< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: قاطع سوم از قواطع سفر، تردد سی روزه نسبت به بقاء و عدم آن / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاة
 الثّالِث مِن القَواطِع التَّرَدُّد فِي البَقاءِ وَ عَدَمِه ثَلاثِينَ يَوماً إذا كانَ بَعدَ بُلُوغِ المَسافَة وَ أمّا إذا كانَ قَبلَ بُلُوغِها فَحُكمُه التَّمام حِينَ التَّرَدُّد لِرُجُوعِه إلى التَّرَدُّدِ فِي المُسافِرَةِ وَ عَدَمِها فَفِي الصُّورَةِ الاُولى إذا بَقِيَ فِي مَكانٍ مُتَرَدِّداً فِي البَقاءِ وَ الذِّهابِ أو فِي البَقاءِ وَ العَودِ إلى مَحَلِّه يُقَصِّر إلى ثَلاثِينَ يَوماً ثُمَّ بَعدَه يُتِمُّ ما دامَ فِي ذلِكَ المَكان وَ يَكُونُ بِمَنزِلَةِ مَن نَوَى الإقامَةَ عَشَرَةَ أيّام سَواءٌ أقامَ فِيه قَلِيلاً أو كَثِيراً حَتّى إذا كانَ بِمِقدارِ صَلاةٍ واحِدَةٍ.
 حکم صور مختلف اقامت سی روزهﻯ مردد:
 سومین مورد از قواطع سفر، بقاء سی روز به صورت مردد در مکانی است. یعنی اگر کسی مسافت شرعی را طی کرده باشد و نمازش شکسته شده باشد و سپس در محلی سی روز به صورت مردد مانده باشد، پس از سی روز، همانند کسی که قصد عشره می کند نمازش تمام است و در صورتی که از آن محل، مسافت جدیدی را شروع و طی کند، دوباره نمازش شکسته می شود وگرنه نمازش تمام است.
 اما اگر انسان در مکانی قبل از رسیدن به مسافت شرعی مردد شود، مرحوم سید(ره) می فرمایند از همان ابتدا و قبل از ماندن سی روز در آن مکان نیز نمازش تمام است. به دلیل اینکه مرجع تردد در این صورت، تردید در اصل سفر است. یعنی آن شخص مردد می شود که سفر چهار فرسخی را برود یا نرود. چنین تردیدی ولو در بین راه اتفاق بیفتد، موجب از بین رفتن قصد مسافت می شود و با از بین رفتن قصد مسافت، نماز انسان تمام می شود.
 اشکال ما به تمام بودن نماز از ابتدا در صورت دوم تردید سی روزه:
 به نظر ما مرجع چنین تردیدی در صورت دوم که انسان قبل از رسیدن به مسافت شرعی مردد می شود، تردید در اصل سفر و طی مسافت نیست بلکه مرجع آن، تردید در مقدار اقامت در آن محل است که اعم از تردید در سفر است. چراکه ممکن است کسی عزم بر سفر داشتـه باشد و از آن صرف نـظر نکرده باشد و بالاخره زمانی که از این محل خارج می شود قطعاً سفرش را ادامه می دهد لکن نسبت به اقامت در آن محل مردد شده باشد و در آنجا قصد عشره نیز نداشته باشد. در این صورت نـماز چنین شخصی قبـل از گذشتن سی روزِ مردد، شکستـه است. در حالی که مرحـوم سیـد(ره) می فرمایند از آنجا که تردید او قبل از طی مسافت است، نمازش از روز اول تمام است.
 پس اینطور نیست که تردید نسبت به اقامت در آن محل، مستلزم تردید در مسافرت انسان باشد و موجب از بین رفتن قصد المسافه شود. چون ممکن است کسی نسبت به اقامت در مکانی مردد شود لکن عزم او بر ادامهﻯ سفر باقی باشد؛ چراکه تردید در اینجا به معنای تردید در مقدار اقامت و در مقابل قصد عشره است.
 بنابراین به نظر ما استدلال مرحوم سید(ره) بر تمام بودن نماز کسی که قبل از طی مسافت، مردد می شود، مبنی بر مردد شدن او نسبت به طی مسافت و اصل مسافرت، صحیح نمی باشد؛ بلکه اصطلاح مردد شدن، اعم است و به معنای تردید در مقدار اقامت است که منافات با وجود عزم بر ادامهﻯ سفر ندارد و نمی توان به طور مطلق گفت همانطور که نماز آن شخص بعد از سی روزِ مردد، تمام است، در چنین صورتی از روز اول و قبل از سی روز نیز تمام است؛ چراکه ممکن است آن شخص همچنان عزم خود بر سفر را داشته باشد و فقط نسبت به اقامت در آن محل مردد شده باشد که در این صورت تا قبل از سی روز نمازش شکسته است و بعد از گذشتن سی روز نمازش تمام می شود. لذا وجود تردید نسبت به اقامت در مکانی، ملازمه با تردید در اصل سفر ندارد.
 استثنائات صورت بقاء عزم انسان بر ادامهﻯ سفر بعد از تردید در محلی قبل از مسافت:
 نسبت به صورتی که علیرغم تردید سی روزه در محلی قبل از مسافت شرعی، هنوز عزم انسان بر سفر باقی باشد که گفتیم نماز چنین شخصی در حین تردد و قبل از سی روز شکسته است، چند استثناء وجود دارد و آن، صور احتمال وجود قاطع است. مثلاً اگر آن شخص در روز اول تردد، احتمال دهد تردد او به سی روز می رسد و با همین حالِ تردید، تا سی روز در آنجا می ماند، معنای آن، احتمال وجود قاطع است. چراکه اقامت مردد سی روزه در یک مکان، قاطع سفر است و هر مقدار مسافت که تا آنجا طی شده است از بین می رود و مسافت شرعی بعد از این نقطه شروع می شود.
 بنابراین از آنجا که چنین شخصی تا این مکان، مسافت کامل را طی نکرده بلکه مثلاً تا دو فرسخی آمده و مردد شده است و تتمهﻯ مسافتی که بعد از این مکان می خواهد طی کند نیز به واسطهﻯ وجود احتمال قاطع، به منزلهﻯ مسافت جدیده است، نمازش در این مکان تمام است. چون سفر او تا این مکان، یک سفر دو فرسخی است که موجب شکسته شدن نماز نمی شود. دلیل این مطلب، وجود احتمال قاطع است که موجب سقوط آن مسافت از اعتبار می شود و مسافت بعدی به آن اضافه نمی شود.
 صورت دیگری که مؤید فتوای مرحوم سید(ره) به تمام بودن نماز چنین شخصی است، جایی می باشد که آن شخص احتمال قصد عشره بدهد. یعنی ولو الان نسبت به مقدار اقامت خود مردد است لکن احتمال می دهد به دلیلی مثل ادامه پیدا کردن معالجهﻯ بیماری خود در آن مکان، مبتلا به قصد عشره بشود. لذا از جهت قاطع بودن قصد عشره و وجود احتمال آن از ابتدا، نماز آن شخص تمام است.
 جمع بندی اشکال ما به فتوای مرحوم سید(ره) در صورت دوم:
 این صور که احتمال وجود قاطع در آنها هست، مؤید فتوای مرحوم سید(ره) بر تمام بودن نماز در حین تردد هستند ولو آن شخص عزم بر ادامه دادن سفر را نیز دارد و نسبت به اصل سفر مردد نشده است. لکن اشکال ما به مرحوم سید(ره) این است که این صور، صور نادری هستند که از جهت وجود احتمال قاطع، حکم به تمام بودن نماز داده می شود ولی در صورتی که از این فروض نادره خارج شویم و تردید آن شخص نسبت به مقدار اقامت در آن مکان، به همراه احتمال وجود قاطعی نباشد و بخواهد بعد از اقامت در آن مکان نیز سفرش را ادامه دهد، نمی توان به تمام بودن نماز حکم کرد بلکه نماز آن شخص در این صورت که شاید صورت غالبی هم باشد شکسته است. چون وقتی از وطنش خارج می شود، قصد سفر و طی چهار فرسخ را دارد لکن در دو فرسخی کاری برای او پیش می آید و مجبور می شود چند روز در آنـجا بماند ولی نمی داند چند روز باید در آنجا بماند. لذا از آنجا که پس از خارج شدن از آن مکان، قصد ادامهﻯ سفر چهار فرسخی را دارد، نمازش در آن مکان، قطعاً شکسته است. بنابراین کلام مرحوم سید(ره) نسبت به این صورت که صورت غالب نیز می باشد قابل مناقشه است.
 تمام بودن نماز در صورت انصراف از اصل سفر در محل تردید قبل از مسافت شرعی:
 غیر از صور وجود احتمال قاطع، صورت دیگری که مؤید فتوای مرحوم سید(ره) است و نماز آن شخص در آن صورت تمام است، صورتی است که آن شخص پس از رسیدن به دو فرسخی، از رفتن به چهار فرسخی منصرف شود و تصمیم بگیرد پس از اتمام کارش به وطنش برگردد؛ چون قصد سفر او از بین می رود. لکن این صورت خلاف مبنای بحث است؛ چراکه اصل مبنای بحث در این است که آن شخص قصد سفر خود را دارد منتها در بین مسیر، چند روز به صورت مردد می ماند که در این صورت نمازش شکسته است مگر اینکه احتمال قصد عشره را در حین اقامت خود بدهد یا اینکه احتمال ماندن سی روز به صورت مردد را بدهد. البته این احتمال باید یک احتمال عقلائی باشد نه یک احتمال موهوم.
 
 تمام بودن نماز بعد از گذشت سی روز مردد در محل تردید بعد از مسافت شرعی:
 مرحوم سید(ره) نسبت به صورت اول که تردید انسان نسبت به اقامت در یک مکان، بعد از طی مسافت شرعی باشد می فرمایند نماز او در طول سی روزِ مردد، شکسته است چون مسافت شرعی را طی کرده و قصد عشره نیز نداشته است. ولی بعد از گذشت سی روز، تا زمانی که در آن مکان بماند نمازش تمام است و در این صورت همانند کسی است که قصد عشره کرده است و تفاوتی نمی کند بعد از سی روز، مقدار کمی در آن مکان بماند یا مقدار زیادی؛ حتی در صورتی که بعد از سی روز بخواهد فقط یک نماز در آنجا بخواند باید آن نماز را به صورت تمام بخواند. همچنین در صدق سی روز، شبهایی که متخلل هستند معتبر می باشند لکن همانند قصد عشره، شب اول و آخر معتبر نیستند.
 مطلب مرحوم سید(ره) در صورت اول که تردید انسان، بعد از طی مسافت است، مسلّم و اجماعی است و قابل خدشه نمی باشد و روایات معتبرهﻯ صحیحه ای وجود دارد که دلالت بر تمام بودن نماز کسی که قصد عشره کند یا سی روز به صورت مردد در مکانی بماند دارند. لکن همانطور که گفتیم عمدهﻯ مناقشه و بحث ما با مرحوم سید(ره) صورت دوم است که تردید انسان، قبل از طی مسافت می باشد.
 روایات داله بر تمام بودن نماز بعد از گذشت سی روز اقامت مردد:
 از جمله روایاتی که دلالت بر صورت اول و تمام بودن نماز بعد از گذشت سی روزِ مردد دارند، حدیث دوازدهم از باب پـانزدهم است که عبـارت است از «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ یعنی ابراهیم بن هاشم- عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ -که اسمش محمد بوده است- عَنْ أَبِي أَيُّوبَ -مراد، أبی ایوب سجستانی است- قَالَ: سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الْمُسَافِرِ إِنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِإِقَامَةِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ قَالَ فَلْيُتِمَّ الصَّلَاةَ فَإِنْ لَمْ يَدْرِ مَا يُقِيمُ يَوْماً أَوْ أَكْثَرَ فَلْيَعُدَّ ثَلَاثِينَ يَوْماً ثُمَّ لْيُتِمَّ وَ إِنْ كَانَ أَقَامَ يَوْماً أَوْ صَلَاةً وَاحِدَةً فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ بَلَغَنِي أَنَّكَ قُلْتَ خَمْساً فَقَالَ قَدْ قُلْتُ ذَلِكَ قَالَ أَبُو أَيُّوبَ فَقُلْتُ أَنَا جُعِلْتُ فِدَاكَ يَكُونُ أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةِ أَيَّامٍ قَالَ لَا.» [1] یعنی اگر قصد عشره نمی کند و مردد است، تا سی روز بشمارد و بعد از سی روز نمازش را به صورت تمام بخواند ولو توقف او بعد از سی روز بسیار کم و در حد یک نماز باشد. البته از ذیل این روایت بوی تقیه می آید.
 روایت دیگر عبارت است از «وَ بِإِسْنَادِهِ -یعنی شیخ طوسی(ره)- عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ -الأهوازی- عَنْ حَمَّادٍ -ظاهراً حماد بن عیسی مراد است. شاید هم حماد بن عثمان باشد- عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ-این روایت صحیح أعلائی است- قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذَا عَزَمَ الرَّجُلُ أَنْ يُقِيمَ عَشْراً فَعَلَيْهِ إِتْمَامُ الصَّلَاةِ وَ إِنْ كَانَ فِي شَكٍّ لَا يَدْرِي مَا يُقِيمُ فَيَقُولُ الْيَوْمَ أَوْ غَداً فَلْيُقَصِّرْ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ شَهْرٍ فَإِنْ أَقَامَ بِذَلِكَ الْبَلَدِ أَكْثَرَ مِنْ شَهْرٍ فَلْيُتِمَّ الصَّلَاةَ.» [2]
  یعنی اگر تا یک ماه مردد است، نمازش را در این مدت به صورت شکسته بخواند و اگر بیشتر از یک ماه شد، نمازش را تمام بخواند.
 *****
 [2337] مَسألة 36: يَلحَقُ بِالتَّرَدُّد ما إذا عَزَمَ عَلى الخُرُوج غَداً أو بَعدَ غَدٍ ثُمَّ لَم يَخرُج وَ هكَذا إلى أن مَضى ثَلاثُونَ يَوماً حَتّى إذا عَزَمَ عَلى الإقامَةِ تِسعَةَ أيّام مَثَلاً ثُمَّ بَعدَها عَزَمَ عَلى إقامَةِ تِسعَة اُخرى وَ هكَذا فَيُقَصِّر إلى ثَلاثِينَ يَوماً ثُمَّ يُتِمَّ وَ لَو لَم يَبق إلا مِقدار صَلاةٍ واحِدًةٍ.
 الحاق کسی که قصد عشره ندارد به انسان مترددِ سی روزه در حکم شکسته بودن نماز:
 مرحوم سید(ره) در این مسأله می فرمایند تردید سی روزه، یک معنای اولی دارد و یک معنای ثانوی. معنای اولی آن، متردد بودن کل یوم یوم است که حکم آن، تمام بودن نماز بعد از گذشت سی روز می باشد. اما معنای ثانوی آن که ملحق به معنای اول می شود، نداشتن قصد عشره است. مثل کسی که قطع دارد هشت روز می ماند و قصد عشره ندارد و اینطور نیست که کل یوم یوم متردد باشد. چنین شخصی نیز ملحق به کسی است که کل یوم یوم متردد است و نمازش تا سی روز شکسته است؛ چون می داند کمتر از عشره می ماند و از روایات متعدده فهمیده می شود که چنین شخصی نیز ملحق به انسان متردد است. به عبارت دیگر ملاک این حکم، نداشتن قصد عشره است چه انسان، متردد کل یوم باشد چه بداند کمتر از ده روز می ماند.
 الحاق معنای ثانوی به معنای اول از صحیحهﻯ أبی ولّاد استفاده می شود که حضرت در ذیل آن می فرمایند «...إِنْ شِئْتَ فَانْوِ الْمُقَامَ عَشْراً وَ أَتِمَّ وَ إِنْ لَمْ تَنْوِ الْمُقَامَ فَقَصِّرْ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ شَهْرٍ فَإِذَا مَضَى لَكَ شَهْرٌ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ.» [3] یعنی اگر می خواهی نمازت را تمام بخوانی، قصد عشره کن و اگر قصد عشره نکردی، تا سی روز نمازت شکسته است. این تعبیر حضرت، علاوه بر کسی که متردد است، شامل کسی که می داند کمتر از ده روز می ماند نیز می شود؛ چون این شخص نیز قصد عشره ندارد. بنابراین برای ترتب حکم ثلاثین یوماً لازم نیست انسان کل یوم متردد باشد بلکه صرف نداشتن قصد عشره نیز کفایت می کند.
 روایت دیگری که بر این معنی دلالت دارد، صحیحهﻯ معاویه بن وهب است که عبارت است از «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: إِذَا دَخَلْتَ بَلَداً وَ أَنْتَ تُرِيدُ الْمُقَامَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ حِينَ تَقْدَمُ وَ إِنْ أَرَدْتَ الْمُقَامَ دُونَ الْعَشَرَةِ فَقَصِّرْ وَ إِنْ أَقَمْتَ تَقُولُ: غَداً أَخْرُجُ أَوْ بَعْدَ غَدٍ وَ لَمْ تُجْمِعْ [4] عَلَى عَشَرَةٍ فَقَصِّرْ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ شَهْرٍ فَإِذَا تَمَّ الشَّهْرُ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ. قَالَ قُلْتُ: إِنْ دَخَلْتُ بَلَداً أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَسْتُ أُرِيدُ أَنْ أُقِيمَ عَشْراً، قَالَ: قَصِّرْ وَ أَفْطِرْ. قُلْتُ: فَإِنْ مَكَثْتُ كَذَلِكَ أَقُولُ: غَداً أَوْ بَعْدَ غَدٍ فَأُفْطِرُ الشَّهْرَ كُلَّهُ وَ أُقَصِّرُ، قَالَ: نَعَمْ هَذَا وَاحِدٌ إِذَا قَصَّرْتَ أَفْطَرْتَ وَ إِذَا أَفْطَرْتَ قَصَّرْتَ.» [5]
  یعنی همینکه از روز اول قصد عشره نکردی، تا یک ماه نمازت شکسته است و زمانی که اقامتت از یک ماه تجاوز کرد، نمازت تمام می شود. پس در این حکم میزان، عدم توانایی بر قصد عشره است، چه انسان متردد کل یوم باشد چه نباشد.
 والسلام


[1] - الوسائل : 501 / أبواب صلاة المسافر ب15 ح12.
[2] - الوسائل : 502 / أبواب صلاة المسافر ب15 ح13.
[3] - الوسائل : 509 / أبواب صلاة المسافر ب18 ح1.
[4] - یعنی عزم نکردی.
[5] - الوسائل : 503 / أبواب صلاة المسافر ب15 ح17.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo