل عملى شرايط زائد را نفى مى كند و هم شايد عدم لزوم نيابت در طواف ـ كه ولى يك طواف ديگرى به نيابت از صبى انجام دهد ـ صريح روايات بيانيه است چون در روايات آمده است كه (يطاف به و يصلى عنه) و اين صريح در عدم لزوم طواف كامل با صلات نيابى است و الا نبايد مى گفت (يطاف به) زيرا كه اين به معناى آن است كه طوافش همين است و بر كسى دو طواف واجب نيست

نتيجه:

پس نفى لزوم استنابه در طواف با اطافه دادن صبى روشن است مگر اين كه نشود صبى را اطافه داد مثلا مريض باشد يا عذرى ديگر داشته باشد كه على القاعده نيابت در طواف لازم مى شود لكن اينكه ولىّ اضافه بر اطافه دادن طواف نيابى هم انجام دهد وجهى ندارد كه برخى از بزرگان اينگونه بر متن حاشيه زده اند.

منظور از يتوضؤ عنه:

اما (يتوضوء عنه) كه در قول دوم آمده بود كه صاحب جواهر(رحمه الله)([2] ) فرمود اين قول اقوى است شايد به جهت همان قاعده عامه و اين كه وضو هم در طواف مثل تلبيه در احرام است كه چون صبى بر آن قدرت نداشت گفته شد يلبى عنه در وضو هم كه شرط طواف است او نمى تواند انجام دهد فلذا وليش كه او را اطافه مى دهد به نيابت از او وضو بگيرد پس اگر مى تواند خودش وضو بگيرد، اين گونه عمل كند و با وضو طهارت حاصل نمايد و اگر نمى تواند يتوضى عنه

اشکال:

اين استدلال هم تمام نيست چون طهور و وضو شرط طائف است و در حقيقت طهارتى كه از وضو حاصل مى شود بايستى در (من يطوف) باشد و كسى كه صبى را حمل كرده طائف نيست بلكه قصد اطافه دارد و طواف با اطافه از طفل صادر مى شود و اين طفل است كه طائف است كه اگر شرط طواف، طهارت طائف باشد بايد در او حاصل شود و وضو گرفتن كسى طهارت در شخص ديگرى ايجاد نمى كند

اشکال دوم:

قياس آن با تلبيه قياس مع الفارق است چون تلبيه مثل انشاء است و مثل طهارت ـ كه صفتى در متطهر است ـ نمى باشد و انشاء براى تحقق منشأ كه احرام است در ديگرى معقول است علاوه بر اين كه در روايات بيانيه ذكر (يطوف به) و (يصلى عنه) آمده است كه اگر (الوضوء عنه) هم لازم بود قطعاً ذكر مى كرد مانند ذكر (يصلى عنه) و اين سياق ظهور قوى دارد در نفى شرطيت نيابت در وضوء از طرف طفل .

نتيجه:

بنابراين، اين احتمال هم ساقط است زيرا كه هم ظهور روايات بيانيه اين نوع نيابت را نفى مى كند و هم فى نفسه طهارت به اين شكل نيابت بردار نيست .

بررسي قول کشف اللثام:

قول ديگر قول توضى دادن طفل و وضو ولىّ هر دو است كه كشف اللثام([3] ) گفته بود لازم است و مرحوم سيد(رحمه الله) هم در صورت عدم امكان توضى طفل آن را قبول كرده است.

توضي طفل طبق قاعده است:

استدلال شده بر شق اول در اين قول كه وضو هم مثل طواف و سعى است كه به شكل صورى ممكن است نسبت به طفل انجام گيرد و ولى اين كار را بر صبى انجام مى دهد و از طرف او قصد مى كند يعنى وضو هم مثل تلبيه است كه بچه غير مميز نمى تواند قصد و نيت داشته باشد و ولىّ با نيت خودش فعل را بر او انجام مى دهد بنابر اين توضى طفل طبق قاعده اى كه گفته شد هر فعلى كه بتوان از صبى انجام گيرد بايد انجام دهند لازم است

مرحوم سيد(رحمه الله)اضافه مى كند كه در صورت عدم امكان صورت وضوء، خود ولى وضوء مى گيرد نيابةً اين نكته نيز طبق همان قاعده است.

اشکال به فرمايش سيد:

اما نسبت به اضافه اى كه مرحوم سيد(رحمه الله) دارد اشكال واضح است زيرا كه اگر توضى به صلات و وضو معتبر و لازم باشد چنانچه اتفاقاً ممكن نشد، نيابت از او در طواف لازم مى شود و نه در خصوص وضوء و طهارت از حدث مانند ساير موارد تعذر طواف،

نتيجه:

بنابراين اضافه مذكور وجهى ندارد و اما نسبت به اصل لزومى توضى طفل به صورت وضوء گفته شده است كه اين روايات بيانيه نسبت به اين چنين شرطى كه عبادت مستقلى است و از افعال و مناسك حج خارج است منصرف است و از آن روايات اين گونه استفاده نمى شود كه در طهارت از حدث هم به صورت طهارت در طفل اكتفا شود

قول بهتر:

ليكن شايد بهتر از دعواى انصراف اين بود كه گفته شود كه اطلاق (ويطاف با و يطوف عنه) نافى لزوم و شرطيت آن است يعنى سكوت از ذكر جمله(يتوضى به) در اخبار بيانيه نافى اين شرط است و اين بهتر از ادعاى انصراف است .

پاسخ اشکال:

حال هر كدام باشد انصراف و يا اطلاق روايات بيانيه در مقابل اين اشكال مى توان دو مطلب را ذكر كرد.

نکته اول:

يكى اينكه در روايت صحيحه عبدالرحمن آمده بود (وَ جَرِّدُوهُ وَ غَسِّلُوهُ كَمَا يُجَرَّدُ الْمُحْرِم) و مى گفته مى شود كه اين اشاره به غسل احرام است چون غسل قبل از احرام مستحب است كه برخى هم احتياطا قائل به وجوبش شده اند پس معلوم مى شود خود صبى را غسل مى دهند كه صورت غسل است و ديگر احتمال فرق بين طهارت استحبابى با وجوبى براى احرام صبى و يا براى طواف او نمى باشد و اگر صورت طهارت بر صبى معتبر و ماموربه باشد در مورد طهارت در طواف نيز بايد همين گونه باشد .

نکته دوم:

نكته ديگر اين كه كسى از خود امر به اطافه شرط توضى صبى را استفاده كند چون در طواف مركوز در ذهن همه متشرعه اين است كه طواف با طهارت صحيح است و از شروط طواف اين است كه وضو داشته باشد پس مقصود از (يطاف به) اطافه با شرايطش است و اين بدان معناست كه هم صورت طواف لازم است و هم صورت طهارت كه در طواف شرط است.

هر دو نکته قابل قبول نيست:

ليكن هر دو نكته مذكور قابل قبول نيست اما جمله (غَسِّلُوه) كه در صححيه آمده بود اگر نگوييم ظاهر در غَسل باشد كه طهارت از خبث است ـ كه گفته شده است در ثوب احرام بلكه بدن محرم هم شرط است ـ لا اقل از اجمال صحيحه از اين جهت است و اين كه شايد مقصود آن است كه طفل را قبل از احرام از خبث شستشو بدهند كه غالباً مبتلاى به آن است و معلوم نيست كه غُسل احرام مقصود باشد و نسبت به جمله (يطاف به) از ناحيه توضى صبى به صورت وضوء مطلق است هر چند نسبت به شرايط طواف كه كعبه در طرف چپ طفل و ساير شرايط طواف مقيد است

دليل:

زيرا كه آنها حقيقتاً با خودِ اطافه انجام مى گيرد بر خلاف طهارت كه حقيقةً در صبى حاصل نمى شود و اكتفاء به صورت آن نياز به ذكر و امر دارد كه در روايات نيامده است و اگر معتبر بود لازم بود ذكر شود لذا اين احتمال كه صورت وضو واجب باشد با همان اطلاق (و يطاف به) نفى مى شود

نتيجه:

در نتيجه اقوى همان قول ششم است يعنى ما باشيم و اطلاقات روايات بيانيه غير از اطافه دادن صبى بدون وضو نه صورت وضو و نه نيابت از او در وضو و نه نيابت در اصل طواف از او چيز ديگرى شرط نمى باشد و شارع در اينجا عبادت صبى غير مميز را فقط اطافه او قرار داده است و اما عدم لزوم وضوء دادن صبى به صورت وضوء به جهت نماز طواف روشن تر است زيرا كه مصلى بايستى طهارت داشت باشد و صبى غير مميز مصلى نيست بلكه ولى به نحو استنابه از طرف او نماز مى خواند زيرا در روايات تصريح شده بود كه (يطوف به و يصلى عنه).


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo