< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله هاشمی شاهرودی

90/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 جهت اول: معيار در فقير شرعی
 بحث در مستحقين و اصناف من تحل عليهم الزكاة بود و جهت اولی در معيار فقير شرعی بود و از مجموعه ای از روايات اين استفاده شد كه كسی كه مؤونه سال را نداشته باشد می تواند زكات اخذ كند.
 
 جهت دوم: مراد از مؤونه
 مراد از مؤونه، مقدار احتياج و آنچه كه لائق به شأن هر كس است می باشد نه حداقل از مؤونه كه قوت لايموت باشد و اين از مجموعه ای از روايات استفاده می شود مثلاً در بعضی از روايات آمده است كه كسی كه خادم و خانه دارد می تواند زكات بگيرد و در بعضی ديگر آمده بود كه می تواند برای توسعه در مؤونه زكات بگيرد ـ به حدی كه اسراف نباشد ـ تا بر خود و يا عيالش توسعه دهد در ذيل به برخی از آن روايات اشاره می كنيم:
 1) معتبره سماعه كه قبلاً گذشت.
 2) صحيحه عبدالرحمان بن الحجاج از ابی الحسن اول ـ امام كاظم - عليه السلام - آمده است (قال سألته عن الرجل يكون أبوه أو عمّه أو أخوه يكفيه مؤونته، أيأخذ من الزكاة فيتوسع به إن كانوا لا يوسعون عليه في كل ما يحتاج إليه؟ فقال: لا بأس)( [1] ).
 3) روايت عبد الله بن سنان كه در آن آمده: (عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله - عليه السلام -: إن صدقة الخف والظلف تُدفع إلی المتجملين من المسلمين، وأما صدقه الذهب والفضة وما كيل بالقفيز مما أخرجت الأرض فللفقراء المدقعين. قال ابن سنان: قلت: وكيف صار هذا هكذا؟ فقال: لأن هؤلاء متجملّون يستحيون من الناس، فَيُدْفَعُ إليهم أجملُ الأمرين عند الناس وكلٌّ صَدَقَةٌ)( [2] ).
 
 شرح و نقد روايت
 در سند اين روايت ابراهيم بن اسحاق و محمد بن سليمان آمده كه هر دو ضعيف هستند و درا ين روايت آمده است كه زكات انعام به كسانی داده می شود كه از نظر وضع اجتماعی شان بالاتری دارند زيرا اهل تجمل هستند و از گرفتن پول و طعام در مقابل مردم حيا دارند و لذا اجمل الامرين (كه زكات انعام است) به آنها داده می شود و زكات غلات و درهم و دينار به كسانی كه شان پايين تری دارند داده می شود بنابراين خصوصيات اصناف در موونه لحاظ می شود و تجمل هم موضوعيتی ندارد و مقصود لحاظ مؤونه در شأن متعارف هر صنف است. و اين نظير شانی است كه در باب نفقه زوجه نيز لحاظ می شود و نفقه متعارف زوجه ای كه از خانواده بالاتری باشد بالاتر است.
 
 ميزان در پرداخت زكات
 آنچه كه در اين جهت مهم تر است اين است كه مؤونه نسبت به ازمنه و امكنه هم متفاوت است زيرا ميزان، احتياج و فقر و غنا ـ كه أمری نسبی است ـ می باشد و از روايات متعدد و معتبری هم استفاده می شود كه به اندازه ای زكات به شخص پرداخت می شود كه غنی شود و فقرش رفع شود (عن أبي عبد الله - عليه السلام - قال: تعطيه من الزكاة حتی تُغْنِيه)( [3] ) البته اين كه بيشتر از مقدار مونه يكسال می توان به او داد يا نه محل خلاف است و بحثش خواهد آمد علی ای حال وقتی ميزان حاجت و غنا كه عناوين نسبی هستند، باشد نسبت به ازمنه و امكنه مختلف، متفاوت است و ممكن است زمانی يك شيئی مورد نياز و احتياج قرار گيرد در حالی كه همان شىء در زمانی ديگر، مورد نياز نباشد ولذا احتياج و فقر و غنا امور نسبی هستند و با اختلاف اشخاص، اصناف، عرفها و زمانها متفاوت می شوند و در ذيل روايت ابی بصير ـ كه گذشت ـ تعليلی آمده بود كه همين مطلب استفاده می شد (... وما أخذ من الزكاة فضّه علی عياله حتی يلحقهم بالناس)( [4] ) يعنی ميزان وضع متعارف مردم است ولذا در زمان ما اشيائی مثل يخچال و كولر و... از وسايل مورد نياز و مؤونه شمرده می شود در حالی كه زمانی اينها جزء ما يحتاج و مؤؤنه نبوده است.
 
 جهت سوم
 بعد از اين مرحوم سيد مىفرمايد - رحمه الله - (وعلی هذا فلو كان عنده بمقدار الكفاية ونقص عنه بعد صرف بعضه في أثناء السنة يجوز له الأخذ ولا يلزم أن يصبر إلی آخر السنة حتی يتم ما عنده، ففي كل وقت ليس عنده مقدار الكفاية المذكورة يجوز له الأخذ)( [5] ).
 در اينجا ايشان متعرض جهت سوم می شود، اينكه وقتی ميزان، نداشتن مؤونه سال شد هر وقت اين مقدار را نداشت می تواند زكات بگيرد مثلاً اگر اول سال به مقدار كفايت داشت و بعد از دو ماه كه خرج كرد ديگر به اندازه يك سال ندارد باز مصداق فقير شرعی خواهد شد و برای مؤونه سال باقيمانده می تواند زكات بگيرد و لازم نيست كه تا آخر سال صبر كند و وقتی مؤونه تمام شده و در اول سال بعد زكات بگيرد زيرا هر وقت عنوان فقير شرعی صدق كند (كه اين شخص مؤونه سال را ندارد) می تواند زكات بگيرد ولو به اين جهت باشد كه به اندازه دو ماه را خرج كرده است و فرقی نمی كند كه از اول، مؤونه سال را نداشته يا در وسط سال محتاج گردد كه در اين صورت عنوان متبدل می شود يعنی در اول سال غنی شرعی بوده است و حال فقير شرعی شده است و در روايات برای گرفتن زكات مبدا خاصی معين نشده است و مقتضای اطلاق روايات گذشته همين است و آنچه در برخی از روايات آمده است كه (الزكاة من سنة الی سنة) ناظر به پرداخت زكات است نه جواز اخذ آن.
 بعد ايشان می فرمايد (وكذا لا يجوز لمن كان ذا صنعة أو كسبٍ يحصل منهما مقدار مؤونته والأحوط عدم أخذ القادر علی الاكتساب إذا لم يفعل تكاسلاً)( [6] ).
 يعني كسی كه مشغول صنعتی است كه مؤونه سال او را تامين می كند نمی تواند زكات اخذ نمايد ولو اينكه بالفعل مالك مالی كه به اندازه مؤونه سال او هست نباشد و مراد ايشان از كسب، فن تكسب است نه سرمايه و الا داخل در همان مال بالفعل می شود ـ كه قبلاً آن را ذكر كرده بود ـ و اصحاب صنايع و حرف معمولاً اين گونه هستند كه لازم نيست سرمايه بالفعل داشته باشند بلكه فنّ نقاشی يا معماری يا مكانيكی يا پزشكی را دارند و آن را به كار می گيرند و از درآمد آن مؤونه سال آنها تامين می شود كه اينان نيز نمی توانند زكات بگيرند.
 
 دليل عدم اخذ زكات
 دليل اين مطلب اين است كه هم عنوان فقير بر اين اشخاص صادق نيست و هم در اكثر رواياتی كه گذشت ـ و يا خواهد آمد ـ به اين مطلب تصريح شده است كه كسی كه محترف است ولو پنجاه درهم بيشتر نداشته باشد نمی تواند زكات بگيرد و عنوان محترف كه در روايات زيادی ذكر شده است همان صاحب صنعت و هنر است گرچه می تواند بر تاجر هم اطلاق شود خصوصاً كسی كه فن تجارت را دارد.
 
 عنوان محترف در روايات
 1) ذيل صحيحه ابی بصير كه با اين تعبير آمده بود (... و لا تحل الزكاةُ لمن كان محترفاً وعنده ما تجب فيه الزكاة «أن يأخذ الزكاة»)( [7] ).
 2) در روايت سماعه هم اين تعبير آمده بود (عن أبي عبد الله - عليه السلام - قال: قد تحل الزكاةُ لصاحب السبعمائة وتحرم علی صاحب الخمسين درهماً فقلت له: وكيف يكون هذا؟ قال: إذا كان صاحب السبعمائة له عيال كثير، فلو قسمها بينهم لم تكفه فليعف عنها نفسه وليأخذها لعياله وأما صاحب الخمسين فإنه تحرم عليه إذا كان وحده وهو محترف يعمل بها وهو يصيب منها ما يكفيه إن شاء الله)( [8] ).
 3) روايت ديگری كه در بحث بعدی خواهد آمد مثل صحيحه زراره (وعنه عن أبيه عن حماد بن عيسی عن حريز بن عبد الله عن زرارة بن أعين عن أبي جعفر - عليه السلام - قال: سمعته يقول: إن الصدقة لا تحل لمحترفٍ ولا لذي مِرّةٍ سويّ قوي فتنزهوا عنها)( [9] ).
 4) از مفهوم صحيحه معاويه بن وهب (كه گذشت) هم اين استفاده می شود كه كسی دارای كه دارای حرفه ای بوده و كه تمام مؤونه خود و عيالش را دارد نمی تواند زكات بگيرد:
 (عن صفوان بن يحيی عن معاوية بن وهب قال: سألت أبا عبد الله - عليه السلام - عن الرجل يكون له ثلاثمائة درهم أو أربعمائة درهم وله عيال و هو يحترف فلا يصيب نفقته فيها، أيكب فيأكلها ولا يأخذ الزكاة أو يأخذ الزكاة؟ قال: لا بل ينظر إلی فضلها فيقوت بها نفسه ومن وسعه ذلك من عياله ويأخذ البقيةَ من الزكاة ويتصرف بهذه لا ينفقها)( [10] ).
 امام - عليه السلام - در اينجا می فرمايد كه اگر درآمد حرفه اش به اندازه وسعت خود و عيالش نيست می تواند زكات بگيرد و مفهومش اين است كه اگر حرفه اش به اندازه مؤونه خود و عيالش هست نمی تواند زكات بگيرد بنابراين كسی كه مشغول حرفه و صنعتی است و درآمد آن از برای مؤونه اش كافی است نمی تواند زكات بگيرد.


[1] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص238 (11922 - 1).
[2] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص263 (11983 - 1).
[3] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص258 (11970 - 1).
[4] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص232 (11908 - 4).
[5] - الطباطبائي، العروة الوثقی (المحشى): ج4، ص99.
[6] - الطباطبائي، العروة الوثقى: ج4، ص100.
[7] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص231 (11905 - 1).
[8] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص238 (11924 - 2).
[9] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص231 (11906 - 2).
[10] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص238 و 239 (11923 - 1).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo