< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

96/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصحاب امام زمان در دوران غیبت صغری

بحث ما در مورد نائب چهارم علی بن محمد سمری بود، بیان کردیم که ایشان مدت کمی را عهده‌دار سفارت بود البته معجزات، کرامات و خبرهای بسیاری که جز از معصوم صادر نمی‌شود، به دست ایشان رسیده و این حکایت از این می‌کند که با امام معصوم علیه‌السلام ارتباط داشته و هیچگاه نیز ادعای استقلال نکرده است.

روایت چهارم نایب چهارمالف) متن روایت:

حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ السَّمَرْقَنْدِيُّ قَالا حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ الدَّقَّاقُ وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالا سَمِعْنَا عَلِيَّ بْنَ عَاصِمٍ الْكُوفِيَّ يَقُولُ‌ خَرَجَ فِي تَوْقِيعَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ مَلْعُونٌ‌ مَلْعُونٌ‌ مَنْ‌ سَمَّانِي‌ فِي مَحْفِلٍ مِنَ النَّاس‌[1]

از علىّ بن عاصم كوفى نقل است كه مى‌گفت: در توقيعى از صاحب الزّمان علیه‌السلام‌ آمده است: ملعون است ملعون كسى كه مرا در محفل مردم نام برد.

محفل من الناس:

اگر مراد از «ناس» در این روایت عامه باشد، در این صورت معنای روایت این می‌شود که نام بردن ایشان در محافل عامه جایز نمی‌باشد لذا در محفلی که مومنین باشند، اشکالی ندارد امّا اگر ظاهر روایت را اخذ کنیم (نام حضرت در محافل برده نشود)، می‌توانیم این احتمال را بدهیم که این حکم زمنی است البته این احتمال بعید است چون دلیلی برای رفع ید از ظهور روایت نداریم.

منظور از اسم (سمّانی) چیست؟

حضرت ولی عصر، فقیه، صاحب الزمان، صاحب الدار القاب حضرت هستند، در این روایت القاب مراد نمی‌باشد، منظور همان نام خاص حضرت ( م ح م د) یا نام دیگر مقدس پیامبر اکرم (احمد) است، لکن ظاهرا مراد همان ( م ح م د) است. نظر ما هم این است که نام حضرت را در محافل بردن جائز نیست.

ب) منابع روایت:1. كمال الدين، ج 2 ص 482 2. وسائل الشيعة، ج 11 ص 488- 489 3. بحار الانوار، ج 51 ص 33 و ج 53 ص 184

4. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج‌6 ص160

روایت پنجمالف) متن روایت:

وَ عَنْهُ عَنْ غَيْلَانَ الْكِلَابِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي نَسِيمٌ خَادِمُ أَبِي مُحَمَّدٍ علیه‌السلام، قَالَ: قَالَ، صَاحِبُ الزَّمَانِ الْمَهْدِيُّ علیه‌السلام وَ قَدْ دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِلَيْلَةٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَفَرِحْتُ بِكَلَامِهِ لِي بِالطُّفُولِيَّةِ وَ دُعَائِهِ لِي بِالرَّحْمَةِ فَقَالَ لِي: أُبَشِّرُكَ أن [عَنِ‌] الْعُطَاسِ، قُلْتُ‌ بَلَى‌ يَا مَوْلَايَ‌ فَقَالَ: هُوَ أَمَانٌ مِنَ الْمَوْتِ لِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ.[2]

نسيم‌، خادم امام حسن عسكرىّ علیه‌السلام گويد: يك شب پس از ولادت‌ صاحب الزّمان علیه‌السلام بر او وارد شدم و عطسه كردم، فرمود: يرحمك اللَّه، نسيم گويد: من بدان شاد شدم، فرمود: آيا تو را در باره عطسه كردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى، فرمود: كسى كه عطسه كند تا سه روز از مرگ در امان است.

ب) منابع روایت:1. الهداية الكبرى، ص 86- 872. إثبات الوصية، ص 221 همان نص الهداية با کمی تفاوت: «... بعد مولده بليلة».3. كمال الدين، ج 2 ص 430 ب 42 ح 5 و ص 441 ب 43 ح 11 به طریق دیگر 4. غيبة الطوسي، ص 232 ح 200 همان نص الهداية با کمی تفاوت:«... بعد مولده بعشر ليال ...». تواتر معنوی است که این جریان در دوران نوزادی حضرت بوده است.5. الخرائج و الجرائح، ج 1 ص 465 ب 13 ح 11 و ج 2 ص 693 ب 14 ح 76. إعلام الورى، ص 395 ب 1 ف 27. الثاقب في المناقب، ص 203 ح 1808. كشف الغمّة، ج 3 ص 290 از الخرائج.9. زهرة المقول، ص 6610. منتخب الأنوار المضيئة، ص 160 ف 10 از الخرائج.11. الصراط المستقيم، ج 2 ص 235 ب 1112. إثبات الهداة، ج 3 ص 668 ب 33 ف 1 ح 3513. وسائل الشيعة، ج 8 ص 461 ب 59 ح 114. هداية الأمّة، ج 5 ص 152 ح 97615. حلية الأبرار، ج 5 ص 185 ب 10 ح 616. تبصرة الولي، ص 45 ح 1117. بحار الانوار، ج 51 ص 5 ب 1 ح 7 و ح 8 از غيبة الطوسي.و ج 52 ص 30 ب 18 ح 24- از كمال الدين.و ج 76 ص 54- 55 ب 103 ح 12- از كمال الدين.18. مستدرك الوسائل، ج 8 ص 383 ب 49 ح 974519. ملحقات إحقاق الحق، ج 29 ص 64020. منتخب الأثر: ص 344 ف 3 ب 1 ح 16

21. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج‌6 ص160

روایت ششم (میراث ماندگار شیعه)

مهمترین مطلبی که در مورد سفیر چهارم رسیده که واقعا میراث ماندگار شیعه بوده و بین شیعه و اهل سنت را مرزبندی می‌کند، توقیعی از جانب امام زمان علیه‌السلام است که ایشان آن را شش روز قبل از رحلت‌شان برای مردم قرائت کرد که مضمون آن این است که سفارت خاصه تمام شد و هر کس که ادعای سفارت خاصه کند، دروغگو است و غیبت تامه شروع شد و اینکه ظهور بستگی به دو علامت حتمیه‌ی صیحه‌ی آسمانی و خروج سفیانی دارد و قبل از آن هر کس ادعائی در این زمینه کند، کذاب است. از نظر علمای خاصه این توقیع تلقی به قبول شده است البته مرحوم نوری بنا بر نظری که دارند در سند آن تشکیک می‌کند.

الف) متن روایت:

وَ أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ: كُنْتُ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ فِي السَّنَةِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا الشَّيْخُ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ قُدِّسَ سِرُّهُ فَحَضَرْتُهُ‌ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي‌ مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ [أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ] قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِيلَ لَهُ مَنْ وَصِيُّكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ قَضَى فَهَذَا آخِرُ كَلَامٍ سُمِعَ مِنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاه‌[3]

ابو محمّد حسن بن احمد مكتّب [معلم خط و كاتب‌] گفته است: من در سالى كه شيخ ابو الحسن على بن محمّد سمرى از دنيا رفت، در بغداد بودم، و چند روز قبل از رحلت شيخ به خدمتش رفتم، ايشان توقيعى را براى مردم خارج كرده و به آن‌ها نشان داد كه به اين ترتيب بود:به نام خداوند بخشنده مهربان‌ اى على بن محمّد سمرى! خداوند متعال به برادران دينى تو در مصيبت رحلت تو اجر و پاداش بزرگى عطا فرمايد. شما تا شش روز ديگر از دنيا مى‌روى، بنابراين كارهايت را جمع كرده، به كسى هم وصيّت نكن كه جانشين تو بشود؛ زيرا كه غيبت كبرى واقع شده است، پس ديگر ظهورى نخواهد بود. مگر به اذن و اجازه حقّ تعالى، و آن هم پس از مدّت بسيار طولانى و وقتى كه قلب‌ها را قساوت فرابگيرد و زمين مملو از جور و ستم شود. به زودى از شيعيان‌ من كسانى مى‌آيند كه مدعى ديدن من هستند، بدانيد كه هركس پيش از خروج سفيانى و رسيدن زمان صيحه آسمانى ادّعا كند كه مرا ديده است، دروغگو و افترا زننده است و لا حول و لا قوة الّا باللّه العلىّ العظيم.ابو محمّد حسن بن احمد مكتّب مى‌گويد: اين توقيع شريف را نسخه‌بردارى كرديم و از خدمت شيخ خارج شديم. وقتى كه روز ششم شد به محضر او رفتيم ديديم كه در حال احتضار است، به او گفته شد: جانشين و وصى شما چه كسى است؟ گفت: امرى براى خداوند هست كه آن را خود به سرانجام مى‌رساند. و در اين هنگام از دنيا رفت.اين آخرين كلامى بود كه از ايشان شنيده شد، خداوند از او راضى شود و ايشان را خشنود فرمايد.

 


[1] كمال الدين و تمام النعمة، ج‌2، ص482.
[2] الهداية الكبرى، ص358.
[3] الغيبة للطوسي، ص395.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo